ماجرا اینه که اگر یک کارمند تو صنعت نفت حقوق و مزایاش برسه مثلاً به ۱۲۰ میلیون، سیستم حقوقدهی نفت فقط تا سقف ۹۱ میلیون رو حساب میکنه. یعنی اون اضافهها اصلاً به رسمیت شناخته نمیشن!
اما بدبختی اینجاست که همین سقف نصفهنیمه، تازه خودش مبنای مالیات، بیمه، حق صندوق و کلی کسورات دیگه میشه. یعنی اول از این ۹۱ میلیون کم میکنن، بعد هم سهم صندوق و پسانداز و هر چی هست رو برمیدارن، آخرش چی میمونه؟ خیلی اوقات حقوق واقعی طرف میرسه به زیر ۵۰ میلیون تومن!
حالا تصور کن یکی تو مناطق عملیاتی با هوای بالای ۵۰ درجه، بیآبی، آلودگی و فشار کاری بالا، داره کار میکنه؛ آخرشم حقوقی میگیره که یه کارمند معمولی تو مرکز کشور، با ساعت اداری، همونقدر یا بیشتر میگیره! انصافه؟
و اگه این شرایط درست نشه…با همین فرمون پیش بریم، سال به سال مناطق عملیاتی نفت از نیروهای باتجربه و متخصص خالیتر میشه. چرا؟ چون انگیزهای نمونده. وقتی تخصص، زحمت، سختیِ شرایط کاری و تجربه ارزشی نداشته باشه، کسی نمیمونه.اون وقت باید دعا کنیم بحران منابع انسانی زودتر از بحران تولید سراغمون نیاد…

source