به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات؛ هر زمان که وارد قطعه ۵۰ میشوی، مادری را میبینی که سر مزار پسر شهیدش روزگار میگذراند. او مادر محمدمهدی رضوان جوانترین شهید امنیت است که در رسته اطلاعات، امنیت فعالیت میکرد. او در منطقه هرندی، قبل از اغتشاشات سال ۹۸ با قاچاقچیهای مواد مخدر درگیر شد و در یک عملیات شهید شد. حالا ۴ سال از شهادتش میگذرد و در این مدت میتوانست الگوی خوبی برای جوانان ما باشد. امروز سالروز شهادت این شهید گرانقدر است. به همین مناسبت گفتگویی با مادر شهید بزرگوار داشته که در ادامه میخوانید .
الهه عسگری مادر شهید امنیت محمد مهدی رضوان در گفتگو با خبرنگار فرهنگی ما گفت: محمد مهدی ۱۶ آبان در زمان ماموریت در منطقه شوش تهران و درگیری با قاچاقچیان مواد مخدر مجروح شد و در نهایت بعد از سه روزی که در کما بود در ۱۹ آبان ماه به شهادت رسید.
وی افزود: در واقع محمد زمانی که در ۱۶ آبان در مأموریت زخمی شد، رفت، من همیشه میگویم سه روزی که محمد بعد از مجروحیت ماند، به دلیل این بود که خداوند آمادهاش کند. طبق وصیتی که خودش ده روز قبل از زمان شهادتش داشت.
مادر شهید رضوان تشریح کرد: محمد ده روز قبل از شهادت وصیت کرده بود که مادر دیگر در دعاهایتان مرا بیمه نکنید و برایم آرزوی شهادت کنید. زمانی که به من میگویید مراقب خودت باش مرا بیمه می کنی. دیگر مرا بیمه نکن و برایم دعای شهادت کن. من که لیاقت ندارم ولی تو برایم دعا کن که به شهادت برسم من در جوابش میگفتم اینجا تهران است و میدان جنگ نیست و در جوابم میگفت وقتی شهادت روزی فرد شود دیگر تهران یا میدان جنگ فرقی ندارد. آن لحظه که خداوند بخواهد تو بروی فرقی نمیکند کجا باشی.
عسگری تشریح کرد: محمد مهدی همیشه میگفت انسان باید طوری به شهادت برسد که اثری از او در این راه باقی نماند شبی که محمد ضربات قمه بر سرش فرود آمد دقیقا همین اتفاق برایش افتاد و تمام سرش نابود شده بود.او همیشه معتقد بود باید در زندگی هر قدمی که برمیداری خدا تو را ببیند و آن اتفاق زیبا باید به واسطه خدا برایت بیفتد.
وی گفت: محمد هیچ وقت بچه دنیایی نبود و از این دنیا چیزی نصیبش نشد. چون بچه آخرتی بود و یقیق دارم هرآنچه در طول این چهار سال روزی محمد شد آخرتی بود. گاهی از اقصی نقاط تهران و شهرستانها با من تماس میگیرند که برای محمد مراسم و یادبود برگزار کرده اند و این برایم خوشحال کننده است.
مادر شهید رضوان اشاره کرد: او همیشه می گفت مادر من به این دنیا هیچ دلبستگی ندارم و گاهی به شوخی به محمد میگفتم که تمام دنیا و عشقت این موتور شده است. او در جواب میگفت این موتور وسیله ای است برای من که کارم را انجام دهم، من هیچ دلبستگی به چیزی ندارم فقط همیشه میگویم خدا انشاالله همان چیزی را به من بدهد که از همان روز اولی که وارد بسیج شدم میخواستم بدهد و واقعا محمد مهدی به آنچه رسید که در دلش بود و به شهادت رسید.