فصل اقتصاد – دنیای اقتصاد: دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، خواهان دستیابی به یک توافق با ایران است. روسیه پیشنهاد میانجیگری داده است. اما توافقی که با میانجیگری مسکو به دست آید، میتواند خاورمیانه را دگرگون کرده و تلاشهای مسستمر غرب برای بازداشتن بیشتر کرملین را بیاثر سازد.
موسسه خاورمیانه مستقر در واشنگتن در تحلیلی از نقش روسیه در مذاکرات مینویسد: علاقه ترامپ به معاملهکردن بر کسی پوشیده نیست. مسکو مشتاق به کمک است و در ماههای اخیر بارها پیشنهاد کرده که بهصورت مستقیم میان واشنگتن و تهران میانجیگری کند. دور اول مذاکرات جدید بین آمریکا و ایران درباره برنامه هستهای ایران در مسقط عمان برگزار شد.
روسیه در آن نشست نمایندهای نداشت. اما استیو ویتکاف، نماینده ویژه ترامپ، از مسکو به مسقط پرواز کرد؛ جایی که پیشتر مذاکرات دوجانبهای در مورد جنگ روسیه علیه اوکراین برگزار کرده بود. در همین حال، عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران که هیات ایرانی را در عمان رهبری میکرد، به مسکو رفت تا با مقامات روس دیدار کند. جالب اینکه چند روز پیش از دیدار ایران و آمریکا در عمان، مقامات ایران، روسیه و چین نیز در مسکو با یکدیگر دیدار کرده بودند. بهوضوح روسیه در حال حاضر وارد ماجرا شده است.
از نظر تئوریک، بررسی پیشنهاد روسیه برای مشارکت در مذاکرات آمریکا و ایران منطقی به نظر میرسد. ترامپ و ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، رابطه خوبی با یکدیگر دارند. پوتین همچنین با ایران نیز روابط نزدیکی دارد. علاوه بر این، با وجود نزدیکی مسکو و تهران، مقامات روس بارها بهصراحت اعلام کردهاند که با دستیابی ایران به سلاح هستهای مخالفاند. همچنین، در تماس تلفنی اخیر میان پوتین و ترامپ، طرفین توافق کردند که ایران نباید توانایی نابودی اسرائیل را پیدا کند. اما خوشبینان باید محتاط باشند. حضور روسیه بهعنوان میانجی، میتواند مواضع آمریکا و غرب را تضعیف کرده، به ایران برتری بدهد، پای یک بازیگر دیگر را به گفتوگوها باز کند و احتمالا محدودیتهایی را که غرب بر مسکو اعمال کرده بود، بردارد.
نخست اینکه روسیه بیطرف یا بیعلاقه نیست؛ این کشور منافع مشترک بسیاری با ایران دارد، از جمله لغو تحریمهای بینالمللی. دولت روسیه صراحتا با سیاست «فشار حداکثری» ترامپ بر ایران مخالف است. سرگئی ریابکوف، معاون وزیر امور خارجه روسیه، اخیرا گفت: «تهدیدها [علیه ایران از سوی آمریکا] شنیده میشود، اولتیماتومها نیز شنیده میشود. ما چنین روشهایی را نامناسب میدانیم و محکوم میکنیم.»
حتی مهمتر از آن، روسیه و ایران بهطور مشترک دستورکاری را دنبال میکنند که اساسا با اهداف آمریکا در خاورمیانه و فراتر از آن در تضاد است. هر دو کشور سالهاست که تعهدی پیوسته به برهم زدن نظم بینالمللی مبتنی بر قواعد به رهبری آمریکا نشان دادهاند.
در 17ژانویه، پوتین و رئیسجمهور ایران، مسعود پزشکیان، توافقنامه «شراکت جامع راهبردی ایران و روسیه» را امضا کردند. «موسسه مطالعات جنگ» گزارش داده که همکاری روسیه و ایران در سالهای اخیر در هفت حوزه راهبردی گسترش یافته است: انتقال تسلیحات، یکپارچهسازی صنایع دفاعی، همکاری فنی و انتقال دانش، تمرینات نظامی مشترک، همکاری اقتصادی، سیاسی، دیپلماتیک، رسانهای و اطلاعاتی.
آژانسهای اطلاعاتی آمریکا هشدار دادهاند که روسیه، چین و ایران در سطحی بیسابقه علیه ایالات متحده همکاری میکنند. ارزیابی تهدیدات سالانه دفتر مدیر اطلاعات ملی آمریکا نشان میدهد که روسیه «مصمم و آماده است تا بهای سنگینی برای پیروزی در رقابت راهبردی با آمریکا بپردازد». مسکو همچنان از ایران برای تقویت قابلیتهای نظامی، اطلاعاتی و سایبریاش حمایت میکند.
روسیه درحالحاضر درگیر مذاکرات مهمی با آمریکا برای پایاندادن به جنگ در اوکراین است. اما هدف اصلی مسکو در این مذاکرات، فرار از مسوولیت آغاز بزرگترین جنگ زمینی اروپا در 70سال اخیر و تثبیت دستاوردهای نظامیاش است. روسیه بهطور معمول خواستههای حداکثری مطرح میکند و سپس به توافقات خود پایبند نمیماند. تا به امروز، روسیه توانسته امتیازات زیادی از دولت ترامپ بگیرد، درحالیکه وعدههای خود را یا اجرا نکرده یا به تاخیر انداخته و همزمان به پیشروی در جبهه اوکراین ادامه داده است. راهبرد دیپلماتیک روسیه بر روابط ویژهای که پوتین با ترامپ برقرار کرده متکی است و او بارها توانسته از این رابطه بهره ببرد. ترامپ اغلب نسبت به پوتین انعطافپذیری نشان داده است. این موضوع باعث تضعیف حمایت آمریکا از اوکراین شده و فرصت بیشتری به روسیه داده است. قطعا پوتین در مورد ایران نیز همین رویکرد را دنبال خواهد کرد.
پوتین برای تضمین اینکه مذاکرات آمریکا و ایران بهگونهای پایان یابد که متحدش بیخطر بماند، انگیزه دارد. همه میدانند که او میخواهد نفوذ روسیه را در خاورمیانه گسترش دهد. ادامه همکاری با ایران برای تحقق این هدف حیاتی است، بهویژه از زمانی که رژیم اسد در سوریه ضعیف شد.
مسکو مدتهاست در تلاش برای دسترسی به آبهای گرم و مسیرهای تجاری مانند مدیترانه و کانال سوئز است. پس از الحاق کریمه در 2014، پوتین بهسرعت از این منطقه برای قدرتنمایی نظامی در خاورمیانه استفاده کرد. بدون کریمه، مداخله روسیه در سوریه در سال 2015 ممکن نبود. در ازای نجات اسد، روسیه پایگاههای نظامی دریایی و هوایی در سوریه به دست آورد و از آنجا به لیبی و سپس منطقه ساحل آفریقا نفوذ کرد. روسها با تمام طرفهای درگیریهای منطقهای رابطه برقرار کردهاند.
تنها زمانی نفوذ روسیه در خاورمیانه محدود شد که غرب در سال 2022 رژیم تحریمی جامعی علیه مسکو اعمال کرد و حمایت جدی از اوکراین باعث شد نیروهای روس درگیر جنگ در اروپا بمانند. در ماه دسامبر، سوریه نمونه بارز این روند بود؛ نیروهای روس در آنجا ناتوان از متوقفکردن نیروهای شورشی بودند که بهسرعت رژیم اسد را سرنگون کردند. آینده حضور نظامی روسیه در سوریه و قدرتنماییاش در مدیترانه شرقی، اکنون در هالهای از ابهام است. اما اگر روسیه بهعنوان میانجی مذاکرات آمریکا و ایران پذیرفته شود، همه این روندها میتوانند معکوس شوند.
قطعا ایران متحدی همدل در کنار خود خواهد داشت. اما منافع بالقوه روسیه حتی چشمگیرتر است، بهویژه اگر دولت ترامپ در مواجهه با پیشنهادهای دیپلماتیک کرملین، احتیاط لازم را به خرج ندهد. اگر پرونده ایران به توافقی ختم شود که ترامپ بتواند بهعنوان دستاوردی معرفی کند، آمریکا ممکن است در قبال روسیه در مذاکرات اوکراین انعطاف بیشتری نشان دهد. در نتیجه، ممکن است تحریمها از هر دو کشور برداشته شود، که این به روسیه امکان میدهد دوباره برای تقابل آینده با غرب آماده شود.
همزمان، روسیه در ازای همکاری در مورد ایران، احتمالا امتیازاتی در زمینههای دیگر مطالبه خواهد کرد: مثلا پایان همکاری نظامی با ارمنستان، بازبینی توافق سایبری 2018 پوتین و ترامپ، یا خروج نیروهای آمریکایی از بالتیک یا لهستان. هر یک از این امتیازات به ضرر منافع آمریکا یا اتحاد آتلانتیک خواهد بود.

source