به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا،   در میان صداهای بوق خودروها و شلوغی خیابان‌های شهرهای ایران، زندگی کسانی جریان دارد که کمتر دیده می‌شوند؛ کسانی که روی کارتن‌ها، زیر پل‌ها و کنار دیوارهای فرسوده خانه کرده‌اند. تصور رایج این است که همه آن‌ها معتاد هستند یا انتخاب کرده‌اند در خیابان زندگی کنند، اما واقعیت بسیار دردناک‌تر و پیچیده‌تر است.

در یکی از شب‌های سرد پاییزی، وقتی پیاده‌روهای یک شهر بزرگ را قدم می‌زنید، با طیفی از انسان‌ها روبه‌رو می‌شوید که به دلایل متفاوت و تلخ زندگی خیابانی را تجربه می‌کنند.

نوجوانانی که از خشونت خانگی، تحقیر مستمر، تهدیدهای لفظی و فیزیکی یا شرایط ناآرام خانه گریخته‌اند، شب‌ها را کنار کانکس‌های مترو یا گوشه خیابان می‌گذرانند.

زنانی که از شوهر یا خانواده‌ای فرار کرده‌اند که خانه‌شان نه پناهگاهی برای زندگی، بلکه منبعی از ترس و سرکوب بوده، اکنون برای بقای خود مجبورند در خیابان کارتن‌خوابی کنند.

حتی مردانی که از طلاق و اختلافات خانوادگی فرار کرده‌اند، شب‌ها را در خیابان می‌گذرانند تا از فشار روانی و تحقیر دور بمانند.

واقعیت این است که همه کارتن‌خواب‌ها معتاد نیستند. تحقیقات اجتماعی در ایران و جهان نشان می‌دهد بخش بزرگی از این افراد به دلیل خشونت خانگی، فقر، بحران مسکن و مشکلات خانوادگی ناگزیر به زندگی در خیابان شده‌اند. اعتیاد ممکن است هم عامل و هم پیامد زندگی خیابانی باشد، اما هیچ رابطه‌ای به شکل قطعی بین کارتن‌خوابی و مصرف مواد وجود ندارد.

کارتن‌خواب‌ها را می‌توان به چهار دسته کلی تقسیم کرد:

    کارتن‌خواب‌های معتاد که مصرف مواد در زندگی‌شان نقش پررنگی دارد.

    کارتن‌خواب‌های اقتصادی که به دلیل فقر و نداشتن مسکن مجبور به خیابان شده‌اند، اما اعتیاد ندارند.

    کارتن‌خواب‌های فراری یا بدون حمایت خانوادگی که از خشونت، تحقیر، تهدید یا محیط ناآرام خانه گریخته‌اند، شامل کودکان کار فراری و زنان آسیب‌دیده.

    کارتن‌خواب‌های دارای اختلال روانی که به درمان تخصصی نیاز دارند و جامعه از آن‌ها غافل است.

زندگی زیر سایه خشونت و خیابان

شب‌های خیابان، تنها سرمای هوا و تاریکی نیست که کارتن‌خواب‌ها را تهدید می‌کند. زنانی که از خشونت خانگی گریخته‌اند، هر صدا و نگاه مشکوکی را تهدیدی بالقوه می‌بینند. نوجوانانی که از تحقیر و خشونت خانه فرار کرده‌اند، در خیابان در معرض سوءاستفاده، تهدیدهای بزرگسالان و خشونت خیابانی قرار دارند. مردانی که خانه‌ای امن نداشته‌اند، حالا هر شب با خطر سرقت، حمله، بیماری و تهدیدهای فیزیکی دست و پنجه نرم می‌کنند. خیابان‌ها تصویری از انسان‌هایی را نشان می‌دهد که برای زنده ماندن، خود را در دل ناامنی رها کرده‌اند.

مسکن؛ جایی که نبودش خشونت را تشدید می‌کند

بحران مسکن، فشار خانواده و جامعه، بسیاری را ناگزیر به ترک خانه کرده است. زنانی که خشونت دیده‌اند و خانه‌شان جایگاه ترس و تحقیر بوده، وقتی مسکن امنی پیدا نمی‌کنند، مسیرشان به کارتن‌خوابی می‌رسد. افزایش قیمت اجاره و نبود حمایت‌های اجتماعی، فرار از خانه را به تنها گزینه برای حفظ جان و کرامت تبدیل می‌کند.

تهدیدهای جسمی و روانی پس از کارتن‌خوابی

زندگی در خیابان، ادامه خشونت است؛ این بار از طرف محیط بیرون. سرما، گرما، بیماری‌های مسری، سوءتغذیه، دزدی، تجاوز و برخوردهای خشونت‌آمیز از سوی دیگران، هر شب جان کارتن‌خواب‌ها را تهدید می‌کند. مطالعات نشان می‌دهد درصد بالایی از آن‌ها دچار افسردگی، اضطراب و اختلالات روانی هستند، نتیجه مستقیم تجربه خشونت و تحقیر در خانه و مواجهه با خشونت خیابانی بعد از فرار.

و اما ،حل بحران نیازمند سیاست‌های جامع و چندلایه است. مسکن حمایتی امن، فرصت‌های اقتصادی، درمان روانی، شبکه حمایت اجتماعی و برنامه‌های ویژه برای کسانی که از خشونت خانگی فرار کرده‌اند. تنها با ایجاد امنیت واقعی و فرصت‌های زندگی می‌توان جلوی چرخه خشونت و حاشیه‌نشینی را گرفت و صدای فراموش‌شده کارتن‌خواب‌ها را شنید.

 

 

source

توسط ecokhabari.ir