به گزارش اقتصادنیوز، «تصمیم گیری در غبار» تیتر سرمقاله امروز روزنامه دنیای اقتصاد به قلم محسن جلال پور فعال و کارشناس اقتصادی است. در این یادداشت آمده است؛
این روزها هر کس را که میبینیم، بیدرنگ میپرسد: آینده چه خواهد شد؟ به کدام سو میرویم؟ و در این شرایط چه باید کرد؟ آنها که دستی در اقتصاد دارند، هر روز در کوچه و خیابان با انبوهی از این پرسشها روبهرو میشوند؛ اما حقیقت این است که پاسخ روشنی برای این سوالها وجود ندارد.
فضای کشور غرق در ابهام است و نااطمینانی، مانند مه غلیظ، تصمیمگیری را در همه سطوح ناممکن کرده است. در سطح فردی، مردم با پرسشهای بیپاسخ دستوپنجه نرم میکنند و در سطح تصمیمگیریهای کلان نیز نوعی «بیتصمیمی» حاکم است.
در چنین فضایی یا اصلا تصمیم گرفته نمیشود یا تصمیمهای قاطعانه گرفته نمیشود یا اگر تصمیمی اتخاذ شود، اغلب به جای تامین منافع فعالان اقتصادی که برای برنامهریزی به محیطی شفاف و قابل پیشبینی نیاز دارند، به نفع گروههای ذینفع تمام میشود.
این شرایط ناپایدار که حتی قدرت پیشبینی کوتاهمدت را از آحاد اقتصادی سلب کرده، همراه با افزایش ریسکهای سیاسی و بینالمللی، موجی جدید از خروج سرمایه را به دنبال داشته است. روشن است که در چنین فضایی، سرمایه تمایلی به ماندن ندارد و راه فرار را در پیش میگیرد که این خود بر شدت مشکلات میافزاید.
با این حال، این وضعیت برای همه زیانبار نیست و ذینفعان خاص خود را دارد. به نظر میرسد ساختار اقتصاد ایران بهگونهای شکل گرفته است که جریانهای رانتجو در آن قدرت قابلتوجهی دارند و از نااطمینانی و بیثباتی سود میبرند.
در نتیجه، اقتصاد گروگان جریانهایی شده که نهتنها به صلح و توسعه پایدار علاقهای ندارند، بلکه از بیثباتی بهعنوان ابزاری برای کسب منافع کلان بهره میجویند.
همه این عوامل دست به دست هم دادهاند تا فعالیتهای اقتصادی سالم و بلندمدت جای خود را به فعالیتهای ناسالم و کوتاهمدت بدهند. در فضای نااطمینانی، هیچ فعال اقتصادی نمیتواند برای آینده بلندمدت برنامهریزی کند. نبود چشمانداز روشن، سرمایهگذاران را از بهکارگیری سرمایههایشان بازمیدارد و به همین دلیل است که سرمایهگذاری بخش خصوصی در سالهای گذشته به شدت کاهش یافته است.
این فضا برای همه نامطلوب نبوده و برخی از آن نهایت بهره را بردهاند. اما فعالان اقتصادی سالم در این گروه جایی ندارند؛ زیرا تصمیمات سیاسی در سالهای اخیر، خواسته یا ناخواسته، به تقویت فعالیتهای اقتصادی ناسالم منجر شده و تلاشهای سیاستگذاران کمتر در خدمت اقتصاد سالم بوده است. در نتیجه، بنگاههای رانتی رشد چشمگیری داشتهاند و فعالان اقتصادی ناسالم، کنترل امور را در دست گرفتهاند.
به همین دلیل، فعالان بخش خصوصی بر این باورند که نااطمینانی، هرچند برای عموم فعالان اقتصادی سم است، برای برخی جریانها مانند اکسیژن حیاتی است. گویی حیات این جریانها به تداوم و تشدید نااطمینانی وابسته است. از این رو، میتوان گفت که اقتصاد ایران امروز بیش از هر زمانی گروگان سیاست شده است.
source