استانها

خبرگزاری تسنیم ـ علی محمدی، فعال سیاسی و اجتماعی| اطلاعیه جدید گروهک‌های تروریستی فعال در جنوب شرق کشور درباره «ادغام» و تشکیل یک جبهه واحد، در ظاهر تلاش برای بازسازی توان از دست رفته است؛ اما واقعیت میدانی نشان می‌دهد این پیام بیش از هر چیز پرده از بحران‌های درونی و بن‌بست راهبردی این گروه‌ها برمی‌دارد.

تجربه فعالیت‌ این جریان‌ها نشان می‌دهد هرگاه از ادامه مسیر گذشته عاجز می‌شوند، با قالب‌بندی‌های تبلیغاتی به دنبال احیای ظاهری خود هستند؛ احیایی که نه پایگاه اجتماعی دارد و نه توان پشتیبانی عملیاتی.

۱٫ ناکامی عملیاتی و محدود شدن حاشیه تحرک: بررسی روند عملکرد این گروهک‌ها نشان می‌دهد طی سال‌های اخیر توان برنامه‌ریزی و اجرای عملیات‌های هدفمند را از دست داده‌اند. اقدامات پراکنده و کم‌اثر، جایگزین عملیات‌های ساختارمند گذشته شده و فشارهای اطلاعاتی و امنیتی عملاً تحرک آنها را به حداقل رسانده است. انتشار بیانیه ادغام در چنین شرایطی بیشتر نوعی پوشش تبلیغاتی برای کاهش قدرت میدانی است تا نشانه‌ای از توان واقعی.

۲٫ فاصله‌گیری جامعه بلوچ از گفتمان خشونت: فاصله شدید مردم بلوچ با این جریان‌ها واقعیتی است که حتی در لحن بیانیه جدید نیز بازتاب پیدا کرده است. مردمی که سال‌ها هزینه بی‌ثباتی و ناامنی را پرداخت کرده‌اند، امروز بیش از هر زمان خواستار امنیت، سرمایه‌گذاری و توسعه هستند و به وضوح می‌دانند گروه‌هایی که خود را «مدافع مردم» معرفی می‌کنند، در عمل بیش از همه به معیشت همین مردم آسیب زده‌اند. تکرار عبارت «مردم مظلوم بلوچستان» در اطلاعیه اخیر گروهک تروریستی جیش‌الظلم به وضوح نشان می‌دهد این گروه‌ها تلاش دارند شکست‌های اجتماعی خود را با شعارهای احساسی بپوشانند.

۳٫ اختلافات داخلی و بی‌ثباتی در رهبری: ناهماهنگی، اختلاف‌نظرهای عمیق و تعدد مراکز فرماندهی طی سال‌های گذشته یکی از مشکلات دائمی این گروهک‌ها بوده است. بسیاری از انشعاب‌های کوچک و بزرگ که در ظاهر به نام اختلاف ایدئولوژیک مطرح شد، در اصل از رقابت‌های مالی، اختلاف در مسیر قاچاق و نزاع‌های قبیله‌ای ناشی شده بود. اکنون طرح ایده «رهبر واحد» بیشتر یک آرزو است تا ساختار واقعی؛ چرا که هیچ نشانه‌ای از حل این مشکلات ریشه‌دار در میان آنها دیده نمی‌شود.

۴٫ تغییر شرایط منطقه‌ای و کاهش امکان پشتیبانی: تحولات ژئوپلیتیک منطقه، افزایش همکاری‌‌های امنیتی میان کشورهای مجاور و فشارهای بین‌المللی علیه جریان‌های خشونت‌طلب، باعث شده فضا برای ادامه فعالیت این گروهک‌ها تنگ‌تر شود. محدودتر شدن مسیرهای مالی و تدارکاتی نیز آنها را در موضع ضعف قرار داده است. اطلاعیه اخیر گروهک جیش‌الظلم از این منظر یک پیام کمک‌خواهی غیرمستقیم برای جلب نظر حامیان بیرونی است؛ حامیانی که خود با چالش‌های جدید روبه‌رو هستند و توان یا تمایل گذشته را ندارند.

۵٫ تلاش برای مدیریت ریزش نیرو و بحران نیروی انسانی: یکی از بخش‌های کمتر دیده شده اما مهم بحران فعلی این گروهک‌ها، ریزش شدید نیروهای انسانی است. نیروهای میدانی که در سال‌های قبل به امید ایجاد تغییر یا کسب امتیازات مالی جذب شده بودند، اکنون با مشاهده فقدان چشم‌انداز، ناکامی‌های پی در پی و اختلافات داخلی، انگیزه خود را از دست داده‌اند. اعلام ادغام و ایجاد «جبهه واحد» در چنین شرایطی تلاشی برای جلوگیری از ریزش بیشتر و حفظ باقی مانده نیروهای سرخورده است. این اقدام در بسیاری از موارد نشان دهنده مرحله‌ای از فرسودگی داخلی است که گروه‌ها تلاش می‌کنند با احیای ظاهری، آن را پنهان کنند.

۶٫ نمایش رسانه‌ای جایگزین عملیات واقعی: در سال‌های اخیر فعالیت رسانه‌ای بخش قابل توجهی از انرژی این گروه‌ها را به خود اختصاص داده است. تولید و انتشار بیانیه‌های پرطمطراق، ساخت کلیپ‌های تبلیغاتی و انتشار تصاویر آرشیوی، عملاً جای عملیات واقعی را گرفته است. بیانیه ادغام را نیز باید در همین الگو تحلیل کرد؛ یعنی ساخت قدرت رسانه‌ای در غیاب قدرت میدانی. این اقدام بیشتر به دنبال ایجاد احساس تهدید یا اثرگذاری روانی بر افکار عمومی است تا تحقق یک توان جدید.

۷٫ تلاش برای بهره‌برداری از مسائل اجتماعی منطقه: این گروهک‌ها طی سال‌های گذشته تلاش داشته‌اند خود را در نقش «نماینده مردم» معرفی کنند؛ در حالی که مردم بلوچستان بارها نشان داده‌اند مسیر توسعه، امنیت و گشایش اقتصادی را انتخاب کرده‌اند و هیچ همسویی با رویکردهای خشونت‌محور ندارند. بهره‌برداری از مشکلات اجتماعی، بیکاری یا مطالبات صنفی در بیانیه‌های این گروه‌ها، در حقیقت استفاده ابزاری از درد مردم برای تقویت گفتمان خود است. اما این تاکتیک نیز نتوانسته خلأ مشروعیت آنها را پر کند.

۸٫ ادغام‌های نمایشی، مقدمه فروپاشی‌های بعدی: تجربه فعالیت گروهک‌های تروریستی در دیگر کشورها نشان می‌دهد هرگاه جریان‌های کوچک و پراکنده اعلام وحدت می‌کنند، این اقدام معمولاً مقدمه یک دوره کوتاه و موقت است که در نهایت به شکاف‌های جدید و فروپاشی‌های بعدی منجر می‌شود. گروهک‌های جنوب شرق نیز در گذشته چندین بار ساختارهای مشابه را تجربه کرده‌اند، اما هیچ‌کدام فراتر از چند ماه یا چند عملیات پراکنده نرفته است. این الگو نشان می‌دهد ادغام اخیر به احتمال زیاد یک اقدام گذرا و ناشی از اضطرار است، نه یک تحول راهبردی با پشتوانه بلندمدت.

اعلام اتحاد گروهک‌های تروریستی جنوب شرق نه نشانه‌ای از قدرت‌یابی، بلکه مصداقی روشن از ضعف ساختاری و درماندگی راهبردی آنهاست. این جریان‌ها که در سال‌های گذشته نتوانسته‌اند دستاورد قابل توجه سیاسی یا اجتماعی کسب کنند، اکنون با پوشش تبلیغاتی ادغام، تلاش دارند واقعیت افول و شکست‌های پی‌درپی خود را پنهان کنند.

با توجه به شرایط میدانی، همراهی مردم با مسیر توسعه و کاهش امکان حمایت بیرونی، «جبهه واحد» بیش از آنکه تهدیدی تازه ایجاد کند، نمادی از آخرین تلاش‌های یک جریان رو به افول است؛ جریانی که دیگر توان بازگشت به گذشته را ندارد و در برابر واقعیت‌های جدید، ناچار به نمایش‌های رسانه‌ای و اتحادهای کاغذی شده است.

انتهای پیام/

source

توسط ecokhabari.ir