
اقتصاد۲۴- نصرالله عبداللهی از اندک فوتبالیستهاییست که هم در دوران بازی و هم در سالهای پس از آن، نقش ثابتی در فوتبال ایران داشته است. او از اهواز به تهران آمد، پیراهن تاج را پوشید، در جام جهانی و جام ملتهای آسیا بازی کرد و بعدها روی نیمکت مربیگری و سرپرستی استقلال نشست.
آغاز زندگی نصرالله عبداللهی
نصرالله عبداللهی، یکی از چهرههای اثرگذار و ماندگار فوتبال ایران، دهم مهرماه ۱۳۲۹ در شهر گرم و پرانرژی اهواز زاده شد. او از همان سالهای نوجوانی در زمینهای خاکی و ساده جنوب کشور، عشق به فوتبال را در دل خود پروراند و با پشتکار مسیر دشوار رسیدن به قلههای این رشته را آغاز کرد. عبداللهی در طول زندگی حرفهایاش همواره بهعنوان چهرهای آرام، منظم و سختکوش شناخته شده است؛ فردی که انضباط و فروتنیاش به اندازه مهارتش در زمین فوتبال زبانزد بود.
نصرالله عبداللهی از نسلی برخاست که فوتبال برایشان تنها یک ورزش نبود، بلکه نوعی شیوه زندگی و نماد تعهد، غیرت و همدلی بهشمار میرفت. او در هر تیمی که حضور داشت، چه در روزهای بازی و چه در سالهای مربیگری، با رفتار حرفهای و روحیه مسئولانهاش الگویی روشن برای جوانترها بود. از زمینهای گِلی اهواز تا حضور در رقابتهای بزرگ آسیایی و بینالمللی، عبداللهی گامبهگام پیش رفت و نشان داد که موفقیت در فوتبال تنها با استعداد حاصل نمیشود، بلکه پشتکار و باور به مسیر نیز نقشی اساسی دارند.
او در ذهن هواداران فوتبال ایران نه فقط بهعنوان یکی از مدافعان قابلاعتماد، بلکه بهعنوان چهرهای اخلاقمدار و صادق باقی مانده است.

آغاز دیرهنگام، اما درخشان نصرالله عبداللهی
عبداللهی برخلاف بسیاری از همدورههای خود، فوتبال را اندکی دیر آغاز کرد، اما استعداد ذاتی و پشتکار سبب شد خیلی زود مسیر رشد و پیشرفت را بپیماید. او نخست در تیم محلی «حمید» به میدان رفت و با همان گامهای ابتدایی نشان داد که توانایی فنی و هوش بازیخوانیاش فراتر از سطح فوتبال محلی جنوب است. پس از مدتی، به تیم «گارد» پیوست و تجربه حضور در رقابتهای جدیتر را به دست آورد. تلاش پیوسته و روحیه جنگندهاش در این دوران، زمینه ورود او به تیم «راهآهن» را فراهم کرد؛ تیمی که در آن توانست تواناییهایش را بهخوبی نشان دهد.
در ترکیب راهآهن، عبداللهی بهسرعت به عنوان یکی از بازیکنان تأثیرگذار خط دفاع شناخته شد. او با بازی حسابشده، جایگیری دقیق و برخوردهای سنجیده در نبردهای تنبهتن، اعتماد مربیان و احترام همتیمیها را به دست آورد. همین عملکرد درخشان بود که نگاه کادر فنی باشگاه تاج (استقلال کنونی) را متوجه او کرد.

پیوستن نصرالله عبداللهی به تاج، نقطه عطفی در زندگی ورزشیاش بهشمار رفت. در این تیم نهتنها فرصت بازی در بالاترین سطح فوتبال ایران را پیدا کرد، بلکه تجربه حضور در مسابقات آسیایی و رویارویی با تیمهای بزرگ منطقه را نیز از سر گذراند. عبداللهی در استقلال بهتدریج به یکی از ستونهای اصلی خط دفاع بدل شد و همراه با دیگر چهرههای شاخص آن دوران، پایههای یکی از درخشانترین ادوار تاریخ این باشگاه را بنا کرد.
دوران طلایی نصرالله عبداللهی در تاج
هنگامیکه نصرالله عبداللهی در سال ۱۳۴۹ به دعوت زندهیاد زدراکو رایکوف به تیم تاج پیوست، کمتر کسی تصور میکرد مدافعی جوان و تازهوارد بتواند در زمانی کوتاه خود را به یکی از ارکان اصلی تیم بدل کند. با اینحال، عبداللهی خیلی زود نشان داد که تنها یک بازیکن مستعد نیست، بلکه ذهنی تحلیلگر و روحیهای رهبری در وجودش نهفته است. او با بازی محکم، هوش دفاعی مثالزدنی و آرامشی که در بحرانیترین لحظهها از خود نشان میداد، بهسرعت جایگاهی ثابت در ترکیب اصلی یافت و به یکی از چهرههای کلیدی تاج در دوران طلاییاش تبدیل شد.
سال ۱۹۷۰ میلادی، نقطهای درخشان در کارنامه عبداللهی بود. او در آن سال همراه تیم تاج به قهرمانی لیگ قهرمانان آسیا دست یافت؛ افتخاری که تا سالها بهعنوان نماد شکوه فوتبال باشگاهی ایران شناخته میشد. تنها یک سال بعد نیز عبداللهی و همتیمیهایش موفق شدند مقام سومی باشگاههای آسیا را از آن خود کنند. او در کنار این افتخارات بینالمللی، در رقابتهای داخلی نیز نقش مهمی در موفقیتهای پیاپی تاج داشت؛ از جمله قهرمانی در جام میلز هند، جام باشگاههای تهران و جام تخت جمشید که نام او را در فهرست مدافعان پرافتخار تاریخ فوتبال ایران ثبت کرد.
در اواخر دهه پنجاه خورشیدی، عبداللهی تصمیم گرفت فصل تازهای از زندگی فوتبالی خود را آغاز کند. او با پیوستن به تیم شاهین تهران، بازوبند کاپیتانی را بر بازو بست و بار دیگر توان رهبریاش را به نمایش گذاشت. نکتهای شایان توجه آنکه عبداللهی بهعنوان آخرین کاپیتان پیش از انقلاب و نخستین کاپیتان پس از انقلاب در تیم ملی ایران شناخته میشود؛ جایگاهی که تنها نصیب بازیکنانی میشود که از نظر فنی، اخلاقی و شخصیتی اعتماد کامل مربیان و بازیکنان را به دست آورده باشند.

افتخارات ملی نصرالله عبداللهی؛ از جام ملتها تا جام جهانی
در کارنامه ورزشی نصرالله عبداللهی، افتخار حضور در دو دوره جام ملتهای آسیا در سالهای ۱۳۵۱ و ۱۳۵۵ (۱۹۷۲ و ۱۹۷۶ میلادی) جایگاهی ویژه دارد. او در هر دو رقابت، همراه تیم ملی ایران جام قهرمانی را بالای سر برد و سهم بزرگی در تثبیت جایگاه ایران بهعنوان قدرت نخست فوتبال قاره داشت. عبداللهی با بازی حسابشده، تمرکز بالا و مهارت در مهار مهاجمان حریف، نقشی تعیینکننده در استحکام خط دفاعی تیم ملی ایفا کرد و به چهرهای قابلاعتماد برای مربیان آن دوران تبدیل شد.
افزونبر این، در سال ۱۹۷۶ میلادی، هنگامیکه ایران برای نخستینبار پس از سالها توانست سهمیه حضور در رقابتهای المپیک را بهدست آورد، عبداللهی در ترکیب تیم ملی حاضر بود. تیم ملی ایران در المپیک مونترال تا مرحله یکچهارم نهایی پیش رفت و تنها در برابر تیم قدرتمند شوروی متوقف شد؛ موفقیتی که در تاریخ فوتبال ایران همچنان بهعنوان یکی از نتایج درخشان ثبت شده است.
بیشتر بخوانید: منوچهر شفقتیان کیست؟ / از زمین بازی تا اعتراض با دوختن لبها
با این حال، شاید نقطه اوج دوران ملی عبداللهی را بتوان حضور او در جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین دانست؛ رقابتی که برای نخستینبار پای ایران را به بزرگترین صحنه فوتبال جهان باز کرد. عبداللهی در آن تورنمنت بهعنوان مدافع ثابت تیم ملی به میدان رفت و با روحیه جنگنده و انضباط تاکتیکی خود، یکی از چهرههای قابلاعتماد ترکیب اصلی تیم بود. بازیهای او در برابر تیمهایی چون اسکاتلند و هلند، نشان از آرامش ذهنی و تسلط فنی بالایش داشت؛ ویژگیهایی که کمتر در میان بازیکنان ایرانی آن دوران دیده میشد.
در همان سالها عبداللهی نقش مهمی در صعود تیم ملی ایران به هر دو رقابت بزرگ، یعنی المپیک و جام جهانی، بازی کرد. او در کنار مدافعان نامداری چون حسن نظری و آندرانیک اسکندریان، ستون دفاعی تیم را تشکیل داد و با تجربه و تمرکز خود، بارها ناجی دروازه ایران شد. بسیاری از کارشناسان فوتبال براین باورند که حضور عبداللهی در خط دفاع، تعادل و اعتمادبهنفس خاصی به تیم ملی بخشیده بود؛ نقشی که بعدها کمتر بازیکنی توانست به آن اندازه مؤثر بازی کند.

ورود نصرالله عبداللهی به عرصه مربیگری
پس از آنکه نصرالله عبداللهی کفشهایش را آویخت، بیدرنگ مسیر تازهای را در فوتبال آغاز کرد و وارد دنیای مربیگری شد. نخستین تجربه رسمی او در این عرصه به سال ۱۳۶۴ بازمیگردد؛ زمانیکه هدایت تیم شاهین سوسرا را بر عهده گرفت. عبداللهی با همان روحیه منظم و انضباطی که در دوران بازیگریاش داشت، ساختار تازهای به این تیم بخشید و توانست شاهین را دوباره به جمع مدعیان فوتبال تهران بازگرداند. او در دو فصل پیاپی، شاهین را تا جایگاه نایبقهرمانی لیگ برتر تهران رساند و نشان داد در عرصه مربیگری نیز همانقدر جدی و پرتلاش است که در دوران بازیگری بود.
در فصل ۱۳۷۳–۱۳۷۴، عبداللهی هدایت تیم استقلال را در لیگ آزادگان بر عهده گرفت. در آن سال، استقلال با مجموعهای از بازیکنان باتجربه و چند چهره جوان پا به میدان گذاشت و بهتاش فریبا، از همتیمیهای قدیمی عبداللهی، دستیار او بود. هدایت استقلال در آن دوران، که یکی از پرچالشترین دورههای تاریخ باشگاه بهشمار میرفت، نیازمند صبر، درایت و شناخت عمیق از فضای تیمی بود؛ ویژگیهایی که عبداللهی بهخوبی از آن برخوردار بود.
افزونبر این، او مدتی نیز بهعنوان مربی و سپس دستیار در تیم سایپا فعالیت کرد. همکاری عبداللهی با سایپا، تجربهای ارزشمند در سطح باشگاهی برایش به همراه داشت. در سال ۱۹۹۵ میلادی، تیم سایپا با حضور او توانست تا رتبه چهارم جام باشگاههای آسیا پیش رود؛ موفقیتی که جایگاه این تیم را در میان باشگاههای مطرح قاره تقویت کرد و بر اعتبار کادر فنی افزود.
در سالهای پس از آن، عبداللهی بارها در قالب سرپرست تیم استقلال به فوتبال بازگشت. او از پشتصحنه، نقشی مهم در حفظ نظم و انسجام تیم داشت و با تجربه سالها حضور در فوتبال ایران، توانست میان بازیکنان و مدیران باشگاه تعادل ایجاد کند. بسیاری از نزدیکان استقلال براین باورند که حضور او در کنار تیم، بهویژه در روزهای پرتنش، سبب آرامش مجموعه میشد. عبداللهی در تمام این سالها نهتنها بهعنوان مربی، بلکه بهعنوان مدیری صبور و آگاه در یادها ماند؛ شخصیتی که هیچگاه خود را از جریان اصلی فوتبال جدا نکرد و همواره در کنار استقلال، تیمی که نامش با آن گره خورده، باقی ماند.

نصرالله عبداللهی از نگاه امروز
نصرالله عبداللهی در سالهای اخیر، در گفتوگوهای خود هم از خاطرات گذشته سخن میگوید و هم از وضعیت امروز فوتبال تحلیلهایی واقعبینانه ارائه میدهد. در گفتوگویی درباره درگذشت همبازی قدیمیاش، اکبر کارگرجم، سخنانی تلخ اما صادقانه بر زبان آورد؛ سخنانی که از ژرفای رنج و دلسوزی او نسبت به نسل خودش حکایت داشت. عبداللهی گفته بود: «اکبر آرام و خجالتی بود. چند رویداد بد برایش افتاد که روحش را شکست. همسرش از او جدا شد و پسرش که همیشه کنارش بود، خودکشی کرد. آن اتفاقات اکبر را نابود کرد.»
او با اندوه از شرایط دشوار پیشکسوتان فوتبال یاد کرده و صریح از کمبود حمایت نسبت به آنها انتقاد کرده است. عبداللهی براین باور است که بسیاری از بازیکنان قدیمی با وجود سالها خدمت به فوتبال، در روزگار پیری فراموش شدهاند. او در گفتوگویی دیگر گفته بود: «فوتبالیستها غرور دارند؛ هیچوقت نمیروند باشگاه بگویند به ما کمک کنید. پیشتر باشگاهها کموبیش یاری میکردند، اما حالا همان هم نیست. اکبر وضعیت مالی بدی نداشت، ولی به مرور ضعیف شد و کسی از او سراغی نگرفت.» این سخنان او بازتابی از دردی است که بسیاری از چهرههای نسل طلایی فوتبال ایران در دل دارند؛ نسلی که روزی افتخار کشور بود و امروز گاه در سکوت و گمنامی روزگار میگذراند.
عبداللهی در کنار انتقادهایش، نگاهی امیدوارانه نیز به فوتبال امروز دارد. او درباره وضعیت تیم استقلال دیدگاهی مثبت ابراز کرده و اعتقاد دارد که این تیم با تکیه بر نیروی جوانی و حضور بازیکنان خارجی باکیفیت، همچنان ظرفیت قهرمانی دارد. او گفته است: «از همان آغاز فصل گفتم استقلال درست میشود. تیم کمی پیر شده بود، ولی وقتی بازیکنان جوانتر شدند و خارجیها اضافه شدند، شرایط عوض شد. ساپینتو مربی باانرژی و داناییست؛ شاید گاهی تند باشد، اما اهل کینه نیست. چند بار او را دیدم، خوشبرخورد است و از نظر روحیه به کیروش شباهت دارد، با این تفاوت که پرانرژیتر و دعواییتر است. ساپینتو میداند اگر در ایران برای گرفتن حق تیمش محکم نباشد، موفق نمیشود.»
source