پایتخت صنعت نفت کشور ، که شش ماه از سال گرمایی طاقتفرسا دارد و شهرهایی مثل اهواز ، امیدیه ، آبادان ، خرمشهر ، هویزه و ….. جزو داغترین نقاط دنیا هستند، سهمیه بنزین دولتی و آزاد آن دقیقا مثل استانهای سردسیر است! و همین موضوع کمبود سهمیه باعث شلوغی پمپ بنزین ها و درخواست استفاده از کارت جایگاه شده و در بسیاری از موارد سهمیه هر جایگاه بنزین حتی به نیمه روز هم نمی رسد و تمام می شود!!!
از آن بدتر، خوزستان برق چندین استان دیگر را تأمین میکند، اما در ماههای اخیر، در اوج گرمای بیسابقه، برق این دیار نفتخیز بصورت روزانه در مناطق مختلف قطع میشود!
به بهانه مدیریت بار مصرفی، مردم این استان باید در گرمای جهنمی بالای ۵۰ درجه، خاموشیهای روزانه را تحمل کنند! مگر میشود خوزستانِ داغ را با استانهای معتدل یکسان دید و به یک اندازه برقشان را قطع کرد؟! این یعنی مردم پایتخت صنعت نفت ایران، در خانههایشان زیر سایه قطعی برق بیسابقه، هوایی طاقتفرسا و گرمازدگی را تجربه کنند!
حال سوال اینجاست : چرا خوزستان برای پایتختنشینان اهمیتی ندارد؟! پاسخ ساده است: دلیل اصلی، بیکفایتی مسئولینی است که سالهاست بر مسند قدرت این استان نشستهاند و برای حفظ صندلی خود سکوت کردهاند!
جز چند نماینده مجلس که گاهی لب به اعتراض گشودهاند، آیا یک مسئول در استانداری، فرمانداری ، مدیریت آب و برق خوزستان ، پخش و … دیدهاید که از این سهمیه ناعادلانه بنزین یا قطعی برق در گرمای ۵۰ درجه گله کند؟!
متأسفانه خیر! چون برای این مدیران، صندلی قدرت از حال و روز مردم خوزستان عزیزتر است! اما نمیدانند که آه و مظلومیت این مردم، روزی گریبانشان را خواهد گرفت! این صندلیها میآیند و میروند، ولی سکوت شما در برابر مردمی که همیشه پای وطن ماندهاند و دینشان را به این خاک ادا کردهاند، حقالناسی است که تا ابد بر گردنتان خواهد ماند! چوب خدا صدا ندارد، و مظلومیت خوزستان فراموش نخواهد شد!
این ضربالمثل دقیقا به حال و روز این روزهای خوزستان اشاره دارد! که با وجود تأمین نفت و برق برای کل کشور، خودش از امکانات اولیه مثل برق پایدار و سهمیه عادلانه بنزین محروم است و مردمش در گرمای طاقتفرسا رنج میکشند.
source