شناسه خبر : 118869
پرینتخانه » اجتماعی, مطالب روزنامه, ویژه
تاریخ انتشار : 04 آذر 1404 – 9:34 |
امروزه آتشسوزیهای جنگلی که زمانی رویدادهای طبیعی پراکنده محسوب میشدند، در سراسر جهان، هم از نظر تناوب و هم از نظر گستره، بیشتر شدهاند. ایران نیز از این مقوله مستثنی نبوده و اخیرا با موجی بیسابقه از آتشسوزیهای جنگلی روبهرو بوده است که محیط زیست کشور را تهدید میکند.
کارشناسان زیستمحیطی و نهادهای حامی محیطزیست درباره وضعیت نگران کننده جاری در کشور هشدار میدهند و این پدیده را یکی از ابرچالشهای پیشروی نسل حاضر و آینده میخوانند. کاهش مساحت جنگلها در دهههای اخیر، میتواند در آینده نزدیک، فاجعهای عظیم و جبرانناپذیر برای محیط زیست و ساکنان نیمهشمالی کشور رقم بزند، این درحالی است که هر بار با وقوع حریق در پهنههای جنگلی، مردم محلی و داوطلبان با شجاعت برای رفع این چالش میجنگند، اما بدون منابع کافی، تلاشهایشان کماثر است.
اگرچه معمولا در بروز پدیده حریق جنگلها، خطاهای انسانی هم نقش بسیار پررنگی دارند و مقامات ذیربط گاهی از عمدی بودن آتشسوزیها خبر میدهند. اما حامیان محیط زیست، علاوه بر وقوع عامدانه و سهلانگاری گردشگران و طبیعتگردان در شروع آتش، مقامها را هم در «بیتوجهی» و فراهم نکردن به موقع امکانات برای مهار آتشها مسئول میدانند.
فقدان سیستم پیشگیری، آمادگی و پاسخ سریع به آتشسوزیهای جنگلی
هماکنون که این مطلب نوشته میشود، گزارشهای محلی از شهرستان هریس در استان آذربایجان شرقی نشان میدهد که حریق در جنگلهای نَمنیق از بامداد روز شنبه، یکم آذر ماه شدت گرفته است. به گفته منابع محلی، وزش باد شدید باعث گسترش شعلهها در شیبهای جنگلی شده و کار نیروهای مردمی و امدادی برای مهار آتش را دشوار کرده است. روز گذشته نیز ۳۰۰۰ متر از وسعت جنگلهای درازنو دچار حریق شد. همچنین عملیات گسترده اطفای حریق جنگلهای الیت، با همیاری مردم، حضور فعال نیروهای امدادی، نظامی و انتظامی و پشتیبانی هوایی مهار شد. جنگل بکر الیت چالوس بیش از ۲۳ روز در آتش سوخت؛ آتشی که فقط با یک یا دو هکتار آغاز شد، به دلیل کماهمیت شمردن اولیه توسط مسئولان منابع طبیعی، فقدان ناوگان هوایی تخصصی کوهستان، به چالشی بزرگ تبدیل شد. درسی که میگیریم این است که کشور ما هنوز فاقد سیستم پیشگیری، آمادگی و پاسخ سریع به آتشسوزیهای جنگلی است!
بیتردید افزایش روزافزون آتشسوزی جنگلها موضوعی حیاتی است که نیازمند اقدام فوری است. این آتشسوزیها زیستگاههای طبیعی را ویران کرده، تنوع زیستی و اکوسیستمها را نابود میکند و مشکلات زیستمحیطی و بهداشتی برای جوامع محلی ایجاد میکند. آلودگی هوا و تخریب پوشش گیاهی تغییرات آب و هوایی را تشدید میکند و معیشت افرادی که به جنگل وابسته هستند را تهدید میکند. برای مقابله با این بحران، باید مقررات سختگیرانهتر، استراتژیهای مؤثر اطفای حریق، کمپینهای آگاهی عمومی و شیوههای مدیریت پایدار زمین به کار گرفته شود. عدم اقدام جدی عواقب طولانیمدت و گستردهای برای محیط زیست و مردم به دنبال خواهد داشت.
لزوم بازنگری در سیاستگذاریهای مرتبط با حفاظت از منابع طبیعی
اگرچه آتش بارها و بارها جنگلها و مراتع را که بخشی از منابع و ثروت ملی محسوب میشوند و نقش مهمی در تعدیل آثار ناشی از تغییرات اقلیمی دارند، از بین برده است، با این وجود آسیبهای ناشی از «بلایای طبیعی»، هرچند گران، نتوانستهاند لزوم بازنگری در مدیریت بحران و سیاستگذاریهای مرتبط با حفاظت از منابع طبیعی را برای مسئولان به یک اولویت تبدیل کنند و الگوی مدیریت ضعیف، کمبود تجهیزات و نیروی انسانی و مهمتر از آنها، عدم اعمال سیاستهای پیشگیرانه، تکرار میشود و این یعنی سهلانگاری و تعلل، موجب سوختن مهمترین سرمایههای طبیعی کشور شده و نبود امکانات هم موجب گُر گرفتن این شعلههای منحوس میشود.
آنطور که محمد درویش، فعال محیطزیست در گفتوگویی با «رسانهها» مطرح کرده «یکی از مشکلات اساسی در مواجهه با حریق جنگلی، مشکلات مالی و بوروکراتیک برای استفاده از هلیکوپترها است.» به گفته درویش، کانادایر (هواپیمای آبپاش) ارزانتر و مناسبتر از هلیکوپتر است، اما به دلیل سیاستهای نادرست تا کنون تهیه نشده است. در خیلی از مناطق کشور، به دلیل نبود امکانات، برای رسیدن به محل آتشسوزی جنگلها و مراتع کوهسیاه، از حیوانات مثل الاغ و اسب استفاده میشود. بسیاری از داوطلبان در تلاش برای مهار آتشسوزیهای جنگلی به دلیل نبود امکانات کافی، جان خود را از دست دادهاند.»
ضرورت به کارگیری نیروهای متخصص برای صیانت از جنگلها و مراتع
سایر فعالان محیطزیست نیز بارها هشدار دادهاند که به کارگیری نیروهای متخصص اطفای حریق برای پیشگیری از وقوع بحران در جنگلها و مراتع نیاز نخست صیانت از جنگلها و مراتع است. تأمین تجهیزات خودرویی، دستگاههای دمنده و لباس مخصوص برای مهار آتش از دیگر نیازها برای مدیریت آتش سوزی در جنگلها است. تأمین اعتبار فوری برای خرید تغذیه و خدمات پشتیبانی نیاز دیگری است که باید در کوتاهترین زمان ممکن مورد توجه مسئولان باشد.
اما تعلل و غفلت در این بخش، درحالی هربار تکرار میشود که اهمیت و نقش جنگلها در حفظ اکوسیستم و منافع محیط زیستی و اجتماعی آنقدر زیاد است که برای آن هیچ معادلی نمی توان متصور شد. شیوه ارزشگذاری جنگلها میتواند تأثیر مستقیم داشته باشد بر انتخاب شیوه مدیریت آن. به این ترتیب سیاستگذاری یک کشور در حوزه قانون، صرف بودجه، آموزش، اعمال محدودیت ساخت و ساز، تمایل به حفظ گونههای گیاهی و جانوری، حمایت از جوامع محلی و بومی و هر آنچه در حفظ این اکوسیستم بهعنوان ثروتی ملی ضرورت داشته باشد، در چارچوب این دیدگاه است که شکل میگیرد.
تأخیر در واکنش اولیه به آتشسوزی جنگل الیت
در این میان، ساسان نویدی، کارشناس و تحلیلگر مسائل محیطزیستی در مطلبی به درسهای تلخ آتشسوزی گسترده جنگلهای الیت اشاره کرده و نوشته است: «این آتشسوزی که بیش از سه هفته ادامه داشت، حاصل ترکیب خطرناک پدیده باد گرم فون، کمبود ناوگان هوایی تخصصی اطفای حریق در مناطق کوهستانی، ضعف هماهنگی و مدیریت بحران، و عوامل انسانی از جمله حضور احتمالی شکارچیان غیرمجاز بود. اگرچه این فاجعه با تلاش شبانهروزی نیروهای محلی، کوهنوردان داوطلب، محیطبانان، آتشنشانان، بالگردهای وزارت دفاع و سورتیپروازهای هواپیماهای ایلوشین تا حد زیادی مهار شد اما درسهای تلخی به جا گذاشت. تأخیر در واکنش اولیه به آتشسوزی جنگل الیت، یکی از کاستیهای محوری این حادثه بود که به گسترش قابل توجه دامنه خسارات انجامید.»
این فعال محیطزیست در ادامه بر اساس گزارش هممیهن نوشته است: «شروع آتشسوزی ۹ یا ۱۰ آبانماه گزارش شد، اما مدیرکل منابعطبیعی استان با استدلال «فقط چند کنده سوخته» و «چند هکتار که ارزش بالگرد ندارد» تا حدود ۱۷–۱۶ روز بعد هیچ بالگردی اعزام نکرد. در همان هفته اول، درخواست مکرر اهالی و سرجنگلبان برای اعزام بالگرد رد شد و حتی بالگردی که یکبار آمد، پس از دیدن دود اعلام کرد «قابلتوجه نیست» و بازگشت. اولین بالگردهای عملیاتی حدود ۲۶ آبانماه (بعد از گذشت بیش از دو هفته) وارد منطقه شدند و هواپیماهای ایلوشین نیز تنها در دو–سه روز آخر و بهصورت محدود (روزانه ۱–۲ سورتی) به کار گرفته شدند. آتشنشانی تهران و لولهکشی سیار و بالگردهای وزارت دفاع نیز با تأخیر چند هفتهای و پس از گسترش آتش به صدها هکتار به منطقه رسیدند. بالگردهای ترکیه و کمکهای بینالمللی اعلامشده نیز تا روز بیستوسوم هنوز بهطور عملیاتی وارد کار نشده بودند.»
به روایت ساسان نویدی؛ این تأخیرها که ناشی از کماهمیت جلوه دادن اولیه آتشسوزی بود، فرصت طلایی مهار آتش در ساعات اولیه و با ابزار ساده را از بین برد و باعث شد آتش از کنترل خارج شده و به دلیل توپوگرافی پیچیده و پدیده باد گرم «فون»، به فاجعهای بزرگتر تبدیل شود و سرانجام آتشی که در روزهای اول در حد ۲–۱ هکتار بود و با چند سورتی بالگرد قابل مهار بود، به فاجعهای چندصدهکتاری تبدیل شود.
با اینحال کمبود نیروی انسانی متخصص و سازمانیافته نیز یکی از چالشهای اصلی در مهار آتشسوزی جنگل الیت بود. اگرچه حضور داوطلبان محلی و کوهنوردان قابل تقدیر بود، اما نبود تیمهای آموزشدیده و مجهز ویژه اطفای حریق در مناطق صعبالعبور، به طور محسوسی روند عملیات را کُند کرد. این کمبود باعث شد نیروهای موجود، که اغلب فاقد آموزش تخصصی و تجهیزات پیشرفته بودند، نتوانند در مقابل آتشسوزی پیچیده و گسترده کارایی لازم را داشته باشند و حتی در مواردی، به گفته رسولعلی اشرفیپور، معاون امور جنگل سازمان منابعطبیعی و آبخیزداری در مصاحبه با «پیام ما» برخی از این افراد خود ناخواسته به عاملی برای گسترش آتش تبدیل شدند. این وضعیت، نیاز مبرم به ایجاد و تجهیز یگانهای متخصص و سازمانیافته برای پاسخگویی به موقع و مؤثر به بحرانهای طبیعی در جنگلهای بکر را بیش از پیش آشکار کرد.
به گفته رسولعلی اشرفیپور، منطقه الیت با دارا بودن شیبهای تند بالای ۶۰ درصد، صخرههای مرتفع و نبود راههای دسترسی، به عنوان یکی از موانع اصلی در برابر عملیات اطفای حریق عمل کرد. این توپوگرافی پیچیده، هم دسترسی نیروهای زمینی را با محدودیت مواجه ساخت و هم مانع از کارایی کامل تجهیزات هوایی مانند بالگردها و هواپیماهای اطفا شد. به گفته معاون امور جنگل سازمان منابع طبیعی، بسیاری از این مناطق صعبالعبور هستند و قبلا هیچ طرح جنگلداری در آنها اجرا نشده که این موضوع بر پیچیدگی عملیات افزود.
عامل دیگر تأثیر پدیدههای آبوهوایی و اکولوژیک بود: پدیده جوی «فون» (گرمش) با ایجاد بادهای گرم و خشک در ارتفاعات، به طور مدام بر شدت آتش میافزود و موجب شعلهور شدن مجدد آتش در مناطقی میشد که ظاهرا مهار شده بودند. از سوی دیگر، انباشت لایههای ضخیم لاشبرگ در جنگلهای بکر، مانند زغال نیمهفعال عمل میکرد و حرارت را برای مدت طولانی در خود نگه میداشت. به گفته اشرفیپور «لاشبرگها گرما را در زیر خود نگه میداشتند و با یک باد بار دیگر آتش در منطقه شعله میکرد.»
فقدان ناوگان و امکانات لجستیکی متناسب با شرایط خاص جغرافیایی منطقه
ساسان نویدی، فعال محیطزیست در ادامه به کاستیهای تجهیزاتی و لجستیکی اشاره کرده که به وضوح یکی از موانع اصلی در مهار کارآمد آتشسوزی جنگل الیت بود. تجهیزات هوایی موجود از جمله هواپیماهای ایلوشین و بالگردها، هرچند پرتعداد، برای عملیات در مناطق کوهستانی پرشیب و صخرهای جنگلهای هیرکانی طراحی نشده بودند و به گفته رسولعلی اشرفیپور،«ایلوشینها در نقاط صخرهای و با ارتفاع زیاد شاید بهاندازه نیروی انسانی کاربردی نباشند». همچنین، پاشش آب از هوا به دلیل وزش بادهای تند و توپوگرافی پیچیده غالبا غیردقیق بود و تأخیر در رسیدن بالگردهای تخصصی اطفای حریق از ترکیه، ضعف تجهیزاتی موجود را تشدید کرد. این کمبودها در کنار ناکافی بودن لولهکشی سیار و پمپاژ آب برای ایجاد خطوط آتشبُر، نشان از فقدان ناوگان و امکانات لجستیکی متناسب با شرایط خاص جغرافیایی منطقه داشت.
چه باید کرد؟
این درحالی است که به روایت این فعال محیطزیست، استرالیا دارای یک سیستم یکپارچه و چندلایه برای اطفای آتشسوزیهای گسترده در جنگلهاست که بر پایه پیشگیری و آمادگی بنا شده است. تمرکز اصلی بر کاهش سوخت قابل اشتعال از طریق سوزاندن برنامهریزیشده، مدیریت مکانیکی پوشش گیاهی و تعیین مناطق مدیریت حریق است. این سیستم با همکاری تمام سطوح دولت، جامعه محلی و با بهرهگیری از دانش بومی سنتی عمل میکند. رویکرد آنها «مبتنی بر ریسک» است و نه صرفا واکنش. در مقابل، سیستم ایران عمدتا واکنشی است. همانطور که در آتشسوزری الیت مشهود بود، تلاشها بیشتر بر روی اطفای حریق در لحظه وقوع متمرکز است تا پیشگیری. فقدان برنامه مدون ملی برای کاهش سیستماتیک سوخت جنگل (مانند پاکسازی لاشبرگها)، نبود راههای دسترسی مناسب به مناطق صعبالعبور، و وابستگی به نیروهای داوطلب که آموزش و تجهیزات کافی ندارند، از نقاط ضعف اصلی هستند. برخلاف استرالیا، استفاده از دانش بومی و محلی در ایران بیشتر به صورت خودجوش و فاقد چارچوبی نظاممند است.
این سیستم به کشور ما میآموزد که باید از چرخه «واکنش و فراموشی» خارج شده و به سمت چرخه پیشگیری، آمادگی، پاسخ و بازیابی حرکت کند.
|
source