آنچه بر سر خانواده‌ها رفته و می‌رود، آنچه برخی اندیشمندان از آن به عنوان «تهدید نهاد خانواده» نام می‌برند، متأثر از عوامل بسیاری است. برخی این دگرگونی‌ها را به گردن عدم گفت‌و‌گوی مؤثر و شنیدن‌های بی‌کیفیت می‌اندازند اما در سال‌های اخیر و در سراسر دنیا، نیروی قدرتمند دیگری کارکرد و بنیان خانواده را تهدید می‌کند، نیرویی به نام تکنولوژی‌ و شبکه‌های اجتماعی.
نهاد خانواده‌همواره پیچیدگی‌های خاص خود را داشته است اما به نظر می‌رسد این روزها این پیچیدگی‌ها رو به فزونی گذاشته است. تغییرات اجتماعی-فرهنگی و دگرگونی شگرف و سرعت سرسام‌آور تکنولوژی از یک‌سو، استحاله باورها، ارزش‌ها و هنجارهای فرهنگی از سوی دیگر بر دشواری‌های زندگی خانوادگی افزوده و گره پیچیده روابط را در خانواده کورتر کرده است.
گرچه این تصویر در سراسر دنیا کمابیش یکسان است اما، با توجه به اهمیت کانون خانواده و حفظ و تحکیم آن در نزد ما ایرانی‌ها، این چشم‌انداز در کشور ما نگران کننده‌تر است و اکنون سال‌هاست محاوره‌های خانوادگی از اتاق نشیمن به صفحه تلفن همراه منتقل شده است و هرچند تکنولوژی امکان آسان‌تر شدن تعامل را فراهم نموده اما اشتغال ذهنی اعضای خانواده به موبایل و رسانه‌های اجتماعی، به کاهش «زمان مفید با هم بودن» و ایجاد شکاف عاطفی منجر شده است. برای نمونه، تحقیقات نشان می‌دهد استفاده ناصحیح و اعتیادگونه از شبکه‌های اجتماعی در خانواده‌ها میانگین گفت‌وگوی روزانه اعضا را به کمتر از ۲۰ دقیقه کاهش داده است.
پایداری یک جامعه وابسته به استحکام بنیان خانواده است و نهاد قدرتمند خانواده بی‌شک برای شکوفایی جامعه الزامی است. در چارچوب خانواده، فرزندان چگونگی عشق ورزیدن، مراقبت کردن و مسئولیت‌پذیری را می‌آموزند. اگر خانواده تضعیف شود یا مفهوم آن بازتعریف شود می‌تواند به تهدیدی جدی برای نظام اجتماعی بدل شود. قدرت یک جامعه از یکپارچگی و انسجام خانواده حاصل می‌شود. متأسفانه خانواده به عنوان اولین و تأثیرگذارترین نهاد اجتماعی به دلیل کاهش ارتباط و گفت‌وگوی اعضای خانواده با یکدیگر رو به فرسایش و تنزل است.

 غالب انرژی و زمان اعضای خانواده در فضای مجازی سپری می‌شود
آنطور که اردشیر گراوند در قامت پژوهشگر مسائل اجتماعی می‌گوید: «غالب انرژی و زمان اعضای خانواده در فضای مجازی سپری می‌شود، درحالی که هریک از اعضا اولویت کمتری برای روابط و ارزش‌های خانوادگی خود قائل هستند. آسیب‌های ناشی از این مسئله نهاد خانواده را هدف گرفته و با افزایش استفاده از تکنولوژی و حضور مستمر در شبکه‌های اجتماعی، فردگرایی نیز به تبع آن افزایش یافته است. به همین علت دلسوزی و شفقت اعضای خانواده نسبت به یکدیگر از بین رفته و بی‌توجهی نسبت به احساس و نیاز همسر یا فرزند موجب افزایش درگیری می‌شود. علاوه بر این، با ورود روزافزون زنان به بازار کار و افزایش اشتغال آنان، خانواده‌ها با معضل دیگری روبه‌رو می‌شوند، چه کسی باید از فرزندان مراقبت کند؟ پدر و مادر به منظور کسب درآمد بهتر، وقت بیشتری را صرف کار می‌کنند و به این ترتیب فرصت ارزشمند برای در کنار فرزند بودن از دست می‌رود. زمانی هم که تمامی اعضای خانواده در منزل حضور دارند حرفی برای گفتن ندارند، چراکه بازهم از این فرصت برای حضور در شبکه‌های اجتماعی استفاده می‌کنند.»
این پژوهشگر تأکید می‌کند: «دنیای ما با حجم گسترده‌ای از رسانه‌های جمعی اشباع شده است که رفتارها و ارزش‌های نادرست را ترویج می‌دهد. امروزه بسیاری از فیلم‌های نمایش‌ خانگی و محتوای تولیدی در شبکه‌های اجتماعی پیام‌هایی مانند خشونت، نافرمانی از والدین و نگاه مادی به زندگی را ترویج می‌دهند که برای ساختار خانواده تهدید جدی محسوب می‌شود. با ورود سرگرمی‌های ناسالم به محیط خانواده، برخی ناهنجاری‌ها خارج از چارچوب خانواده عادی شده و استانداردهای خانواده را دستخوش تغییر کرده است. علاوه بر جذب ارزش‌های نازل توسط فرزندان، زمان صرف‌شده در رسانه‌های فاقد محتوا فرزندان را از فعالیت‌های سازنده‌تر مانند فعالیت‌های بدنی، بازی با دوستان، خواندن و انجام تکالیف دور می‌کند. این به خودی خود یک نگرانی بزرگ است‌زیرا یک کودک معمولی هر روز زمان زیادی را صرف رسانه‌های جمعی می‌کند. طبق گزارش‌ها، کودکان ۵ تا ۱۶ساله به طور متوسط هشت ساعت را در مقابل صفحات نمایشگر صرف می‌کنند و امروزه بسیاری از خانواده‌ها هنگام صرف شام تلویزیون تماشا می‌کنند که این امر فرصت تعامل و گفت‌وگو را در خانواده از بین می‌برد. چراکه انسان دارای طبیعت اجتماعی است که به واسطه روابطش با سایر انسان‌ها معنا پیدا می‌کند. با استفاده بیش از حد از رسانه‌های اجتماعی توانایی افراد برای شنیدن و صحبت کردن از بین می‌رود و روابط را در کانون خانواده تحت تأثیر خود قرار می‌دهد.»
گراوند در ادامه توضیح می‌دهد: «ساختار خانواده در عصر حاضر متحمل تغییرات زیادی نسبت به دو دهه گذشته شده است و مشکلات زیادی را برای جوامع مختلف به وجود آورده است که باید انگیزه بیشتری برای تحقیق بیشتر در زمینه آموزش و تحقیقات روانشناسی اجتماعی ایجاد کند. با وجود این‌که عوامل زیادی بنیان خانواده را تهدید می‌کنند اما این بدان معنا نیست که آن‌ها خارج از کنترل ما هستند و نمی‌توانیم با این عوامل مبارزه کنیم. اگر ما از چگونگی تأثیرگذاری این تهدیدها
 بر خانواده خود آگاه نباشیم خانواده از دست خواهد رفت. همه می‌دانیم خانواده اولین مکان اجتماعی برای تمرین تعامل و گفت‌وگو است. برای بسیاری از انسان‌ها دو دسته هدف وجود دارد؛برای برخی از ما هدف به عنوان یک نقطه پایان تلقی می‌شود مانند کسب قدرت، خرید ابزار جدید و پیشرفت شغلی؛ اما دسته دومی از اهداف هم وجود دارند که تابع مسیر هستند و ماهیت تمام‌نشدنی دارند. این دسته از اهداف در نقطه‌ای خاص از زندگی ما حضور ندارند بلکه در کل فرآیند زندگی در جریان هستند مانند وقت‌گذراندن با خانواده یا دوستان. بسیاری از ما تصور می‌کنیم زندگی باید وقف رسیدن به اهداف دسته اول شود اما سرچشمه معنا و اهمیت زندگی معمولا در اهداف دسته دوم پیدا می‌شود.»

گفت‌و‌گو یکی از بهترین راه‌حل‌های رسیدن به تفاهم در خانواده است
براین اساس خبرگزاری ایرنا مبتنی بر آمار‌ی که سالیان قبل در رسانه‌ها درج شده، اعلام کرده است: برای داشتن خانواده‌ای سالم، در طول شبانه‌روز باید هزار و ۵۰۰ کلمه بین اعضای خانواده مبادله شود در‌حالی‌که اکنون به دلیل حضور بی‌رویه در شبکه‌های اجتماعی به ۵۰۰ کلمه کاهش یافته و این رقم در استان‌های کشور متفاوت است، در مطالعه دیگری گفته شده در یکی دو دهه اخیر، میزان گفت‌و‌گو بین اعضای خانواده ایرانی از ۲ ساعت به ۲۰ دقیقه کاهش یافته است. خبرگزاری ایرنا در مطلبی تحلیلی، این مسئله را یک آسیب قلمداد کرده است، چراکه زمینه‌ساز طلاق‌های عاطفی و رسمی بوده است. با بررسی‌هایی که بر روی پرونده‌های طلاق انجام شده، نبود گفت‌و‌گوی صحیح بین زوجین موجب بروز مشکلات و پیامد‌های بعدی آن و وقوع طلاق شده و اگر در ابتدای زندگی مذاکره و صحبت با یکدیگر در‌خصوص تمام موضوعات به‌صورت دقیق و مولد انجام می‌گرفت زندگی آن‌ها دچار چالش و اختلاف نمی‌شد. شواهد میدانی نشان می‌دهد آمار طلاق عاطفی هم بالاست و این بدان معناست که خانواده‌ها گفت‌و‌گو نمی‌کنند زوج ‌ها در کنار هم زندگی می‌ کنند ولی ارتباط کلامی و عاطفی بین آن‌ها کمرنگ است. حال این‌که ارتباط نزدیک و گفت‌و‌گو یکی از بهترین راه‌حل‌های رسیدن به تفاهم در میان خانواده‌هاست. بسیاری از آسیب‌هایی که متوجه یک خانواده می‌شود در اثر عدم رسیدن به نقطه تفاهم ایجاد می‌شود، تفاهم از گفت‌و‌گو بین اعضا خانواده شکل می‌گیرد و همه افراد باید یاد بگیرند که هر مسئله‌ای را چه مثبت و منفی با گفت‌و‌گو و شنیدن‌های با‌کیفیت حل و به راه‌حل مسالمت‌آمیز دست یابند.
این گزارش تأکید می‌کند که «ایران گرفتار جامعه‌ای بی‌گفت‌وگو و شنیدن‌های بی‌کیفیت شده است که افراد در آن مونولوگ‌وار روز و شب را سپری می‌کنند و در حوزه‌های عمومی کنشگری فعال و اثرگذاری ندارند اگر بخواهیم مشکلات خانواده را به طور بنیادین بررسی کنیم، بی‌گمان فقدان فرهنگ گفت‌و‌گو و شنیدن‌های بی‌کیفیت یکی از مهم‌ترین و اساسی‌ترین چالش‌های است که باید در اولویت ترمیم و اصلاح قرار گیرد. درکنار این موضوع حجم بالای ساعت کاری والدین و همچنین همسویی با وسایل ارتباطی و شبکه‌های اجتماعی از عوامل کاهش گفت‌و‌گو در بین اعضای خانواده است. والدین زمان زیادی را برای کسب درآمد و رفع نیاز‌های اقتصادی خانواده صرف می‌کنند و این موضوع مانع از حضور در بین اعضای خانواده و گفت‌و‌گو شده و تأمین نیاز اقتصادی بر تأمین نیاز‌های روحی سایه افکنده است.»

ابتلای خانواده‌ها به سبک زندگی «جزیره‌ای»
 تردیدی نیست که اکنون بخش زیادی از تعامل خانوادگی بر بستر دیجیتال صورت می‌گیرد. شبکه‌های اجتماعی و اپلیکیشن‌های پیام‌رسان به اعضای خانواده اجازه می‌دهد هر لحظه و بدون نیاز به حضور فیزیکی در کنار هم، با یکدیگر مکالمه یا تبادل نظر کنند. برای مثال، وقتی والدین و فرزندان در مکان‌های مختلف هستند اپلیکیشن‌های ارتباط تصویری امکان «دیدار مجازی» فراهم کرده است. چنین امکاناتی در صورت مدیریت صحیح، می‌تواند حتی موجب تقویت حس نزدیکی و حمایت خانوادگی شود اما به روایت فرشته احمدی، مشاور خانواده «شبکه‌های اجتماعی و استفاده افراطی از فضای مجازی تبعات منفی نیز دارد. زمانی که هر یک از اعضای خانواده به جای ارتباط چهره‌به‌چهره درگیر موبایل و صفحات مجازی شوند، تعامل واقعی خانوادگی کاهش می‌یابد. مطالعات متعدد نشان می‌دهد هرچه میزان مصرف اینترنت و حضور در شبکه‌های اجتماعی در میان اعضای خانواده بیشتر باشد، تعاملات مستقیم اعضا به طور چشمگیری کاهش می‌یابد. پیامد چنین وضعیتی، از بین رفتن گرمی صمیمیت و گفت‌وگوی دوجانبه است. از سوی دیگر، استفاده افراطی از ابزارهای دیجیتال باعث «انزوای اجتماعی» و دور شدن اعضای خانواده از یکدیگر می‌شود. در این حالت افراد به‌صورت مجازی در دنیای خود غرق شده و به سبک زندگی «جزیره‌ای» دچار می‌شوند؛ یعنی اگر والدین یا فرزند بیش از حد آنلاین باشد، عملا حواس او از دیگران پرت می‌شود. افزون بر این، ورود مطالب ناخوشایند یا منفی در فضای مجازی (مانند اخبار غم‌انگیز، محتوای نامناسب یا مقایسه‌های وسواس‌گونه با زندگی‌های ایده‌آل دیگران) می‌تواند باعث ایجاد فاصله عاطفی شود و رضایت از زندگی و روابط خانوادگی را کاهش دهد. به بیان دیگر، افرادی که زمان زیادی را در شبکه‌های اجتماعی صرف می‌کنند، طبق پژوهشی از مؤسسه اینترنت آکسفورد، معمولا رضایت کمتری از زندگی گزارش می‌کنند؛ این امر به طور غیرمستقیم بر رضایت از روابط خانوادگی نیز تأثیر می‌گذارد.»
این مشاور در ادامه هشدار می‌دهد: «در صورت استفاده نادرست و بدون حد و مرز، اینترنت و گوشی‌های هوشمند می‌توانند خلأهای عاطفی را عمیق‌تر کنند. برای مثال، اگر والدین به صورت مداوم در حال چرخیدن در فضای مجازی باشند و نیازهای عاطفی فرزندان را نادیده بگیرند، این رفتار الگویی منفی برای فرزندان ایجاد می‌کند. کودکی که مادری را می‌بیند که بی‌وقفه با موبایل کار می‌کند، کم‌کم یاد می‌گیرد که در مقابل والدین نیز بی‌تفاوت شود؛ نتیجتاسردی رابطه افزایش می‌یابد. به طور خاص گزارش شده است در برخی شهرها میانگین گفت‌وگوی خانوادگی حتی به زیر ۲۰ دقیقه در روز رسیده است، چرا که افراد به جای حرف زدن رو در رو هر یک در گوشی خود سرگرم‌اند. افزون بر این کاهش زمان مشترک و تفریح خانوادگی باعث می‌شود اعضا برای پر کردن خلأهای عاطفی به فضای مجازی پناه ببرند و چرخه بی‌ارتباطی شکل گیرد. با بالا گرفتن چنین روندی به مرور فاصله عاطفی میان پدر و مادر و فرزندان عمیق‌تر شده و بنیان اعتماد و گفت‌وگو در خانواده تضعیف می‌شود.»

 تنظیم قواعد مشخص برای استفاده از فضای مجازی
از این رو، یکی از مهم‌ترین توصیه‌های این مشاور خانواده، تنظیم قواعد مشخص برای استفاده از فضای مجازی توسط همه اعضاست: «والدین مجرب پیشنهاد می‌کنند زمان مشخصی از روز (مانند ساعات صرف شام یا قبل از خواب) را «بدون موبایل» اعلام کنند و الگوی استفاده از تکنولوژی را خود تنظیم کنند. مطالعات نشان می‌دهد وضع قوانین روشن برای استفاده از اینترنت توسط کودکان و نوجوانان و نظارت معقول بر محتوای مجازی، در کاهش تنش‌های خانوادگی و جلوگیری از اعتیاد به شبکه‌های اجتماعی بسیار مؤثر است. برای نمونه، والدین در ابتدا باید با فرزندان خود توافق کنند که مثلا هر روز پس از انجام تکالیف یک ساعت می‌توانند در اینترنت وقت بگذرانند و سپس گوشی را کنار بگذارند. این قوانین عادلانه و شفاف به فرزندان کمک می‌کند درک کنند فضای مجازی یک ابزار است نه یک هدف و تعامل خانواده را حفظ کنند. خانواده‌ها با هم «حداقل یک وعده شام بدون موبایل» برگزار کنند و یا عصرهای مشترک را به بازی‌های گروهی و گفت‌وگو اختصاص دهند. همچنین، گذران وقت در خارج از خانه (مثلا گردش در پارک یا حضور در جمع دوستان و اقوام) به طوری که کودکان «از نظر عاطفی احساس خلأ نکنند» می‌تواند مانع از پناه بردن آن‌ها به فضای مجازی شود.»

فرخ راهرو نیز در قامت دانش‌آموخته جامعه‌شناسی در ریشه‌یابی مشکلات نهاد خانواده، انگشت تقصیر را به سمت فضای مجازی نشانه گرفته و به «ما» می‌گوید: «برخلاف بسیاری از صاحب‌نظران که فکر می‌کنند مشکل اقتصادی یکی از مشکلات مهم و مؤثر بر بحران‌های خانواده است من چنین اعتقادی ندارم. اگر چنین باشد باید خانواده‌های متوسط رو به بالا و بالای بالا هیچ مشکلی نداشته باشند. من نمی‌گویم مشکلات اقتصادی در بروز بحران‌های خانوادگی سهم ندارد اما متهم ردیف اول نیست. متهم ردیف اول در مورد شکاف‌های خانوادگی، نگاه فرهنگی و تغییر سبک زندگی و از همه مهم‌تر حضور بی‌رویه در شبکه‌های اجتماعی است. متأسفانه یک چرخش فرهنگی طی یکی دو دهه اخیر در جهان رخ داده که طبیعتا کشور ما را هم فراگرفته است و این تغییر فرهنگی بیش از همه به علت گسترش فعالیت در شبکه‌های اجتماعی رخ داده است. لذا این مسئله نه در کشور ما که در تمامی جهان متهم ردیف اول است. بله، عامل اقتصادی هم تأثیرگذار است
به خصوص در روستاها و شهرهای کوچک‌تر و در طبقات متوسط رو به پایین ولی قبل از عامل اقتصادی، بیشتر تغییر سبک زندگی و حضور در فضای مجازی است که تأثیر دارد. این فضا میزان ارتباط و گفت‌وگو را میان اعضای خانواده به شدت کاهش داده، با این حال معتقدم که نباید نگاه صفر و صدی داشت.»

این دانش‌آموخته جامعه‌شناسی این نکته را هم یادآور می‌شود که «همچنان نگرش‌های فرهنگی ما، آموزه‌های آموزشی ما و باورهای مورد پذیرش ما به ساختار خانواده گسترده برمی‌گردد و حتی در بعضی بخش‌ها به خانواده خویشاوندی نزدیک می‌شود.
در صورتی که زمانه ما مبتنی بر خانواده‌های هسته‌ای است. یعنی ساختارهای جدید خانواده‌ای جدید را می‌طلبد اما ما همچنان مبتنی بر ساختار خانواده‌های قدیمی این موضوع را مورد تحلیل و واکاوی قرار می‌دهیم در صورتی که باید مبتنی بر نگره‌ها، باورها، ساختار فرهنگی و سبک زندگی جدید به تحلیل مسئله پرداخت و در مورد استفاده از شبکه‌های اجتماعی نیز باید این موضوع را در نظر گرفت که به هر روی جهان عوض شده و به همان نسبت ساختار خانواده و نوع نگاه اعضای آن نیز تغییر کرده است، در چنین ساختاری استفاده از فضای مجازی اجتناب ناپذیر است و نباید انتظار داشت که اعضای خانواده مانند گذشته تمامی وقت خود را به یکدیگر اختصاص بدهند، نسل امروز دغدغه و نگاه خاص خود را به نهاد خانواده دارد. اما ضمن پذیرش این موضوع یکی از نخستین توصیه‌های مشاوران این است که زمان مشخصی برای حضور در فضای مجازی تعیین شود. به عنوان مثال، خانواده‌ها یک جدول زمان‌بندی ساده برای هر عضو تنظیم کنند و ساعات خاصی را به گشت‌وگذار در شبکه‌های اجتماعی اختصاص دهند. علاوه بر این، تعیین «ساعت خاموشی» وسایل هوشمند (مثل یک ساعت قبل از خواب) می‌تواند به بهبود کیفیت خواب و بالا رفتن احساس رضایت کمک کند. با مشخص کردن محدوده زمانی استفاده و پایبندی همه اعضا به آن، می‌توان از ورود اینترنت به تمام ساعات زندگی جلوگیری کرد و فضایی متعادل در خانه و خانواده ایجاد نمود.»

source

توسط ecokhabari.ir