قدیمیترین و لجوجترین مشکلات اقتصاد ایران است. بیش از نیمقرن است که این غول سرکش نهتنها از میدان خارج نشده است بلکه هر سال لباس تازهای پوشیده و با شدت و ضعفهای مختلف، سفره مردم و برنامههای اقتصادی کشور را تحت تأثیر قرار می دهد . مردم عادی، کارشناسان، رسانهها و سیاستگذاران بارها پرسیدهاند: «ریشه این تورم مزمن چیست؟» و پاسخ غالب، ساده و روشن بوده ،رشد بیرویه نقدینگی .
با این حال، رابطه تورم و نقدینگی همیشه به این سادگی نبوده که بگوییم پول زیاد شد، پس قیمتها افزایش یافته . در واقع، پشت این ارتباط ظاهرا مستقیم زنجیرهای از پدیدهها و واکنشها وجود دارد که گاهی باعث میشود اثر نقدینگی پیچیدهتر و پنهانتر از آن باشد که به چشم بیاید.
تورم هزینهای؛ وقتی قیمت مواد اولیه بالا میرود
یکی از نظریههای مهم درباره تورم، «تورم ناشی از فشار هزینه» است. ماجرا از این قرار است که وقتی قیمت عوامل تولید یا کالاها و خدمات واسطهای بالا میرود، هزینه تمامشده تولید بیشتر میشود. تولیدکننده یا مجبور است کالا را با قیمت بالاتر بفروشد یا کمتر تولید کند. نتیجه این فرآیند، افزایش سطح عمومی قیمتها خواهد بود .
نمونههای معروف این وضعیت، بحران نفت دهه ۱۹۷۰ یا افزایش نرخ ارز در ایران است. در این حالت، عرضه کل اقتصاد کاهش مییابد و قیمتها بالا میرود. اما نکته اینجاست که حتی در این طرح هم نقش نقدینگی حائز اهمیت است اگر نقدینگی متناسب با کاهش تولید کاسته نشود، مازاد پول نسبت به کالاهای موجود، قیمتها را افزایش خواهد داد.
وقتی همه سهم خودشان را میخواهند
یکی دیگر از موتورهای تورم، رقابت درتوزیع است. فرض کنید دستمزد کارگران ۲۵ درصد افزایش یابد . طبیعی است که این افزایش هزینه، سهم بقیه عوامل تولید مثل مواد اولیه یا سرمایهداران را کم میکند. آنها هم قیمتهایشان را افزایش خواهند داد تا سهم قبلیشان حفظ گردد. این زنجیره باعث میشود قیمتها در همه بخشها افزایش یابد.
در این شرایط، بسیاری از بنگاهها به دولت فشار میآورند که نقدینگی بیشتری تزریق شود تا بتوانند دوباره با همان ظرفیت قبلی فعالیت کنند. دولت هم اغلب این خواسته را میپذیرد؛ چون نمیخواهد بیکاری یا رکود بیشتر شود. اما نتیجه نهایی این تزریق پول، رشد تقاضا و باز هم بالا رفتن قیمتها خواهد بود . این چرخه میتواند هر سال تکرار و تبدیل به تورم مزمن منجر شود.
انتظارات تورمی؛ تورم پیش از وقوع
گاهی تورم قبل از آنکه واقع گردد در ذهن مردم شکل میگیرد. وقتی فعالان اقتصادی انتظار دارند که قیمتها در آینده بالا برود، از همین حالا واکنش برانگیز خواهد بود فروشندهها قیمتها را افزایش میدهند، خریداران زودتر خرید میکنند، و بازار ملتهب میشود. این رفتار، حتی اگر هنوز دلیل واقعی برای افزایش قیمت وجود نداشته باشد، باعث میشود تورم سریع تر رخ دهد .
شوکهای ارزی نیز این مکانیزم را تقویت میکنند. افزایش ناگهانی نرخ ارز، هم هزینه واردات را بالا میبرد و هم به مردم و تولیدکنندگان سیگنال میدهد که قیمتها در راه بالا رفتن هستند
نقش اثر گذار نقدینگی
اگر نگاهی گذرا به همگی عوامل داشته باشیم، یک وجه مشترک وجود خواهد داشت و آن نقدینگی است که شوکهای مقطعی را به تورم مزمن تبدیل خواهد کرد.
برای مثال، افزایش نرخ ارز شاید در کوتاهمدت باعث گرانی شود، اما اگر حجم پول در اقتصاد ثابت بماند، بعد از مدتی اثر آن تخلیه میشود. ولی وقتی دولت برای جبران رکود یا فشار گروههای مختلف، نقدینگی را بالا میبرد، گرانی تثبیت و حتی تشدید میشود.
چرا کنترل نقدینگی سخت است؟
در تئوری اگر بتوانیم رشد نقدینگی را کنترل کنیم، تورم نیز کاهش خواهد یافت اما در عمل، این کار آسان نیست.
سه عامل مهم
۱. ساختار غیررقابتی اقتصاد که انگیزه افزایش بهرهوری را کم میکند.
۲. فشار تولیدکنندگان که همیشه میگویند مشکلشان «کمبود نقدینگی» است.
۳. شوکهای سیاسی و اقتصادی که به شکل ناگهانی باعث تغییر انتظارات و رفتار بازار میشوند.
برای شکستن چرخه تورم، سه مسیر اصلی وجود دارد:
• رشد بهرهوری (یعنی تولید بیشتر با منابع ثابت)
• کنترل نقدینگی
• مدیریت انتظارات تورمی
مشکل اینجاست که هر کدام از این مسیرها، با موانع ساختاری، فشارهای سیاسی و محدودیتهای اقتصادی روبهرو هستند. به همین دلیل، کنترل نقدینگی بهتنهایی جواب نمیدهد و باید همزمان فشارهای جانبی بر آن هم کم شود
تورم در ایران، چه ناشی از افزایش نقدینگی باشد، چه از کاهش تولید یا شوکهای قیمتی، در نهایت به یک عامل مشترک برمیگردد مازاد پول نسبت به کالا و خدمات موجود. این مازاد میتواند نتیجه چاپ پول، کاهش تولید یا ترکیبی از هر دو باشد
بنابراین، اگر بخواهیم تورم را واقعا مهار کنیم، باید نقدینگی را از محاصره عواملی مثل ناترازیهای بودجه، شوکهای ارزی و رقابت توزیعی آزاد کنیم. این کار بیش از آنکه فنی یا اقتصادی باشد، به تصمیم و اراده سیاسی نیاز دارد.
source