اقتصاد۲۴- در شرایطی که منطقه خاورمیانه همچنان درگیر تبعات جنگ اخیر میان ایران و اسرائیل است و تنشها در ابعاد مختلف امنیتی و سیاسی به اوج خود رسیده، دیپلماسی هستهای ایران وارد فاز جدیدی شده است.
اظهارات اخیر مجید تختروانچی، معاون سیاسی وزیر امور خارجه، در کنار سفر ماسیمو آپارو، معاون مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تهران، سیگنالهایی از تغییر رویکرد و گشودن روزنههای جدید برای مذاکرات آتی ارسال میکند. اما این تحولات در حالی رخ میدهد که فضای داخلی ایران، تحت تأثیر حملات بیسابقه جریانهای تندرو به دولت و شخص رئیسجمهور، بیش از پیش پیچیده شده است.
انعطاف مشروط و خطوط قرمز روشن
مجید تختروانچی، از اعضای تیم مذاکراتی کشورمان، در گفتوگو با رسانه ژاپنی کیودو، چارچوب پیشنهادی ایران برای توافق هستهای را تشریح کرده است. این چارچوب بر توافقی متوازن تأکید دارد که هم منافع اقتصادی ملموس برای ایران به ارمغان آورد و هم به نگرانیهای طرف مقابل پاسخ دهد. نکته کلیدی در این رویکرد، آمادگی تهران برای پذیرش محدودیتهایی بر توسعه برنامه هستهای برای مدت مشخص است؛ مشروط بر آنکه رفع تحریمها بهطور مؤثر و قابل راستیآزمایی انجام گیرد. این موضع، نشاندهنده انعطافپذیری ایران در قبال برخی جنبههای فنی برنامه هستهای است، اما در عین حال، خطوط قرمز مشخصی را نیز ترسیم میکند.
تختروانچی به صراحت اعلام کرده است که اگر غنیسازی صفر شرط واشنگتن باشد، توافقی در کار نخواهد بود. این موضع، پاسخی قاطع به مطالبه محوری آمریکا برای پایان دادن به غنیسازی است. ایران آماده انعطاف در ظرفیت و سطح محدودیتها است، اما حق غنیسازی را حق مسلم و غیرقابل مذاکره خود میداند. افزایش سطح غنیسازی تا ۶۰ درصد در دوران اخیر و نامشخص بودن حجم باقی مانده از آنها که در حملات خرابکارانه آسیب جدی دیده است، اکنون به اهرمی برای چانهزنی در مذاکرات تبدیل شده است. اجازه بررسی مجدد از تاسیسات هستهای و تعیین میزان باقیمانده از اورانیومهای غنی شده سطح بالا میتواند امتیازی باشد که ایران در مذاکرات ارائه خواهد کرد. تهران با این اقدام، ضمن نشان دادن توانمندی فنی خود، به طرف مقابل یادآور میشود که در صورت عدم توافق، میتواند سطح غنیسازی را بیش از پیش افزایش دهد.
حملات ایالات متحده علیه تأسیسات هستهای ایران «غیرقانونی» توصیف شده و تهران خواستار پاسخگویی درباره چرایی این حملات و تضمینِ عدم تکرار آن است. اگرچه دریافت غرامت پیششرط مذاکره عنوان نشده، اما موضوعی است که در جریان گفتوگوها پیگیری خواهد شد. این مطالبه، بازتابدهنده بیاعتمادی عمیق ایران به طرف غربی، به ویژه پس از حمله بیسابقه به تأسیسات هستهای در جریان جنگ ۱۲ روزه و سکوت آژانس و شورای امنیت سازمان ملل در قبال آن است. تهران به دنبال تضمینهای محکم حقوقی و سیاسی است که تکرار چنین اقداماتی را ناممکن سازد. در حوزه دیپلماسی، کانالهای ارتباطی غیرمستقیم با آمریکا از طریق یک کشورهای واسطه برقرار است، هرچند زمانبندی مشخصی برای دور تازه مذاکرات اعلام نشده است. همزمان، تهران ضمن انتقاد از ضربالاجل تروئیکای اروپا درباره مکانیسم ماشه، از تداوم گفتوگو با اروپاییها سخن گفته و تلاشهای دیپلماتیک از مسیرهای رسمی را باز میگذارد. این رویکرد نشان میدهد که ایران به دنبال حفظ تمامی کانالهای دیپلماتیک، حتی در اوج تنشها، برای پیشبرد اهداف خود است.
روزنه امید با آژانس
سفر معاون آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تهران پس از جنگ، با هدف مذاکره برای چارچوب همکاریهای پساجنگ انجام شد. در همین راستا، مرتضی مکی کارشناس مسائل اروپا تاکید کرد: «این سفر و نتیجه آن، پاسخ روشنی به اراده و تصمیمگیری طرفهای غربی خواهد داد و میتواند نقشه راه روشنی برای آینده همکاریهای ایران و آژانس باشد.»
با این حال، ایران تأکید کرده است که تا زمان توافق بر چارچوب جدید، هیچ بازرسی و بازدیدی صورت نخواهد گرفت؛ این موضع بر اساس قانون «تعلیق همکاری» است که پس از جنگ تصویب شد و روابط را تغییر داد. گلایه اصلی ایران از آژانس، کوتاهی در محکومیت حملات به تأسیسات هستهای خود و عدم واکنش در حد انتظار است، ضمن اینکه استفاده مدیرکل از اطلاعات طرف سوم (اسرائیل) و اتهام جاسوسی نیز به تنشهای موجود افزوده است.
با این حال، همکاری با آژانس برای ایران یک الزام است. تا زمانی که ایران عضو معاهده عدم اشاعه (NPT) و متعهد به پادمان است، عدم همکاری با آژانس میتواند به ارجاع پرونده به شورای امنیت و تشدید بحران سیاسی منجر شود.
بیشتر بخوانید: دور جدید تحرکات دیپلماتیک؛ اولین ملاقات با مقام ارشد آژانس پس از حمله اسرائیل و جنگ ۱۲ روزه
خروج از NPT نیز برای ایران هزینههای گزافی خواهد داشت. علاوه بر این، فعالیتهای هستهای روتین مانند تعویض سوخت راکتور بوشهر، نیازمند حضور بازرسان و تیم فنی آژانس است. لذا، سفر تیم آژانس به تهران، با وجود تمام گلایهها و ملاحظات امنیتی ایران در قبال تأسیسات بمبارانشده (اراک، اصفهان، نطنز و فردو)، نشاندهنده درک متقابل از ضرورت تعریف یک چارچوب جدید برای ادامه همکاری است. این گفتوگوها، روزنهای برای کاهش تنشها و اعتمادسازی متقابل، هرچند شکننده، محسوب میشود.
تندروها و ارائه تصویری متناقض از ایران
در حالی که دستگاه دیپلماسی ایران تلاش میکند با رویکردی واقعگرایانه و منعطف، مسیر را برای تعاملات آتی هموار کند، جریان تندرو داخلی، به ویژه پس از انتصاب علی لاریجانی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی، حملات بیسابقهای را علیه دولت و شخص رئیسجمهور آغاز کرده است. این حملات، نه تنها روند دیپلماسی را با چالش مواجه میسازد، بلکه تصویری متناقض از ایران به جهان مخابره میکند.
عزیز غضنفری، جانشین معاون سیاسی سپاه، خطاب به رئیسجمهور، هشدار داده است که عرصه سیاست خارجی جایی برای بیان هر واقعیتی نیست. این سخنان، واکنشی مستقیم به انتقاد پزشکیان بود که یک روز قبل از آن گفته بود اگر حکومت پای مذاکره نرود، دوباره ضربه سنگینی خواهد خورد. غضنفری، سخنان رئیسجمهور را دارای مخاطراتی دانست که بیش و پیش از همه دامن خود دولتیها را میگیرد. بیان این نظرات به جای آن که دلسوزی برای نظام باشد بیشتر تلاش تندروها برای محدود کردن آزادی عمل رئیسجمهور در حوزه سیاست خارجی و تحمیل دیدگاههای رادیکال خود است. پزشکیان، اما با تأکید بر هماهنگی کامل تصمیمات دولت با رهبری، به این انتقادات پاسخ داده است.
او میگوید: «نفت ما را تحریم کردهاند و روز به روز مانع ایجاد میکنند. در این شرایط یا باور و استقلال را بخواهید یا چیز دیگری… من تصور نمیکنم با دعوا بتوانیم به جایی برسیم… کسی نمیگوید وقتی بروم گفتوگو کنم یعنی تسلیم شدم. اصلاً در ذات ما تسلیم شدن نیست، اما چه کسی گفته از گفتوگو بترسی؟» رئیسجمهور با این سخنان، ضمن تأکید بر لزوم مذاکره، تلاش کرد تا اتهام سرسپردگی را از خود دور کند و نشان دهد که دیپلماسی، نه به معنای تسلیم، بلکه ابزاری برای حفظ منافع ملی است.
اما اوج حملات تندروها، پس از انتصاب علی لاریجانی به دبیری شورای عالی امنیت ملی رخ داد. امیرحسین ثابتی، نماینده تهران، با لحنی کنایهآمیز نوشت که رویکردهای لاریجانی تفاوت بنیادینی با پزشکیان و روحانی ندارد و از این جهت نمیتوانم خیلی خوشبین باشم. اما عریانترین و جنجالیترین واکنش را سعید جلیلی، چهره نزدیک به جریان پایداری، نشان داد. او در توییتی، طرفداران مذاکره را به گوسالهپرستان بنیاسرائیل تشبیه کرد این تشبیه تند و توهینآمیز، نه تنها نشاندهنده عمق مخالفت جلیلی با هرگونه مذاکره است، بلکه تلاشی آشکار برای تخریب وجهه مذاکرهکنندگان و ایجاد فضای دوقطبی در داخل کشور است. این حملات، نشان میدهد که جریان تندرو، هرگونه تلاش برای گشودن باب دیپلماسی و حل مشکلات کشور از طریق تعامل با جهان را، وادادگی قلمداد میکند. این رویکرد، نه تنها مانع از انسجام داخلی در حوزه سیاست خارجی میشود، بلکه دست دولت را برای اتخاذ تصمیمات دشوار و ضروری میبندد و فضای کشور را به سمت امنیتی شدن بیشتر سوق میدهد.
مسیر پیش رو؛ از ستیز تا رقابت
ایران در حال حاضر با ترکیبی پیچیده از فشارهای خارجی، نیازهای داخلی و کشمکشهای سیاسی روبروست و سیاستهای متناقض کنونی دیگر قابل دوام نیستند. مشکلات اصلی نه از رویدادهای خارجی، بلکه از سیاستها و رویکردهای داخلی ناشی میشوند. اگرچه جهان و جامعه ایران به شدت نیازمند تغییرند و به نظر میرسد دولتمردان این واقعیت را درک کردهاند (با سیگنالهایی، چون انتصاب لاریجانی، عضویت در FATF و مواضع فعال وزیر خارجه)، اما تردید در تصمیمگیریهای بزرگ و تکرار مواضع رادیکال توسط برخی، خطر تکرار شکستهای گذشته را حفظ کرده است.
سیاست ستیز با آمریکا و اروپا دیگر پاسخگوی نیازهای کشور نیست و باید به رویکرد رقابت تغییر یابد، نه تسلیم. میتوان ضمن نقد سیاستهای غربی در چارچوب قواعد بینالمللی، از تهدیدات تحریکآمیز مانند بستن تنگه هرمز که به پاشنه آشیل سیاست خارجی تبدیل شده، دوری کرد. اداره کشور با سیاستهای متناقض به بنبست رسیده است؛ ناترازیهای انرژی و آب و ناکارآمدی مدیریت، نتیجه فضای امنیتی و حفظ دائمی کشور در وضعیت جنگ است که به شدت نارضایتی عمومی را افزایش داده و تابآوری اجتماعی و سیاسی را کاهش داده است.
ضرورت تصمیمات بزرگ برای عبور از بحران
پرونده هستهای ایران، در برههای حساس و شکننده قرار دارد. از یک سو، دیپلماسی ایران، با وجود تمام فشارها و حملات داخلی، تلاش میکند تا با انعطافپذیری مشروط و حفظ خطوط قرمز، راه را برای توافقی متوازن باز کند. سفر معاون گروسی به تهران، میتواند روزنهای برای بازتعریف همکاریها با آژانس و کاهش ابهامات باشد. از سوی دیگر، مخالفتهای شدید جریان تندرو داخلی، مانعی جدی بر سر راه این دیپلماسی محسوب میشود. مسیر پیش روی ایران، نیازمند اتخاذ و اجرای تصمیمهای بزرگی است که نشان دهد این کشور میخواهد و میتواند با انطباق خود با نیازهایش، تغییرات را هضم و مسیر را برای دگرگونی باز کند. این کمهزینهترین راه برای عبور از بحران است.
source