به گزارش اقتصاد آنلاین، نسل Z در سالهای اخیر توانسته است تأثیرگذاری قابل توجهی بر سیاست و اجتماع داشته باشد. فارن پالیسی در گزارشی اشاره کرده است که این نسل دیگر کودک محسوب نمیشود و حضور فعال آنها حتی در کشورهای دموکراتیک میتواند نظم سیاسی موجود را تحت تأثیر قرار دهد. برخلاف تصویر پیشین از این نسل به عنوان افرادی خودخواه و بیتفاوت، جوانان Z در دو سال گذشته در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین با حضور در خیابانها و سازماندهی اعتراضها، خواستار تغییر شدهاند و بسیاری از آنها حتی جان خود را در این مسیر از دست دادهاند.
نمونههای موفق؛ از ماداگاسکار تا پرو
یکی از نمونههای بارز، برکناری رئیسجمهور ماداگاسکار، آندری راجولینا، در ۱۴ اکتبر پس از هفتهها اعتراضات است. پیش از آن نیز قیامهای جوانان در سریلانکا و بنگلادش منجر به برکناری رهبران شد. امسال جنبشهای مشابهی در اندونزی، فیلیپین، کنیا، مراکش، نپال، ماداگاسکار و پرو رخ داده و جمعاً حدود ۷۹۰ میلیون نفر را تحت تأثیر قرار دادهاند، که بزرگترین موج شورش جوانان در تاریخ بشر محسوب میشود.
تنوع و پیچیدگی جنبشها
با این حال، ناظران هشدار میدهند که برچسب «نسل Z» ممکن است سبب سادهسازی بیش از حد واقعیت شود. شکافهای سیاسی حتی در میان همنسلان در آمریکا، اروپا و کره جنوبی مشهود است و نمیتوان همه اعتراضها را به یک گروه یا الگوی یکسان نسبت داد. عامل مشترک در این جنبشها نه فرهنگ پاپ یا میمها، بلکه نارضایتی از نابرابری، بیعدالتی و بیاعتمادی به ساختارهای قدرت است.
پلتفرمهای اینترنتی؛ ابزار جدید سازماندهی
اعتراضات نسل Z با بهرهگیری از شبکههای اجتماعی و پلتفرمهایی مانند دیسکورد سازماندهی میشوند. در نپال، معترضان با استفاده از دیسکورد نخستوزیر موقت انتخاب کردند. جوانان الهام خود را از اعتراضات سایر کشورها میگیرند و خبر و اطلاعات به سرعت منتقل میشود، حتی در برابر تلاش دولتها برای کنترل جریان اطلاعات.
هویت بصری و نمادین اعتراضها
نسل Z با ارجاع به فرهنگ پاپ و انیمههایی مانند وانپیس، هویت خود را در اعتراضات متمایز میکند. نمادهایی مانند پرچم جمجمه با کلاه حصیری در اندونزی حتی به عنوان نشانهای از اعتراض علیه نظام تلقی شدهاند. این نسل خود را مخالف هر نهادی که بخشی از سیستم موجود است میداند و بر ماهیت بیرهبر و خودسازمانده جنبشها تأکید دارد.
دموکراسیها در معرض تأثیر و اصلاحات
اکثر کشورهایی که تحت تأثیر نسل Z قرار گرفتهاند، هنوز دموکراتیک هستند. هدف معترضان، اصلاح و تجدید نهادهای دموکراتیک موجود است، نه نابودی کامل آنها. این ویژگی نسل Z آنها را از انقلابهای بهار عرب که در کشورهای کاملاً استبدادی رخ داد، متمایز میکند.
چالشهای آینده؛ امید و ناامیدی
با وجود تأثیرگذاری جوانان، پرسش اصلی این است که آیا اعتراضات مبتنی بر شبکههای اجتماعی میتواند منجر به نهادسازی سیاسی واقعی و تحقق خواستهها شود یا خیر. بسیاری از اعضای نسل Z حتی در غرب خود را بیخانمان سیاسی میدانند و فرصتهای اقتصادی مشابه والدین خود را تجربه نمیکنند. در نهایت، این نسل به تغییر و اصلاح معتقد است، اما ناکامی در دستیابی به اهداف ممکن است به ناامیدی و رکود اجتماعی منجر شود.
source