به گزارش اقتصادنیوز، 180 اقتصاددان و کنشگر اقتصادی و اجتماعی با صدور نامهای سرگشاده خطاب به مسعود پزشکیان خواستار عدالت و شفافیت در
نظام بودجهریزی کشور و اصلاح هزینههای بودجه همزمان با اصلاحات اقتصادی شدند.
در این باره، محمدمهدی بهکیش، اقتصاددان و یکی از امضاکنندگان این بیانیه در گفتگو با اقتصادنیوز میگوید:« اگر مذاکرهای صورت نگیرد و تحریمها برداشته نشود، و اگر در داخل هم بودجه سامان پیدا نکند، پیشبینی خوبی برای آینده نداریم و مردم در شرایط سختتری قرار میگیرند.»
بهکیش می گوید؛«مردم در فقرند و نمیتوانند قیمت بالاتر بنزین یا برق یا سایر کالاهایی را که به غلط ارزان نگه داشته شده تحمل کنند. بنابراین دولت باید راهی پیدا کند که اول درآمد مردم افزایش یابد.»
گفتگوی اقتصادنیوز را با محمدمهدی بهکیش، اقتصاددان میخوانید.
****
*آقای بهکیش، بیانیه اخیر اقتصاددانان و کنشگران اجتماعی که شما از امضا کنندگان آن هستید ضمن اینکه اصلاحات اقتصادی و مشخصا اصلاح قیمت حامل های انرژی را مورد تاکید قرار داده است، الزاماتی را نیز در کنار آن مطرح کرده است، چه ضرورت ها و نگرانی هایی باعث صدور این بیانیه و امضای آن از جانب جنابعالی شد؟
دولت اکنون با کسری بودجه بسیار شدیدی مواجه است. سال آینده هم کسری بودجه افزایش پیدا خواهد کرد. ظاهراً امسال حداقل ۸۵۰ همت کسری داریم و سال آینده این رقم بالاتر از 1000 همت خواهد رفت و منجر به تورم شدید و افزایش نرخ ارز میشود. تورم بالا که بالای ۴۰ درصد است و نرخ ارزی که ظرف یک سال تقریباً دو برابر شده، زندگی مردم را مختل کرده است. این اختلالی که اکنون در اوجش قرار گرفتهایم، ناشی از حکمروایی بد اقتصادی در سالهای گذشته است.
آنچه اقتصاددانان گفتند عملیاتی نشد، اکنون در یک چاله بزرگ افتاده ایم
در این سالها بارها اقتصاددانها، از جمله ما، گفتیم قیمتهای دستوری را حذف کنید؛ سوبسیدها باید کنار گذاشته شود؛ اقتصاد باید بر اساس رقابت اداره شود. چون این کارها انجام نشد، حالا در یک چاله بزرگ افتادهایم. تحریمها هم به آن اضافه شده است و در نتیجه دولت در موقعیتی عکس العملی قرار گرفته؛ نه میتواند تحریمها را رفع کند و نه میتواند وضعیت اقتصاد را به حالت عادی بازگرداند.
اگر بودجه سامان پیدا نکند و تحریم ها رفع نشود، پیش بینی خوبی از آینده نداریم
ما اقتصاددانها به این فکر میکنیم که از کجا باید این حجم عظیم از خرابیها را آباد کرد. مهمترین نقطه، بودجه است. رفع اختلال دو ستون دارد: یکی در داخل، یعنی تصحیح و سامان دادن بودجه؛ و یکی در خارج، یعنی روابط خارجی و رفع تحریمها. اگر مذاکرهای صورت نگیرد و تحریمها برداشته نشود، و اگر در داخل هم بودجه سامان پیدا نکند، پیشبینی خوبی برای آینده نداریم و مردم در شرایط سختتری قرار میگیرند.
به همین دلیل، این نامه یکی از این ستونها را مورد توصیه قرار داده است؛ یعنی حالا که دولت در آستانه تدوین بودجه است، بودجه را بر اساس شرایطی که پیشنهاد شده تهیه کند. سه پیشنهاد مطرح شده است: شفافیت بودجه، حذف موارد غیر ضروری، و بازبینی بودجه سازمانهایی که خدمات کافی ارائه نمیکنند. شفافیت بودجه اهمیت زیادی دارد تا کسری بودجه کاهش پیدا کند.
ما متأسفانه در کشور بودجههای متعدد داریم. برخی بنیادها که زیر مدیریت دولت نیستند، درآمدزا هستند؛ اما از طرف دیگر تمام هزینهها بر دوش دولت است. حقوق کارمندان را دولت میدهد، سرمایهگذاری لازم را دولت تأمین میکند، اما درآمدها در اختیار نهادهای دیگری است.
با تعداد زیادی «دولت در سایه» روبهرو هستیم
*حذف ردیف های بودجه ناکارآمد و حذف ردیف بودجه برخی موسسات در سال های گذشته همیشه مورد بحث بوده اما در دولت های مختلف این مورد در حد حرف باقی مانده. یک علت در قدرت سیاسی پشت برخی از این بودجه ها است که حذف آنها برای دولت ها هزینه سیاسی سنگینی داشته است. چرا دولت های شجاعت حذف این ردیف ها که فشار زیادی به بودجه دولت می آورند را ندارند؟
چون به نظر میرسد دولتها قدرت کامل اداره کشور را ندارند. متأسفانه گروههای متعددی شکل گرفتهاند که هرکدام برای خود بودجه، سازمان اطلاعاتی و نوعی نظام مشخص و جدا دارند. ما عملاً با تعداد زیادی «دولت در سایه» روبهرو هستیم. این دولتهای در سایه که بعضی وقتها قدرتشان از دولت رسمی هم بیشتر است، منابع و شیوههای تصمیمگیری خاص خودشان را دارند و برای خود قانون گذاری میکنند.
این چندپارگی مملکت، مثل دوره قاجار، نوعی ملوکالطوایفی ایجاد کرده؛ البته نه جغرافیایی، بلکه سازمانی. سازمانهای متعدد با بودجههای متفاوت اجازه نمیدهند بودجه رسمی دولت درست کار کند. در نتیجه، با منابع محدود دولت و این پراکندگی تصمیمگیری، اقتصاد به وضعیت بسیار بدی رسیده: نه رشدی وجود دارد و تقریبا منفی است، نه سرمایهگذاری میشود، تورم بسیار بالاست و رکود بسیار شدید است.
اگر بودجه یک کاسه شود، کسری بودجه و تورم کم می شود و مردم نفسی میکشند
در چنین وضعیتی، دولت نمیتواند مالیات کافی جمع کند تا هزینههایش را پوشش دهد. پس بنابراین چه باید بکند؟ یا باید توانش را جمع کند و بقیه دولتهای در سایه را قانع کند که باید بودجه یک کاسه شود. اگر بودجه یک کاسه شود، کسری بودجه کم میشود و تورم پایین میآید و مردم نفسی میکشند تا دولت بتواند مذاکره کند و با حفظ منافع ملی تحریمها را رفع کند.
مردم در فقرند و نمی توانند قیمت بالاتر بنزین و برق را تحمل کنند اما…
*در این نامه تاکید شده اصلاح قیمت بنزین باید با اصلاحات دیگری نیز همراه شود که بخشی از این اصلاحات به دولت و هزینه های آن برمی گردد. به نظر شما اصلاح هزینههای دولت شامل چه بخشهایی میشود؟
رفع ناترازیها عموما متکی است به رفع رانتها؛ یعنی قیمت بنزین باید واقعی شود، قیمت ارز باید واقعی شود، قیمت نفت باید واقعی شود. اما یک «ولی» مهم وجود دارد: مردم در فقرند و نمیتوانند قیمت بالاتر بنزین یا برق یا سایر کالاهایی را که به غلط ارزان نگه داشته شده تحمل کنند. بنابراین دولت باید راهی پیدا کند که اول درآمد مردم افزایش یابد.
شما خودتان کارمندید؛ با این حقوق اگر قیمت دارو چهار برابر شود، کالای اساسی پنج برابر شود یا بنزین ده برابر شود، وضعیت زندگی چگونه میشود؟ مردم در شرایط فعلی که نزدیک به فقر هستند، توان تحمل افزایش قیمتها را ندارند. هرچند قیمتها باید واقعی شود. پیشنهاد من این است که راه تجارت، بهخصوص با همسایگان، باز شود.
باید مناطق آزاد واقعی در حاشیه مرزها ایجاد شود تا مردم امکان تجارت بیابند؛ مناطق آزاد واقعی، نه آنچه که در حال حاضر داریم! ساختار جامعه ما اصولا با تجارت بسیار هماهنگ است و مردم هم به آن علاقه دارند و درآمد هم ایجاد میکند. بنابراین یک مقداری راههارا باز کنند تا مردم نفس بکشند و تحمل قیمتهای بالاتر بنزین و برق و… را داشته باشند. نمیشود که همه بارهارا بر دوش مردم ریخت؛ دولت هم باید بخشی از هزینهها را بپذیرد و از مواضع غلط گذشته عقبنشینی کند.
*یکی از نقاط مبهم طرح دولت برای اصلاح قیمت بنزین این است که منابع حاصل از افزایش قیمت بنزین در کجا هزینه خواهد شد؟ چرا دولت در اجرای این طرح شفافیت لازم را ندارد و جزئیات را مشخص نکرده است؟
همانطور که عرض کردم، دولت کسری بودجه بسیار بزرگ دارد؛ وقتی منابعی هم به دست میآورد هزاران چالهچوله دارد تا آنها را پر کند! یعنی هزار مورد نیاز دارد که باید بخشی از آن را تامین کند. همچنین وقتی منابعی به دست دولت میرسد، فشارهای سیاسی آن را به مصارف دیگری میکشد.
افزایش درآمد حاصل از افزایش نرخ بنزین آنقدر نیست که بتواند مردم را تامین کند
*به نظر شما منابع حاصل از این طرح باید در کجا هزینه شود؟
گفته شده این منابع باید بین افرادی که توان پرداخت قیمتهای بالاتر را ندارند، توزیع شود. اما من معتقدم این افزایش درآمد آنقدر نیست که بتواند مردم را تامین کند تا فشاری به آنها تحمیل نشود برای همین است که میگویم این راه راه درستی نیست که دولت به عهده گرفته است؛ باید این منابع را توزیع کند بین آنهایی که به آنها فشار تحمیل میشود ولی این منابع آنقدر نخواهد بود . مثلاً اگر بنزین از سه هزار تومان به پنج هزار تومان برسد، رقم چندانی ایجاد نمیکند.
برای این همه آدمی که با ماشینهای فرسوده مسافرکشی میکنند، این منابع کافی نیست. وقتی کرایهها بالا برود، مسافر کم میشود چون مردم توان پرداخت ندارند؛ مسافرکشها هم بیکار میشوند. بنابراین این چرخه ادامه پیدا میکند. باید به راههای دیگری فکر کرد؛ از جمله تجارت که من پیشنهاد میکنم، تا درآمد مردم افزایش یابد.
با 15 میلیون تومان نمی توان این هزینه های سنگین را تاب آورد
*شفافیت بودجه یکی از خواسته های فعالان اقتصادی است چراکه موجب کاهش فساد و افزایش اعتماد مردم می شود. چه راهکاری برای شفافیت بودجه و ارائه گزارش های مستمر به مردم وجود دارد؟
مردم تقریباً بیگانهاند. شفافیت در کشورهایی وجود دارد که دولت متکی بر مردم است؛ مردم دولتشان را انتخاب میکنند و بعد دولت در مقابل مردم پاسخگوست؛ در اینجا معمولاً دولتها و حکومت پاسخگو نیستند. علتش هم این بوده که قبلاً درآمدشان از نفت تأمین میشده و نیازی به پاسخگویی به مردم نداشتند. اما حالا که درآمد نفت کم شده و سال آینده هم قطعاً کمتر خواهد شد، دولت کمکم به مردم نیاز پیدا میکند.
ضمناً مردم در آن زمان (بیست سال پیش، پانزده سال پیش) وضع بهتری داشتند، اما اکنون همه در فشار اقتصادی هستند. به همین دلیل، حالا که دولت میخواهد به مردم متوسل شود و از طریق مالیات یا گران کردن کالاهایی که در اختیارش است بودجهاش را تأمین کند، باید کاری کند که مردم پولدار شوند تا بتوانند این هزینهها را تحمل کنند. با ۱۵ میلیون تومان که نمیشود چنین هزینههایی را تاب آورد.
اینکه بنشینند و بگویند مذاکره نمیکنیم، راهحل نیست
پس روش باید تغییر کند. این تغییر هم مراحل مختلفی دارد که اقتصاددانها بارها آن را توضیح دادهاند. شروعش با تجارت است که آسانتر است؛ اگر تجارت راه بیفتد، صنعت هم پشت آن میآید، خدمات هم همینطور. در کنار این ستون، ستون تحریمهاست که باید رفع شود؛ یعنی دولت بالاخره باید کوتاه بیاید و وارد مذاکره شود. بله، مذاکره باید بر اساس منافع ملی باشد، اما باید مذاکره کرد. اینکه بنشینند و بگویند مذاکره نمیکنیم، راهحل نیست.
چین و آمریکا دشمناند، روسیه و آمریکا دشمناند، اما با هم مذاکره میکنند. مذاکره که به معنای قبول مواضع طرف مقابل نیست. در بعد خارجی، باید مذاکره کرد چراکه تا زمانی که کار و کاسبی راه نیفتد، وضعیت بهتر نمیشود. با وجود این تحریمها، ما حتی با همسایگانمان هم نمیتوانیم تجارت داشته باشیم. حتی با چین و ترکیه هم تجارت مناسبی نداریم، با اینکه این کشورها دوست ایران محسوب میشوند. با روسیه هم همینطور؛ وقتی تحریمها برداشته نشود، تجارت ما با این کشورها هم مختل میماند.
بنابراین در داخل کشور هم باید بودجه تصویب و شفاف شود. این نامه نیز همین بخش را هدف قرار داده و تأکید کرده که بودجه باید شفافسازی شود.
source