تابستان است و فصل سفر و بار دیگر موضوع رهاسازی زباله در محدودههای رودخانهای و مناطق ساحلی با اعتراض ساکنان شهرهای شمالی روبهرو شده. ساکنان این مناطق معتقدند که مسافران به حفاظت از محیطزیست بیتوجهاند. اما واقعیت این است که شمال کشور صرفنظر از موضوع مسافران، با داشتن مناطق کوهستانی، جنگلی، و سواحل دریای خزر، بهطور پیوسته با مشکل انباشت پسماندها بهویژه در شهرهای ساحلی و پرجمعیت خود روبهرو است. موضوعی که بیش از همه زیستپذیری استان گیلان را تهدید میکند و به گفته برخی کارشناسان تبعات اقلیمی و اجتماعی گستردهتری در سطح منطقه شمال کشور ایجاد کرده است.
در حال حاضر، بسیاری از پسماندها بهویژه در استانهای گیلان و مازندران بهصورت سنتی دفن میشوند. این روش نهتنها برای محیطزیست خطرناک است، بلکه موجب آلودگی آبهای زیرزمینی و رودخانهها نیز میشود. دفن غیراصولی پسماند در نزدیکی منابع آبی و زمینهای کشاورزی، در نواحی ساحلی و کوهستانی، از مشکلات جدی به شمار میآید. از مهمترین چالشهای زیستمحیطی گیلان آلودگی شدید رودخانههای شهری بهویژه در شهر رشت است. دو رودخانه زرجوب و گوهررود، که در گذشته جزئی از سرمایههای طبیعی و زیستمحیطی این شهر محسوب میشدند، امروز به کانالهای تخلیه فاضلاب شهری و صنعتی تبدیل شدهاند.
محل دفن زباله در منطقه جنگلی سراوان نیز با بیش از یکمیلیون تن زباله انبارشده، سالها است به منبع آلودگی خاک، منابع آب زیرزمینی و پوشش گیاهی استان بدل شده است. شیرابههای سمی حاصل از این پسماندها نهتنها محیطزیست اطراف را تخریب کرده، که به شیوع انواع بیماریها در روستاها و شهرهای مجاور منجر شده است.
مسئولان برای کاهش بار پسماند جنگل سراوان طرحهای متعددی ارائه کردهاند، از ایجاد کارخانه زبالهسوز گرفته تا انتقال پسماندها به مراکز جدید. اما این پروژهها یا به دلیل مشکلاتی در قراردادها یا کندی در اجرا، پیشرفت محسوسی نداشتهاند.
مرکز دفن زباله سراوان از ابتدا در محلی نامناسب و با امکاناتی ناکافی بنا شد. این مرکز در سال ۱۳۶۳ در جنگلهای اطراف سراوان در منطقه «گذرخان عمو» در حالی ساخته شد که شیب منطقه روبهدریای خزر است و شیرابه زباله حاصل از آن بهراحتی به سمت جنگلها و رودخانههای سفیدرود و زرجوب میریزد و درنهایت تالاب انزلی را آلوده میکند، تالابی که وضعیت خوبی ندارد.
بهعلاوه، از همان ابتدا در این مرکز زبالهها بهصورت روباز، بدون خاکپوشی و فشردهسازی و مدیریت گاز خروجی از آن یا پیشبینیای از آینده آن دفن میشد.
مشکل زباله مشکلی جهانی است. کشورهای ثروتمند بهمراتب بیشتر از کشورهای فقیرتر زباله تولید میکنند اما در بازیافت زباله هم عملکرد بهتری دارند.
بانک جهانی گزارش میدهد که سالانه ۲/۰۱ میلیارد تن زباله شهری در سرتاسر جهان تولید میشود و بهطور متوسط بیش از ۳۳ درصد آن بهصورت درستی مطابق با استانداردهای محیط زیستی مدیریت نمیشود. در صورت ادامه روند مصرفگرایی فعلی، تولید سالانه زباله شهری در میانه قرن به ۳/۴۰ میلیارد تن خواهد رسید.
ایران نیز با همین نرخ افزایش تولید زباله مواجه بوده اما در راستای مدیریت آن کار چندانی نکرده است. کوه زباله سراوان نمونهای از این غفلت است.
تأثیر انبوده زباله بر زیستبوم جنگلی و گیاهی
به همین خاطر اکنون سلامت مردم بسیاری در آن منطقه به خطر افتاده. آلودگی محیطزیست به دلیل آلودگی خاک و آبهای سطحی و زیرزمینی و نیز حجم بالای گاز متان تولیدشده از این کوه زباله انواع حیات در آنجا را تهدید میکند. بهعلاوه، گزارشگران از چرای گاوها در میان زبالههای مسموم خبر میدهند که گوشت و شیر آنها به بازار میرود.
در این میان نکته مهم تأثیر گسترده انبوده زباله در مناطق جنگلی استان گیلان بر زیستبوم جنگلی و گیاهی است که با از بین بردن بخشی از چرخه زیستی تبعات نگرانکنندهای به همراه داشته است.
براین اساس، سجاد حسینی، فعال محیطزیست در مطلبی، بایدهای مدیریت پسماند را مرور کرده که در ادامه ازنظر میگذرانید.
مدیریت پسماند پروسهای است که از کاهش شروع شده و به دفن ختم میشود. یعنی مدیریت پسماند از کاهش تولید پسماند با خرید مسئولانه و با برنامه آغاز شده و در طی پروسه و مراحل مدیریت پسماند میبایست با کمترین مقدار به مرکز دفن ختم شود. بر اساس تعریف ارائهشده در قانون مدیریت پسماند: «پسماند به مواد جامد، مایع و گاز (غیرفاضلاب) گفته میشود که بهطور مستقیم حاصل فعالیت انسان بوده و ازنظر تولیدکننده زائد تلقی میشود». نکتۀ مهم آن تولید زباله یا پسماند بهطور مستقیم و غیرمستقیم براثر فعالیت انسان است و انسان را با آموزش و وضع قوانین میتوان برای مدیریت صحیح پسماند آموزش داد و هدایت کرد. اما در استان گیلان با جمعیتی بیش از ۲میلیون و ۷۰۰هزار نفر که اگر سرانۀ تولید پسماند را همان میانگین کشور که
۷۳۰ گرم به ازای هر نفر است در نظر بگیریم، سرانۀ تولید زباله در حدود ۲۰۰گرم بیشتر از سرانۀ کشوری است. یعنی روزانه حدود ۲هزار تُن زباله تولید میشود.
حال بر اساس پروسۀ استانداردی که از مدیریت پسماند ارائه شده، باید مدیریت پسماند در گیلان را مورد ارزیابی قرار داد؛ متأسفانه باید گفت که بهطورکلی در دو قسمت اول پروسۀ مدیریت پسماند که شامل کاهش تولید و استفادهی مجدّد است، عملاً اقدامی در حال انجام نیست و برنامهای توسط شهرداریها و سایر نهادهایی که میبایست برنامه داشته باشند تدوین و دنبال نشده و نمیشود.
از همین ابتدا لازم به ذکر است که بر اساس قانون مدیریت پسماند وظیفۀ مدیریت پسماند در شهر با شهرداریها و در روستاها با دهیاری و در محلهای بین شهر و روستا و فاقد مدیریت، با بخشداری است. اما نکتهای که از آن غافل میشویم و همۀ موارد را از شهرداریها طلب میکنیم آن است که در زمان نگارش قانون مدیریت پسماند، مدیریت جامع شهری در مجلس در حال بررسی بود و تدوینکنندگان قانون با این پیشفرض که آن قانون تصویب خواهد شد، همۀ مسئولیت مدیریت پسماند را بر عهدۀ شهرداریها که تصوّر میرفت مدیریت جامعی خواهند داشت، گذاشتند. غافل از اینکه قانون مدیریت پسماند به تصویب مجلس رسید اما قانون جامع مدیریت شهری همچنان برای تصویب دچار چالش است. برای رفع این خلأ مدیریتی کارگروه مدیریت پسماند تشکیل شد که عملاً سایر نهادهایی که ازنظر منطقی و شکلی میبایست در اجرای قانون مدیریت پسماند نقشی داشته باشند، تبدیل به سؤالکنندگان از شهرداریها شدهاند.
کمتر از ۲درصد زبالههای رشت بهصورت مجزا جمعآوری میشود
با این توضیح، به موضوع اصلی که ارزیابی پروسۀ مدیریت پسماند در استان گیلان بود بازمیگردیم، در دو گام اول مدیریت پسماند هیچ اقدامی صورت نمیگیرد:
تفکیک از مبدأ: تقریبا همۀ شهرها مدعی آن هستند که آموزش تفکیک از مبدأ به شهروندان داده شده و تفکیکتر و خشک در حال اجرا است. این موضوع را نمیتوان رد کرد که آموزشهایی داده شده اما امکانات شهرداریها برای جمع آوری جداگانه تر و خشک کافی نیست و همچنان بخش بزرگی از پسماند بهصورت مخلوط جمعآوری میشود. مثلا در شهر رشت بهعنوان مرکز استان که در جایگاه نخست جمعآوری تفکیکشده پسماند در گیلان قرار دارد، کمتر از ۲درصد زبالهها بهصورت مجزا جمعآوری میشود.
جمعآوری: در کل استان گیلان زبالۀ مخلوط بهصورت دستی جمعآوری شده و با کامیونتهای نیمهمکانیزه حمل میشود. زبالههای خشک نیز بهصورت دستی جمعآوری و با وانت به ایستگاه پردازش منتقل میشود تا به اجزای قابلفروش تقسیم شوند. همچنین در استان گیلان هیچ برنامهای برای جمعآوری مجزای زبالهی بهداشتی شامل تنظیفات (کودکان و خانمها و …) وسایل پزشکی که در منزل مورداستفاده قرار میگیرد، ماسک و … است وجود ندارد. در کشور هم این بخش از زباله که نه قابل بازیافت است و نباید حتی اگر قابلیت بازیافت شدن را داشته باشد بازیافت شود و نه بهسادگی به طبیعت باز میگردد و بهواسطۀ آلایندههایی که به همراه دارد، میتواند باعث گسترش آلودگی شود، حدود ۵ تا ۱۰ درصد از زبالۀ هر شهر را به خود اختصاص میدهد که لازم است برای آن برنامهریزی شود.
ایستگاه انتقال: چند شهر کوچک در استان گیلان دارای ایستگاه انتقال هستند. البته نه بهصورت مکانیزه و استاندارد، یعنی زباله برروی زمین ریخته میشود و سپس با یک لودر به کامیون بزرگتر برای حمل به کارخانجات کمپوست یا مراکز منتقل میشود. شهر رشت تنها کلانشهری در کشور است که فاقد ایستگاه انتقال است. ایستگاه انتقال یکی از مراحل مدیریت پسماند است که با تجمیع زبالهها برای انتقال، کاهش زمان و هزینهها را برای مدیریت شهری به دنبال دارد و اثر مستقیمی بر بالابردن کیفیت جمعآوری و نظافت در شهر خواهد گذاشت و استان گیلان از این مرحله بیبهره است.
بخش بزرگی از زبالههای استان گیلان، وارد سفرههای آب زیرزمینی میشود
پردازش: معمولا در محل پردازش پسماند، مواد قابل بازیافت شامل شیشه، پلاستیک، پت و … زباله تر جدا و در یک پروسه تبدیل به کود آلی میشود. در استان گیلان سه کارخانۀ کود آلی (رشت، انزلی و رودسر) احداث شده است. کارخانۀ رشت و انزلی در حال فعالیت است، کارخانۀ رودسر غیرفعال است و برنامهریزی شده تا بازسازی و قابل بهرهبرداری شود و یک کارخانه در شهر لنگرود در دست احداث است. ظرفیت این ۳ کارخانه بهصورت اسمی ۱۰۰۰ تُن است و با آغاز به کار کارخانۀ لنگرود این ظرفیت اسمی به ۱۲۵۰ تُن خواهد رسید. اما در خوشبینانهترین حالت این کارخانهها با ظرفیت ۷۵۰ تُن میتوانند فعالیت کنند. این یعنی ظرفیت کارخانههای گیلان حدود یکسوم زبالۀ تولیدی این شهر را پردازش میکنند و همچنان بخش بزرگی از زبالههای استان گیلان که ازنظر اجزاء تشکیلدهنده بیش از ۶۰ درصد آن را مواد آلی تشکیل میدهد و شیرابه نیز از همین بخش زباله تولید میشود، روانۀ مراکز دفن شده و وارد سفرههای آب زیرزمینی میشود.
در سال ۹۹ حدود ۴۳ میلیارد تومان بودجه از طرف دولتبهشرکت کود آلی گیلان اختصاص داده شد. قرار بود این بودجه صرف بازسازی کامل ۵۰۰ تُنِ موجود و احداث ۵۰۰ تُنِ جدید شود تا ظرفیت کارخانه به ۱۰۰۰ تُن برسد که با انتخاب اشتباه در تکنولوژی و عدم برنامهریزی درست این امر محقق نخواهد شد و با روال موجود حتی ظرفیت کارخانه کاهش نیز خواهد داشت. هرچند امکان و پتانسیل پردازش ممکن است افزایش داشته باشد، اما بهدلیل محدودیتهای سالنهای تخمیر این امکان توانایی پردازش به کار نخواهد آمد و شرکت برای رسیدن به ظرفیت ۱۰۰۰ تُن نیاز به ساخت حداقل ۳۰هزار مترمربع سوله دارد که با توجه به شرایط اقتصادی و محدودیت زمین در شرکت کود آلی تحقق نخواهد یافت. همچنین قرارگیری شرکت کود آلی در نزدیکی شهر و عدم برنامهریزی برای رفع بوی حاصل از فعالیت شرکت و دیگر اثرات مزاحم محیطی، ممکن است حتی باعث تعطیلی این واحد توسط مردم و ساکنان نزدیک به کارخانه شود.
تولید انرژی از پسماند (زبالهسوزی – RDF – نیروگاه زبالهسوز) موضوع مهم دیگری است، اما همانطور که در بالا اشاره شد بخشی از پسماندها نظیر زبالۀ بهداشتی خانگی، پلاستیکها و زبالۀ بیمارستانی و… قابل بازیافت نیستند و باید سوزانده شوند. بنابراین میتوان این پسماندها را بهسبب ارزش حرارتی بالایی که دارند، به نحوی سوزاند که از انرژی آزادشدۀ آن برق تولید کرد. در برخی از کشورها بهدلیل حجم پایین این بخش از پسماند، این مواد را طی مراحلی به RDF تبدیل نموده و در کارخانجات بهعنوان سوخت دوم استفاده میکنند. در استان گیلان، در شهر رشت یک نیروگاه در حال احداث است که قرارداد آن در سال ۹۲ همزمان با قرارداد نیروگاههای نوشهر و ساری منعقد شد. نیروگاه نوشهر افتتاح و نیروگاه ساری ۹۰درصد پیشرفت فیزیکی دارد، اما نیروگاه رشت هنوز در مرحلۀ تحکیم بستر و ساخت یکی از سولهها است. هرچند شرکت TTS شریک و سرمایهگذار این سه نیروگاه حدود ۵۰ درصد تجهیزات را از کشور چین وارد کرده است، با روال موجود به نظر میرسد ساخت این نیروگاه بیش از ۵ سال دیگر به درازا بکشد.
حدود ۶۵ دفنگاه رسمی و غیررسمی در استان گیلان وجود دارد
دفن بهداشتی: در استان گیلان هیچ دفنگاه بهداشتی وجود ندارد. براساس آمارهای رسمی ۳۰ دفنگاه رسمی و براساس یافتهها و اطلاعات کسبشده حدود ۶۵ دفنگاه رسمی و غیررسمی در استان گیلان وجود دارد که به دلیل نداشتن شرایط مناسب و ایزوله نبودن و نداشتن سیستم تصفیه برای شیرابههای تولیدی، منبع انتشار آلودگی در سطح و حتی آبهای زیرزمینی شده است. هرچند دفنگاه سراوان که بزرگترین دفنگاه زباله شمال کشور است، ازنظر وسعت حدود ۱۵ هکتار است اما روزانه نزدیک به ۱۰۰۰تن زباله یعنی نیمی از زبالۀ تولیدی استان گیلان را از چهار شهرستان بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم در خود جای میدهد و همین وسعت کم باعث شده ارتفاع تاج این مرکز دفن به بیش از ۱۰۰ متر برسد. مرکز دفن سراوان(یک تصفیهخانۀ پرهزینه برای تصفیه ۳ لیتر شیرابه در ثانیه که بهرغم افتتاح هنوز فعال نیست) بهتنهایی۲۰ لیتر شیرابه در ثانیه تولید میکند که این شیرابه با طی مسیر از چپلیرودخان و سیاهرود، از مرکز شهر رشت در زرجوب و رودخانۀ پیربازار گذشته و به تالاب انزلی میریزد و ۸درصد از بار آلودگی وارد شده در تالاب را به خود اختصاص داده است.
در بررسی سیر تحولات و مطالعات دفنگاه از اولین دورۀ شکایت از مرکز دفن در سال ۱۳۶۷ تاکنون اسامی مختلفی به چشم میآید. سازمان همیاری شهرداریها و دهیاریهای کشور ۳ پروژه مطالعاتی داشته و از سال ۱۳۸۰ دانشگاه گیلان در چهار دورۀ سهساله پروژۀ مطالعاتی داشتند که نتیجۀ آن یک طرح مدیریتی شد. چند سال بعد سازمان مدیریت پسماند با همکاری پارک علم و فناوری طرحی برای مدیریت مرکز دفن نوشت که بهعنوان طرح برتر مدیریت پسماند کشور انتخاب شد. نکتۀ جالب این است که دانشگاه گیلان در واحدهای مختلف از محیطزیست تا مکانیک و عمران پسازآن بهصورت دورهای مدیریت طرحهای پژوهشی را دربارۀ دفنگاه سراوان طراحی و اجرایی نموده است.
آژانس همکاری های بینالمللی ژاپن (جایکا) نیز پروژهای را در منطقه بهمنظور تأثیرگذاری بر روی تالاب انزلی انجام داد و در گزارش نهایی ۸صفحهای خود به تغییرات لازم که در تمام مطالعات پیشین نیز موجود بوده است، اشاره مینماید. واقعیت این است که هرچند طرحها برای دفنگاه سراوان درمان نشده، ولی برخی از آنها برای عدهای پروژه، امتیاز و پول شده است.
نتیجهگیری و پیشنهاد
شدّت معضلات و مشکلات محیطزیستی در استان گیلان یک مدیریت منسجم و یکپارچه در تمامی ابعاد را میطلبد. در غیر اینصورت نه تنها مشکل منطقۀ سراوان برطرف نمیشود، بلکه مشکلات مناطق بیستگانۀ دیگر (و حدود ۶۵ دفنگاه پسماند غیررسمی) که در آنها روزانه ۲۰۰۰ تن زبالۀ تولیدی استان گیلان دپو میشود نیز تشدید خواهد شد و این قصۀ پُردرد وحشتناک ادامه مییابد.
هیچگاه نمیتوان چنین بحرانی را با تمرکز بر یک جنبه از مدیریت حل کرد، مدیریت پسماند یک پروسه است که با کاهش تولید شروع و با دفن تمام میشود.
پتانسیل بخش خصوصی و سرمایهگذاری در این زمینه وجود دارد و باید به این باور برسیم که رفع تمامی مشکلات از کانال شبکههای دولتی امکانپذیر نیست و قطعاً باید در پروژههای توسعهای و اجرایی در این زمینه از ظرفیت بخش خصوصی و مشارکتهای مردمی استفاده نمود. ایجاد شرایط سرمایهگذاری برای بخش خصوصی و تبیین این موضوع که میتوان از این طلای سیاه نهفته در زباله با راهکارهای علمی به سودآوری مقبولی رسید بسیار حائز اهمیت است که خروجی آن نیز، هم ازنظر محیطزیستی و هم از زاویۀ اقتصادی مطلوب است.
نوشته پسماند چالش مهم گیلان اولین بار در روزنامه رسالت. پدیدار شد.
source