
اقتصاد۲۴- آرتور پیگو از برجستهترین چهرهها در تاریخ علم اقتصاد و یک اقتصاددان برجسته بریتانیایی بود که با معرفی مفاهیم کلیدی مانند مالیات پیگویی و اقتصاد رفاه، تأثیری عمیق و پایدار بر سیاستهای اقتصادی و مفهوم عدالت اجتماعی بر جای گذاشت. پیگو که در ۱۸ نوامبر ۱۸۷۷ در رایدموند انگلستان متولد شد و در ۷ مارس ۱۹۵۹ در کمبریج درگذشت، شهرت جهانی خود را مدیون بنیانگذاری شاخه اقتصاد رفاه و ارائه تحلیلهای نوآورانه در خصوص تخصیص بهینه منابع و عدالت اجتماعی است. او عمیقاً باور داشت که اقتصاد باید بهعنوان ابزاری قدرتمند برای بهبود رفاه اجتماعی و کاهش نابرابریها در جامعه به کار گرفته شود.
بیوگرافی آرتور سیسیل پیگو؛ از شعر تا اقتصاد
آرتور سیسیل پیگو در یک خانواده مرفه به دنیا آمد. او فرزند یک افسر ارتش و نوه دختری یک سرهنگ عالیرتبه بود، و این زمینه خانوادگی باعث شد تا با چارچوبها و استانداردهای سختگیرانهای تربیت شود. پیگو تحصیلاتش را ابتدا در مدرسه هاروی و سپس در دانشگاه کمبریج ادامه داد. جدیت و پشتکار او در تحصیل کاملاً مشهود بود. او در سال ۱۸۹۶ و در سن ۱۹ سالگی وارد دانشکده کینگ دانشگاه کمبریج شد و تحصیل در رشته تاریخ را آغاز کرد. در این دوره، پیگو فرصت شاگردی استادانی، چون «اسکار براونینگ»، تاریخشناس برجسته زمان خود، را داشت. علاقه و استعداد او تنها محدود به مباحث آکادمیک نبود؛ او به دلیل سرودن اشعار تأثیرگذار توانست در سال ۱۸۹۹ برنده جایزه طلای صدراعظم شود. حضور پیگو در کمبریج بسیار فعال و پررنگ بود، بهطوری که در سال ۱۹۰۰ به ریاست انجمن اتحاد کمبریج رسید.
مسیر فکری آرتور پیگو از تاریخ شروع شد و سپس او را به سمت فلسفه و علم اخلاق هدایت کرد و در نهایت به اقتصاد رسید. او در تمام این مراحل با جدیت و عمق مطالعات خود را پیش میبرد و توانست توجه استادانش را جلب کند و جوایز متعددی کسب نماید، از جمله جایزه کوبدن و جایزه برنی در سال ۱۹۰۱ و جایزه مهم آدام اسمیت در سال ۱۹۰۳. او در کمبریج اقتصاد را از محضر استادانی، چون آلفرد مارشال، یکی از مهمترین اقتصاددانان قرن نوزدهم و پایهگذار مکتب اقتصادی کمبریج و پرچمدار مکتب لیبرال، فرا گرفت. پیگو در همان دوران تحت تأثیر جان مینارد کینز، دیگر اقتصاددان بزرگ آن عصر، نیز قرار گرفت. اولین تلاش پیگو برای رسیدن به جایگاه دانشیاری در دانشکده کینگ با شکست مواجه شد. با این حال، او توانست برنده کمکهزینه تحصیلی دانشکده هارو شود و بعدها عنوان اولین مدیر مدرن آن را به خود اختصاص داد؛ انجمن اقتصاد این دانشکده بعدها به افتخار او «انجمن پیگو» نامیده شد.
دانسگاه و جانشینی آرتور پیگو در کمبریج
آرتور سیسیل پیگو در مدت کوتاهی پس از اتمام تحصیلاتش، در سال ۱۹۰۱، تدریس اقتصاد به دانشجویان سال دوم را آغاز کرد. این روند تدریس تا سی سال بعد ادامه یافت. او سرانجام در مارس ۱۹۰۲ به عضویت هیئت علمی دانشکده کینگ درآمد و به تدریج در بخشهای مختلف اصول و تعالیم اقتصادی آن فعالیت کرد. آموزههای او، بهویژه زیر نظر آلفرد مارشال، بر اقتصاد هنجاری یا ارزشی متمرکز بود، که به بررسی عدالت اقتصادی و سیاستگذاریهای عمومی در اقتصاد میپردازد.
بیشتر بخوانید: ارنس رابرت کلاین کیست؟/ پیشگام اقتصادسنجی و برنده نوبل اقتصاد
مهمترین نقطه عطف در کارنامه آکادمیک آرتور سیسیل پیگو در سال ۱۹۰۸ رخ داد، زمانی که او بهعنوان استاد اقتصاد سیاسی دانشگاه کمبریج انتخاب شد و جای استادش، آلفرد مارشال، را گرفت. او تا سال ۱۹۴۳ در این سمت باقی ماند. او در ادامه کار خود، آموزههای مارشال را ادامه داد و پرچمدار مکتب نئوکلاسیک شد. هرچند پیگو علاقه چندانی به انجام کارهای دولتی نداشت، اما بعد از جنگ جهانی اول با اکراه به هیئت تجارت دولت پیوست و در سال ۱۹۱۸ به کمیته ارز و مبادلات خارجی و سپس عضو کمیسیون سلطنتی مالیات بر درآمد شد، هرچند که فعالیت او در این نهادها کوتاهمدت بود. او همچنین در تهیه گزارشهای کمیته لرد چمبرلین درباره ارز و بانکداری انگلستان، که به نقد استانداردهای قدیمی بازار طلا میپرداخت، کمک موثری کرد. او در سال ۱۹۲۵ عضو افتخاری آکادمی ملی بریتانیا شد، هرچند که در سال ۱۹۴۷ از آن کنارهگیری کرد.
آرتور پیگو و بنیانگذاری اقتصاد رفاه
مبانی فکری و کارهای علمی آرتور پیگو عمدتاً حول محور اقتصاد رفاه شکل گرفت. او به دلیل آثارش در این حوزه شناخته میشود و تلاش کرد تا چارچوبی علمی برای تحلیل تأثیر سیاستهای اقتصادی بر رفاه کل جامعه ارائه دهد. شاهکار ماندگار آرتور پیگو کتاب «اقتصاد رفاه» است که در سال ۱۹۲۰ منتشر شد. این کتاب که در ابتدا «ثروت و رفاه» نام داشت، بهعنوان پایهگذار شاخهای از اقتصاد شناخته میشود که نحوه تخصیص منابع و تأثیر آن بر رفاه اجتماعی را بررسی میکند. پیگو در این اثر نشان داد که چگونه دولتها میتوانند از طریق سیاستهای مالیاتی و یارانهها (سوبسیدها)، نابرابریها را کاهش دهند و در عین حال کارایی اقتصادی را نیز افزایش دهند. او عمیقاً به اهمیت توزیع عادلانه درآمد در جامعه باور داشت و معتقد بود نابرابریهای شدید درآمدی میتواند به کاهش رفاه کلی جامعه منجر شود. به همین دلیل، پیگو پیشنهاد کرد که دولتها باید با استفاده از سیاستهای مالیاتی تصاعدی و برنامههای حمایتی، عدالت اقتصادی را تقویت کنند.
مفهوم خارجیها و مالیات پیگویی توسط آرتور پیگو
یکی از مهمترین دستاوردهای آرتور پیگو، معرفی و تحلیل مفهوم خارجیها یا اثرات جانبی در اقتصاد است. او توضیح داد که فعالیتهای اقتصادی اغلب تأثیراتی بر افراد یا محیطزیست دارند که در قیمت بازار منعکس نمیشوند. بهعنوان مثال، آلودگی ناشی از فعالیت کارخانهها یک اثر جانبی منفی است، در حالی که منافع عمومی ناشی از بهبود آموزش یک اثر جانبی مثبت محسوب میشود. پیگو مفهوم اثرات جانبی را از دیدگاه مارشال توسعه داد.
برای مقابله با این تأثیرات جانبی منفی، آرتور پیگو مالیات پیگویی را پیشنهاد داد. این نوع مالیات بهطور خاص برای کاهش اثرات منفی خارجیها طراحی شده است. هدف اصلی این مالیات که در بازارهایی با اثرات جانبی منفی وضع میشود، نزدیک کردن عملکرد بازار به روند بهینه اجتماع و برقراری رفاه است. پیگو استدلال کرد که اثرات جانبی منفی باید توسط مالیات جبران شوند، در حالی که اثرات جانبی مثبت باید با یارانه یا سوبسید جبران شوند. این ایده پیگو همچنان در سیاستگذاریهای مدرن محیطزیستی کاربرد دارد. بهطور مثال، دولتها میتوانند با وضع مالیات بر انتشار گازهای گلخانهای، تولیدکنندگان را به کاهش آلودگی تشویق کنند. در واقع، آرتور پیگو با معرفی مفهوم خارجیها و مالیات پیگویی، پایهگذار بسیاری از رویکردهای مدرن در مدیریت منابع طبیعی و حفظ محیطزیست شد و تأثیر زیادی بر توسعه اقتصاد محیطزیست گذاشت. در عصر حاضر، باشگاه پیگو متشکل از اقتصاددانانی است که طرفدار ایده مالیات کربن هستند و معتقدند باید مالیاتی بر میزان انتشار گازهای گلخانهای صنایع وضع شود تا به حل مشکل تغییرات آبوهوایی کمک شود.
آرتور پیگو و تحلیل بیکاری و بازار کار
آرتور پیگو همچنین در زمینههای دیگری مانند تحلیل پدیدههای مربوط به بازار کار، پژوهشهای مهمی انجام داد. مطالعات او شامل چانهزنی دستهجمعی کارگران با کارفرمایان، چسبندگی دستمزد (مقاومت قیمت در برابر تغییر)، وضعیت بازار کار داخلی و سرمایه انسانی بود. کتاب او با عنوان «تئوری بیکاری» که در سال ۱۹۳۳ منتشر شد، بسیاری از عواملی را شرح میدهد که منجر به رشد بیکاری میشوند. دیدگاههای پیگو، که در ابتدا توسط آلفرد مارشال مطرح شده بودند، توسط او تقویت و توسعه یافتند.
در دوره پس از جنگ جهانی اول، که بیکاری اوج گرفته بود و انگلستان دچار رکود اقتصادی طولانیمدت بود، پیگو به نوع دیگری از بیکاری اشاره کرد. او معتقد بود این بیکاری ناشی از عدم تمایل افراد به کار با دستمزد کم نبود، بلکه در نتیجه کاهش تقاضای کارفرمایان برای استخدام کارگران بود. بهطور خاص در آن روزها، کارفرمایان تمایلی به استخدام زنان و نیروهای باتجربه نداشتند. پیگو معتقد بود که این وضعیت میتواند با ارائه سوبسیدهای دولتی به صنایع اصلاح شود.
آرتور پیگو در مواجهه با جان مینارد کینز و دیگر منتقدان
یکی از مهمترین منتقدان پیگو، دوست و همکارش، جان مینارد کینز، بود. هرچند کینز تحت تأثیر فعالیتها و تحلیلهای پیگو قرار گرفته بود و حداقل هفده بار در کتاب مشهور خود «تئوری عمومی بیکاری، بهره و پول» (منتشرشده در سال ۱۹۳۶) به پیگو و مطالعاتش ارجاع داده بود، اما انتقادات جدی نیز به نظریات او داشت. کینز معتقد بود که نظریات پیگو در زمینه توزیع درآمد و نقش دولت، بیش از حد سادهانگارانه است. او تأکید داشت که برای تحلیل مسائل اقتصادی، باید به پیچیدگیهای رفتار انسانی و عوامل روانشناختی توجه بیشتری کرد. برخی معتقدند که نقدهای کینز به کتاب «تئوری بیکاری» پیگو، مقدمهای برای درک بهتر کینز از تأثیر بیکاری بر بازار کار و انتشار تئوری عمومی او شد.
علیرغم این تقابلات فکری، پیگو و کینز به شدت به یکدیگر احترام میگذاشتند و دوستی و محبت میان آنها برقرار بود. حتی پیگو اولین کسی بود که کمکهای مالی بسیاری برای کار کینز روی تئوری احتمالات فراهم کرد. با این حال، پیگو بهطور کلی منتقد رویکرد کینزی در اقتصاد کلان باقی ماند. در همین راستا، او ایده «اثر پیگو» را ارائه کرد که نشان میداد توازن پول واقعی با این موضوع مرتبط است که جهان اقتصاد بسیار بیشتر از آنچه کینز فکر میکرد، امکان خودتثبیتی دارد. اثر پیگو در واقع محرک تولید و اشتغال ناشی از افزایش مصرف به دنبال افزایش موجودی واقعی ثروت است، که بهویژه در هنگام افت و کاهش قیمتها خود را نشان میدهد.
علاوه بر کینز، اقتصاددانان مدرنتری مانند رونالد کوز نیز چالشهای جدی برای ایدههای آرتور سیسیل پیگو ایجاد کردند. کوز در مقاله معروف خود با عنوان «مسئله هزینه اجتماعی»، در اوایل دهه ۱۹۶۰، نشان داد که در برخی موارد، مشکلات خارجیها میتوانند از طریق توافقهای خصوصی بین طرفهای درگیر حل شوند و نیازی به مداخله دولت و استفاده از ابزار مالیات یا سوبسید نیست. این رویکرد به نظریه کوز شهرت یافت.
جنجالهای آرتور پیگو و تفکرات زنستیزانه
با وجود تمام خدمات پیگو به اقتصاد رفاه و عدالت اجتماعی، آرتور پیگو همیشه به دلیل اندیشههای ضدزن و زنستیزش نیز شناخته میشد. این رویکرد در زندگی او، با اصول سختگیرانهای که داشت، مشکلاتی را در پی آورد. با وجود آنکه او پایهگذار اقتصاد رفاه و طرفدار توزیع درست و برابر منابع بود، اما به برابری حقوق زن و مرد در بازار کار عقیدهای نداشت.
آرتور پیگو بهوضوح زنان را ضعیفتر و ناکارآمدتر از مردان میدانست و تلاش میکرد تا این رویکرد را در بازار کار رواج دهد و تقویت کند. او معتقد بود زنان از نظر جسمی و روحی ضعیفتر از مردان هستند و جایگاه اصلی آنها در خانه است. برای تأیید عقایدش، او حتی سعی داشت با تلقین این موضوع که کار خانگی صرفاً مختص زنان است، حضور آنها در بازار کار را به تحمیل باری مضاعف بر دوش آنها تعبیر کند. بسیاری معتقدند که تفکرات زنستیزانه آرتور سیسیل پیگو باعث شد تا او هرگز ازدواج نکند و تا پایان عمرش تنها بماند.
در زمینه زندگی شخصی، پیگو عاشق کوهنوردی و طبیعت بود و حتی بسیاری از دوستانش را به این فعالیت علاقهمند کرد، از جمله «ویلفرد نویس» که در نهایت به یک کوهنورد حرفهای تبدیل شد. با این حال، در اوایل دهه ۱۹۳۰، بیماری قلبی به سراغ او آمد و باقیمانده عمر او را تحت تأثیر قرار داد. پیگو پس از این بیماری، توان و قدرت سابق برای کوهنوردی و دیگر فعالیتها را از دست داد. او در سالهای پایانی عمرش بسیار گوشهگیر و عزلتنشین شده بود و فقط گهگاه برای انجام سخنرانی یا پیادهروی از خانهاش خارج میشد. هرچند در این سالها، به دوستیهای عمیقی که در طول سالها ساخته بود، دلخوش کرده بود. در طول جنگ جهانی اول، او مخالف جدی خدمت سربازی بود و به همین خاطر در کمبریج ماند. اما شرایط بغرنج جنگ او را آزرده میساخت و باعث شد تا در زمان تعطیلات بهعنوان راننده آمبولانس به خط مقدم برود و کارهای خطرناکی را انجام دهد.
آرتور سیسیل پیگو در سیاستگذاریهای مدرن
با وجود انتقادهایی که به نظریات آرتور سیسیل پیگو وارد شد، ایدههای او تأثیری عمیق بر توسعه علم اقتصاد داشت و همچنان در تحلیلهای اقتصادی و سیاستگذاریهای عمومی مورد استفاده قرار میگیرد. بسیاری از مفاهیمی که او مطرح کرد، مانند مالیات پیگویی و تحلیل اثرات جانبی، در مدیریت بحرانهای محیطزیستی و برنامهریزیهای مالیاتی و توزیعی اهمیت حیاتی دارند.
آرتور سیسیل پیگو نهتنها بهعنوان یکی از اقتصاددانان برجسته تاریخ شناخته میشود، بلکه تأثیری پایدار بر نحوه تفکر ما درباره عدالت اجتماعی، تخصیص منابع و رفاه اجتماعی داشته است. در دهههای اخیر، اقتصاددانان با الهام از آثار او، شاخههای جدیدی از علم اقتصاد مانند اقتصاد رفتاری و اقتصاد محیطزیست را توسعه دادهاند. همچنین، سیاستهای مرتبط با تغییرات اقلیمی، مدیریت منابع طبیعی و تلاشها برای کاهش نابرابریها بهطور گسترده بر پایه ایدههای او بنا شدهاند. پیگو با تمرکز بر کاهش نابرابریها و ارتقای عدالت اجتماعی، نشان داد که اقتصاد میتواند ابزاری مؤثر برای بهبود زندگی انسانها و حفاظت از منابع طبیعی باشد. میراث آرتور سیسیل پیگو همچنان در سیاستهای اقتصادی مدرن و تلاشهای جهانی برای ایجاد جوامع عادلانهتر و پایدارتر ادامه دارد و آثار او منبع الهام برای سیاستگذاران، محققان و فعالان اقتصادی در سراسر جهان است.
source