مازندران، سرزمینی که همواره در ذهن ایرانیان با تصویر جنگلهای انبوه، شالیزارهای زمردین و رودهای خروشان گره خورده است، امروز با چالشی جدی و متناقض دستوپنجه نرم میکند .این استان شمالی که زمانی نماد بارش و وفور آب بود، اکنون درگیر علائم نگرانکنندهای از تنش آبی است که آیندهی محیط زیست، کشاورزی، اقتصاد و حتی زندگی اجتماعی آن را تهدید میکند.
*ریشههای بحران: فراتر از کاهش بارش*
اگرچه کاهش بارشها در سالهای اخیر و تغییرات اقلیمی یک عامل تشدیدکننده است، بحران آب در مازندران ریشه در عوامل عمیقتر و ساختاریتری دارد:
1. مدیریت ناکارآمد منابع آب:سیستمهای سنتی و فرسوده توزیع آب (بهویژه در بخش کشاورزی)، نبود زیرساختهای مدرن ذخیرهسازی (مانند سدهای تنظیمی کوچک و متوسط) و آببندانهای بهینهسازی نشده.
2. الگوی کشت پرمصرف و ناپایدار:سلطهی کشت برنج بهعنوان محصول اصلی و بسیار پرمصرف آب، کشت محصولات نامتناسب با اقلیم (مانند ذرت علوفهای در فصل گرم)، نبود برنامهریزی مناسب برای توسعه کشتهای کمآببر و باارزش افزوده بالا.
3. حفر چاههای غیرمجاز و برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی:افت شدید سطح آبهای زیرزمینی در دشتهای مهم استان (مانند دشت ناز، ساری، قائمشهر) و خطر شور شدن آب و نشست زمین.
4. آلودگی منابع آب:ورود پسابهای کشاورزی (حاوی کود و سموم)، فاضلابهای شهری و صنعتی تصفیهنشده به رودخانهها و منابع آب زیرزمینی، کیفیت آب باقیمانده را نیز تهدید میکند.
5. مصرف بیرویه در بخش شرب و شهری:شبکههای فرسوده توزیع آب شهری با هدررفت بالا، فرهنگ مصرف نادرست آب در منازل و اماکن عمومی.
6. توسعه نامتوازن و تغییر کاربری اراضی:تخریب جنگلها و مراتع (که نقش اساسی در جذب و نفوذ باران دارند)، ساختوسازهای بیضابطه در حریم رودخانهها و اراضی کشاورزی، کاهش ظرفیت طبیعی تغذیه سفرههای آب زیرزمینی.
7. طرحهای انتقال آب بیناستانی:اجرا یا پیشنهاد طرحهایی برای انتقال آب از سرشاخههای رودهای مازندران به استانهای دیگر، فشار مضاعفی بر منابع آبی شکنندهی استان وارد میکند.
*پیامدهای هشداردهنده:
* تهدید امنیت غذایی:کاهش تولید برنج و سایر محصولات استراتژیک.
* خسارت به باغات:تنش آبی به مرکبات و دیگر درختان میوه.
* تخریب اکوسیستمهای منحصربهفرد:خشکیدن تالابها (مثل لپو، میانکاله)، کاهش دبی رودخانهها، آسیب به جنگلهای هیرکانی.
* کاهش کیفیت آب شرب:شور شدن چاهها و افزایش غلظت آلایندهها.
* نشست زمین:بهویژه در دشتهای ساحلی، آسیب به زیرساختها.
* تعارضات اجتماعی:افزایش تنشها بین کشاورزان، بین بخشهای مختلف مصرف (کشاورزی، شرب، صنعت) و حتی بین استانها بر سر منابع آب.
*راهکارهای برونرفت از بحران: (نیازمند عزمی جمعی)
رهایی از این بحران نیازمند تحولی اساسی در نگرش و عمل همهی ذینفعان (دولت، مسئولان استانی، کشاورزان، صنایع و عموم مردم) است. راهکارها باید ترکیبی و همهجانبه باشد:
1. تحول در مدیریت آب کشاورزی (مهمترین مصرفکننده):
* توسعه سریع سیستمهای آبیاری نوین (قطرهای، بارانی):حمایت مالی و فنی گسترده از کشاورزان برای تبدیل آبیاری غرقابی به روشهای کممصرف.
* اصلاح الگوی کشت:تشویق و حمایت از کشت محصولات کمآببر و باارزش اقتصادی بالا (گیاهان دارویی، زعفران، کلزا، دانههای روغنی، برخی صیفیجات گلخانهای) بهجای کشتهای پرمصرف مانند برنج دوم و ذرت علوفهای در فصل خشک.
* توسعه کشت گلخانهای:با کنترل دقیق آب و محیط، بازدهی بالاتر و مصرف آب به مراتب کمتر.
* استفاده از ارقام کمآببر و متحمل به خشکی:تحقیقات و ترویج بذرهای مناسب.
* اجرای دقیق سهمیهبندی آب کشاورزی:بر اساس نیاز واقعی محصول و شرایط اقلیمی.
* احیای سنت قنات و آببندانهای هوشمند:بهسازی و بهروزرسانی این سازههای سنتی ذخیرهسازی.
2. بهبود مدیریت منابع آب و بهرهوری:
* ساخت سدهای تنظیمی کوچک و متوسط:برای ذخیرهسازی آب بارانهای فصلی و سیلابها و استفاده در زمان خشکسالی.
* پایش و کنترل شدید برداشت از منابع زیرزمینی:مسدود کردن چاههای غیرمجاز، نصب کنتورهای هوشمند بر روی چاههای مجاز، تعیین و اجرای سقف برداشت مجاز.
* آبخوانداری و تغذیه مصنوعی سفرهها:هدایت سیلابها به مناطق دارای پتانسیل تغذیه.
* بازچرخانی و استفاده مجدد از پساب:تصفیه پیشرفته فاضلابهای شهری و صنعتی و استفاده از آب تصفیهشده برای آبیاری فضای سبز و کشاورزی غیرخوراکی.
3. حفاظت و احیای منابع طبیعی:
* حفاظت جدی و گسترش جنگلهای هیرکانی:بهعنوان ریههای آبی استان و عوامل جذب و تنظیم بارش.
* احیای تالابها و حریم رودخانهها:جلوگیری از تصرف و تخریب، لایروبی و احیای مسیرهای طبیعی.
* مدیریت پسماند و فاضلاب:جلوگیری از ورود آلایندهها به منابع آب.
4. بهبود بهرهوری در بخش شهری و شرب:
* نوسازی شبکههای توزیع فرسوده آب شهری:کاهش چشمگیر هدررفت آب (که گاه تا ۳۰٪ میرسد).
* ترویج فرهنگ صرفهجویی در مصرف آب:آموزش عمومی، استفاده از لوازم کاهنده مصرف (سردوش، شیرهای اهرمی)، قیمتگذاری پلکانی آب.
* استفاده از سامانههای آب خاکستری:در ساختمانها برای مصارف غیرشرب.
5. تدوین و اجرای برنامه جامع مدیریت منابع آب استانی:
* مبتنی بر دادههای دقیق هیدرولوژیکی و نیازهای واقعی بخشهای مختلف.
* با مشارکت فعال همه ذینفعان (کشاورزان، صنایع، جوامع محلی).
* با اولویت تامین آب شرب سالم و پایداری اکوسیستمها.
* بازنگری انتقادی طرحهای انتقال آب بیناستانی:ارزیابی دقیق پیامدهای زیستمحیطی و اجتماعی-اقتصادی آن بر مازندران و اولویتگذاری تامین آب در استانهای مقصد از طریق مدیریت مصرف و بهرهوری.
6. تقویت حکمرانی محلی و مشارکت مردمی:
* توانمندسازی تشکلهای آببران و جوامع محلی در مدیریت منابع آب محلی.
* ایجاد شبکههای مروج کشاورزی پایدار و کمآببر.
*جمعبندی:
بحران کمآبی در مازندران دیگر یک هشدار نیست، بلکه واقعیتی تلخ و فزاینده است. ادامه روند کنونی مصرف بیرویه، مدیریت ناکارآمد و تخریب محیط زیست، سرسبزی افسانهای این استان را به مخاطره خواهد انداخت. نجات مازندران از این بحران نیازمند تغییر پارادایم است: از نگرش “منبع پایانناپذیر” به “منبعی ارزشمند، محدود و آسیبپذیر”. این تغییر تنها با عزمی ملی و استانی، سرمایهگذاری هوشمند در فناوریهای نوین آبیاری و مدیریت آب، اصلاح بنیادین الگوی کشت، حفاظت جدی از منابع طبیعی و مشارکت فعال همه مردم محقق خواهد شد. آینده مازندران به تصمیمات و اقدامات امروز ما گره خورده است. زمان عمل اکنون است، پیش از آنکه قطرات آخرین فرصتها نیز به زمین بنشیند و خشکی، میراث سبز شمال ایران را برای همیشه تغییر دهد.
source