یک‌سالگی وزارت آموزش‌وپرورش

اقتصاد۲۴-  یک‌سال از آغاز به کار دولت مسعود پزشکیان گذشته و وزارت آموزش‌وپرورش با پرونده‌ای روبه‌روست که هیچ وزیر یا دولتی نمی‌تواند از زیر بارش شانه خالی کند: افزایش شمار دانش‌آموزان جامانده از مدرسه، بی‌برنامگی در جبران کمبود مزمن معلم، شوک قیمتی به خانواده‌ها از محل کتاب‌های درسی و تناقض‌گویی در آمارها. اکنون، در آستانه سال تحصیلی ۱۴۰۴–۱۴۰۵، زنگ خطر برای سرمایه انسانی ایران به صدا درآمده است.

این در حالی است که به نظر می‌رسد وزیر آموزش و پرورش دولت مسعود پزشکیان نیز نه برنامه و نه طرح خاصی برای رفع این بحران و مشکل ندارد.

به گزارش اقتصاد ۲۴ ، علیرضا کاظمی که اکنون وزیر آموزش و پررورش دولت چهاردهم است، متولد ۱۳۴۴ در مشهد، از مدیران وزارت آموزش‌وپرورش بوده که پیش‌تر در سمت‌هایی چون مدیرکل آموزش‌وپرورش خراسان رضوی، معاون پرورشی و فرهنگی، معاون آموزش متوسطه و رئیس سازمان دانش‌آموزی فعالیت کرده و در سال ۱۴۰۰ نیز برای چند ماه سرپرست وزارتخانه بود.

کاظمی با ترکیبی از تحصیلات حوزوی و دانشگاهی (الهیات، زبان انگلیسی و کارشناسی‌ارشد فقه و مبانی حقوق) شناخته می‌شود و در دولت مسعود پزشکیان با رأی بالای مجلس به عنوان وزیر آموزش‌وپرورش منصوب شد.

اما با وجود تجربه طولانی در ساختار این وزارتخانه، عملکرد یک‌سال اخیر او با انتقاداتی جدی مواجه است؛ از جمله بی‌برنامگی در مهار رشد بازماندگان از تحصیل، فقدان طرح جامع برای رفع کمبود مزمن معلم، و تناقض‌گویی در ارائه آمار، که باعث شده بسیاری از کارشناسان، وزارتخانه تحت مدیریت او را فاقد نقشه راه روشن برای ارتقای کیفیت و عدالت آموزشی بدانند.

مدرسه‌ای که هر سال کوچک‌تر می‌شود

آمار‌های رسمی مرکز پژوهش‌های مجلس نشان می‌دهد که جمعیت بازماندگان از تحصیل در سال تحصیلی گذشته، نسبت به سال قبل ۲۶ هزار و ۵۰۰ نفر بیشتر شده و به ۹۲۸ هزار و ۷۰۰ نفر رسیده است.

این دومین رقم بالای یک دهه اخیر است؛ تنها سال کرونایی ۱۳۹۹ با بیش از ۹۸۰ هزار بازمانده رکورددار است.


بیشتر بخوانید: نیمکت های خالی/ فقر، باورهای غلط و موانع جغرافیایی چند ضلعی بازماندگی از تحصیل دانش آموزان ایرانی


به گزارش اقتصاد ۲۴ و براساس آمار‌های مرکز پژوهش‌های مجلس، تعداد بازماندگان از تحصیل در سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ با افزایش ۲۶ هزار و ۵۰۰ نفری نسبت به سال ماقبل به ۹۲۸ هزار و ۷۰۰ نفر رسیده است. در یک‌ دهه اخیر این بیشترین تعداد بازماندگی از تحصیل، پس از سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹ است. بازماندگی از تحصیل نشان‌دهنده تعداد کودکان و نوجوانانی است که در بازه سنی رسمی یک دوره تحصیلی معین قرار دارند، اما در یک‌سال تحصیلی مشخص در هیچ‌یک از دوره‌های تحصیل رسمی اجباری ثبت‌نام نکرده‌اند.

مقایسه تغییرات جمعیت بازماندگان از تحصیل در سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ نسبت به سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ نشان می‌دهد که جمعیت بازماندگان از تحصیل در مقطع ابتدایی با افزایش ۱۵۶ هزار نفری به بیش از ۱۷۱ هزار نفر رسیده است. به صورت کلی می‌توان گفت که بازماندگی از تحصیل در مقطع ابتدایی، نسبت به سایر دوره‌های تحصیلی هشدارآمیزتر است؛ زیرا پایه‌های خواندن، نوشتن و حساب در این مقطع شکل می‌گیرد و جبران آنها دشوار است.

به نظر می‌رسد علت‌ها این رشد نیز اکنون بسیار روشن است؛ فقر مزمن خانوارها، تورم فرسایشی، ناامیدی نوجوانان از آینده شغلی و البته کار کودکان برای جبران دخل‌وخرج خانه.

این عوامل، به‌ویژه در مناطق محروم، مدرسه را اکنون از اولویت خانواده‌ها به شکل ناگواری خارج کرده است؛ اما وزارت آموزش‌وپرورش چه کرده؟ اینجاست که قصه روایت تازه‌ای پیدا می‌کند.

آمار‌هایی که هر بار رنگ عوض می‌کنند

به گزارش اقتصاد ۲۴، اما افزایش بازماندگی از تحصیل هم‌زمان با کاهش نرخ ترک تحصیل نشان می‌دهد که گرچه سیستم آموزشی در نگه‌داشتن دانش‌آموزانی که وارد مدرسه شده‌اند موثرتر عمل می‌کند، ولی موانع دسترسی اولیه به آموزش مانند مشکلات مالی، محرومیت‌های جغرافیایی یا کمبود آگاهی خانوار‌ها در زمینه آموزش کودکان و نوجوانان تشدید شده است. به عبارت دیگر، سیاست‌ها و طرح‌های حمایتی احتمالا بر کاهش انصراف پس از ثبت‌نام متمرکز بوده، اما توجه کافی به جذب و ثبت‌نام گروه‌های آسیب‌پذیر نشده است.

اما در این میان و در شرایطی که نگرانی‌ها از ترک تحصیل دانش آموزان به طور جدی افزایش یافته است؛ علیرضا کاظمی درباره آمار اعلام شده مبنی بر یک میلیون بازمانده از تحصیل، گفته است که حجم واقعی بازماندگان از تحصیل آن عددی که در فضای رسانه‌ها بدون تحلیل عمیق می‌گویند، نیست.


بیشتر بخوانید: چالش‌های کودکان بی‏‌هویت و بازمانده از تحصیل/ پشت پرده جاماندن هزاران دانش آموز ایرانی از تحصیل چیست؟


چنان که وزیر آموزش‌وپرورش در آذر ماه ۱۴۰۳ اعلام کرد: «ما ۷۵۰ هزار بازمانده از تحصیل داریم، اما دسترسی به آموزش برای همه فراهم است.».

به گزارش اقتصاد ۲۴، اما تنها سه ماه بعد بود که وقتی آمار نزدیک به یک‌ میلیون نفر مطرح شد، او گفت این عدد واقعی نیست، چون بخشی مهاجرت کرده‌اند، بخشی بیمارند و گروهی به‌دلایل خانوادگی دیرتر مدرسه می‌روند.

نتیجه، اما هم چنان بحرانی و نگران کننده است چرا که حتی اگر عدد رسمی خود وزیر یعنی ۷۵۰ هزار نفر را بپذیریم (و نه آمار مرکز پژوهش‌های مجلس) را همچنان با یک بحران بزرگ روبه‌رو هستیم. با این حال، در هیچ‌یک از اظهارات وزیر آموزش و پرورش، هیچ طرح عملیاتی و قابل‌پیگیری برای بازگرداندن این دانش‌آموزان به مدرسه دیده نمی‌شود؛ چنان که گویا وزارتخانه ترجیح داده مشکل را به بخش‌های دیگر حواله دهد.

وقتی کتاب هم مانع مدرسه می‌شود

از سوی دیگر در حالی که نظام آموزشی کشور هم اکنون نیز در تله هزاران دانش آموز ترک تحصیل کرده است، اما به نظر می‌رسد که در سال تحصیلی پیش رو، خانواده‌ها باید با یک هزینه تازه کنار بیایند و آن نیز افزایش ۶۰ درصدی قیمت کتاب‌های درسی. چنان که رئیس سازمان پژوهش وزارتخانه نیز صریح گفته که بخشی از کسری بودجه کاغذ از «پرداختی خانواده‌ها» تأمین خواهد شد.

علی لطیفی، رئیس سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی وزارت آموزش و پرورش با بیان این که اصل اعتبارات کاغذ سال گذشته ۱۲۰۰ میلیارد تومان بود گفت: با توجه به افزایش قیمت دلار، امسال عدد اعتبارات به ۱۸۰۰ میلیارد تومان رسید. شاید رشد بودجه‌ای خوبی داشته‌ایم، اما این مبلغ با نیاز تامین کاغذ، فاصله دارد. اگر دلار ۷۰ هزار تومان باشد چیزی حدود ۳۰۰۰ میلیارد تومان اعتبار کاغذ نیاز است و این یعنی حدود ۱۲۰۰ میلیارد تومان دیگر اعتبار نیاز است که این مبلغ از هزینه پرداختی دانش‌آموزان برای خرید کتاب بست می‌آید.


بیشتر بخوانید: صندلی‌های خالی، چشم‌انتظار دانش‌آموز؛ بازماندگان از تحصیل در ایران قربانی چه عواملی می‌شوند؟ /روایتی از آمار جاماندگان از تحصیل


حال تصور کنید در شرایطی که تورم هزینه پوشاک، حمل‌ونقل و لوازم‌التحریر را بالا برده، این افزایش قیمت می‌تواند برای خانواده‌های کم‌درآمد حکم «بلیت خروج از مدرسه» را داشته باشد. آن‌هم درست در مقطع ابتدایی که جبران عقب‌ماندگی تحصیلی تقریباً ناممکن است.

جغرافیای بازماندگی و نقشه یک بحران

این شرایط، اما همه در حالی است که اکنون بازماندگی از تحصیل در ایران چهره‌ای نابرابر نیز دارد. چنان که سیستان‌وبلوچستان سال‌هاست بالاترین نرخ را دارد، سپس خراسان رضوی، تهران، خوزستان و آذربایجان غربی در رتبه‌های بعدی قرار دارند.

به گزارش اقتصاد ۲۴، اما دلایل ترک تحصیل در استان‌های محتلف ایران بسته به منطقه متفاوت است و در برخی نقاط، ازدواج زودهنگام دختران عامل اصلی است؛ در جا‌هایی دیگر، کار کودکان و فاصله طولانی تا مدرسه.

هم چنین باید توجه داشت که در مناطق مرزی، مشکلات هویتی و فقدان مدارک شناسایی سد راه ثبت‌نام است.

استان‌های بحرانی در بازماندگی از تحصیل

به گزارش اقتصاد ۲۴ و براساس مطالعات جدید، استان‌های زیر در صدر فهرست «بیشترین شمار بازماندگان از تحصیل» قرار دارند:

سیستان و بلوچستان: بالاترین نرخ بازماندگی در کشور

خراسان رضوی: یکی از استان‌های با بیشترین فراوانی مطلق بازماندگان

تهران: نرخ قابل‌توجه بازماندگی حتی در کلان‌شهر‌ها

خوزستان: نرخ بالا در مناطق محروم و حاشیه‌ای

آذربایجان غربی: حدود ۱۰٪ دانش‌آموزان بازمانده

کردستان، هرمزگان، خراسان جنوبی: استان‌های با نرخ بالا

کلاس‌هایی که معلم ندارند

سیاه چاله‌های بحران در نظام آموزشی کشور، اما به همین جا ختم نمی‌شود و کمبود معلم در آموزش‌وپرورش نیز حالا دیگر یک خبر قدیمی است.

چنان که برآورد رسمی از کمبود حدود ۱۷۶ هزار معلم برای سال تحصیلی ۱۴۰۳–۱۴۰۴ خبر می‌دهد. استفاده از بازنشستگان، حق‌التدریسی‌ها و نیرو‌های موقت، این شکاف را پر نکرده و پیامد آن را در مدارس حاشیه‌ای و روستا‌ها می‌توان دید:

به این ترتیب کلاس‌های چهل‌نفره، دونوبته‌شدن مدارس و افت محسوس کیفیت آموزش از کمترین تبعات این بحران است و در چنین وضعی، حتی دانش‌آموزانی که در مدرسه می‌مانند، عملاً آموزش مؤثر و باکیفیتی دریافت نمی‌کنند و این خود عاملی برای ترک تحصیل در دوره متوسطه است.

معلمانی که بلاتکلیف مانده‌اند

بحران در آموزش و پرورش کشور، اما چهره‌های متفاوتی دارد و یکی مساله رتبه بندی آموزگاران است، چنان که نظام رتبه‌بندی معلمان نیز همچنان درگیر تأخیر و معوقات است.

پرداخت‌ها مرحله‌ای و بدون نقشه راه شفاف انجام می‌شود و معلمان با قرارداد‌های کوتاه‌مدت یا حقوق ناپایدار، انگیزه‌ای برای ماندن و ارتقای حرفه‌ای ندارند.

در همین حال، اما هیچ برنامه جامعی برای نگهداشت نیروی انسانی، مسیر ارتقای شغلی، یا بازآموزی مهارت‌های آموزشی تدوین نشده است. این بی‌ثباتی، نیروی محرکه کیفیت آموزشی را فرسوده می‌کند.

فردایی که کوچک‌تر می‌شود

اما اگر به مساله ترک تحصیل دانش آموزان در ایران بازگردیم به روند بسیار خطرناکی برمی خوریم؛ چنان که ادامه این روند در نظام آموزش و پروش برای کشور ویرانگر و خطرناک است.

به گزارش اقتصاد ۲۴، این مسیر ترک تحصیل چند صد هزار نفره دانش آموزان به معنای ورود هزاران نوجوان کم‌سواد یا بی‌سواد به بازار کار غیررسمی و هم چنین تضعیف مهارت‌های پایه نیروی کار و تشدید نابرابری‌های منطقه‌ای خواهد بود.


بیشتر بخوانید: کلاس‌های ۲۰۰ میلیون تومانی/ افزایش چشمگیر شهریه‌های مدارس غیردولتی دردسر تازه خانواده‌ها


هم چنین باید توجه داشت که در بلندمدت، بازماندگی از تحصیل به معنی کاهش بهره‌وری اقتصادی، فشار بیشتر بر نظام رفاه و افزایش آسیب‌های اجتماعی است. چنان که سرمایه انسانی ایران، پیش از آن‌که در دانشگاه‌ها شکل بگیرد، در مدرسه ساخته می‌شود و امروز این کارگاه ساخت سرمایه، هر سال کوچک‌تر می‌شود.

با جهش قیمت کتاب و سایر هزینه‌های مدرسه، خطر افزایش بازماندگی در ابتدایی (به‌ویژه دهک‌های پایین) جدی است و کمبود معلم و تراکم کلاس‌ها، خطر ترک تحصیل در متوسطه دوم را بالا می‌برد. این همه در حالی است که نبود برنامه بازگشت به مدرسه، نرخ بازماندگان را در سطح بالایی تثبیت می‌کند.

پیشنهاد‌هایی که روی میز وزیر نیست

مساله این جاست که به نظر نمی‌رسد این وضعیت نگران کننده چندان از دغدغه‌های وزیر و وزارتخانه متولی این امر در کشور باشد؛ چنان که شاید بتوان توصیه‌های کارشناسان برای کاهش بحران را دستکم به چند بخش زیر تقسیم کرد:

۱. یارانه مشروط به تحصیل برای خانوار‌های فقیر در استان‌های پرخطر.

۲. بودجه هدفمند ضد فقر آموزشی با گزارش‌دهی عمومی و شفاف.

۳. طرح اضطراری جذب و نگهداشت معلم، همراه با بازآموزی حرفه‌ای.

۴. حذف هزینه‌های آغاز سال تحصیلی برای دهک‌های پایین.

۵. مداخله فرهنگی و حقوقی برای مقابله با ازدواج زودهنگام و کار کودک در استان‌های پرریسک.

۶. انتشار فصلی آمار ثبت‌نام و بازگشت به مدرسه با تفکیک استان، جنس و سن.

اکنون، اما در یک‌سالگی دولت پزشکیان، آموزش‌وپرورش به جای آن‌که پیشرو در بازسازی سرمایه انسانی باشد، درگیر انکار و تأخیر شده است. آمار‌ها هشدار می‌دهند، اما وزارتخانه ترجیح می‌دهد صورت‌مسأله را کم‌رنگ کند. این بی‌عملی، امروز فقط یک عدد در گزارش‌هاست؛ چرا که فردا، به هزینه‌ای سنگین برای آینده ایران تبدیل می‌شود.

source

توسط ecokhabari.ir