درحالیکه صنایع ایران در کشاکش توسعه و رقابت جهانی دستوپا میزنند، ناترازی انرژی به کابوس مشترک صاحبان صنایع و تصمیمسازان اقتصادی بدل شده است؛ کابوسی که نه با خاموشی حل میشود و نه با وعده برق تابستانی.
به گزارش خبرنگار «جهان اقتصاد»، در گرمترین روزهای سال، کارخانهای ناگهان از کار میایستد. دلیل؟ «قطع برق برنامهریزیشده.» این عبارتِ خوشظاهر، ترجمهای ساده از یکی از چالشهای بزرگ اقتصاد ایران است: ناترازی انرژی در بخش صنایع.
ناترازی انرژی به زبان ساده یعنی بیشتر از آنچه تولید میکنیم، مصرف داریم. اما ماجرا در بخش صنعت پیچیدهتر است. صنایع ایران در حالی گرفتار قطعیهای مکرر برق و گاز میشوند که سهمشان از مصرف کل انرژی کشور، اگرچه بالا، اما منطقی و مولد است.
کدام صنعت، بیشترین قربانی؟
ناترازی انرژی در ایران بهخصوص برای صنایع انرژیبر مانند فولاد، سیمان، آلومینیوم و پتروشیمی فاجعهآفرین بوده است. این صنایع بهدلیل نیاز شدید به برق و گاز، اولین قربانی سیاستهای جبرانی دولت برای مدیریت مصرف در پیک مصرف تابستان و زمستان هستند.
برق نیست، صادرات هم نیست
وقتی تولید کاهش مییابد، صادرات هم آب میرود. صنایع بزرگ صادراتمحور کشور مانند فولاد و پتروشیمی، بهدلیل قطعی برق در ماههای گرم سال از ایفای تعهدات صادراتی بازماندند. در سال گذشته، صادرات محصولات فلزی ایران کاهش قابل توجهی داشت که کارشناسان، آن را مستقیماً به خاموشی صنایع نسبت میدهند.
به باور کارشناسان، ناترازی انرژی نتیجه ترکیب چند عامل کلیدی است:
افزایش مصرف خانگی: رشد سریع مصرف انرژی در بخش خانگی، بهویژه در تابستان با استفاده از کولرهای گازی، فشار را بر شبکه برق دوچندان کرده است.
عدم سرمایهگذاری در تولید انرژی: در سالهای گذشته، نیروگاههای جدیدی به اندازه نیاز وارد مدار نشدهاند. انرژیهای تجدیدپذیر هم سهم اندکی دارند.
قیمتگذاری نامناسب: انرژی ارزان در ایران، انگیزهای برای صرفهجویی باقی نمیگذارد. صنعت نیز به دلیل تعرفههای پایین، بهرهوری انرژی را چندان جدی نمیگیرد.
فرسودگی تجهیزات تولید و انتقال انرژی: شبکه برق ایران کهنسال است و راندمان پایینی دارد؛ بنابراین، حتی تولید موجود نیز بهطور کامل به مقصد نمیرسد.
کارشناسان برای برونرفت از این بحران پیشنهادهای مختلفی مطرح میکنند:
توسعه انرژیهای تجدیدپذیر: خورشید و باد میتوانند به کمک صنعت بیایند؛ اگر دولت زیرساخت و انگیزه سرمایهگذاری را فراهم کند.
افزایش بهرهوری انرژی: صنایع باید به سمت نوسازی تجهیزات و ارتقای راندمان بروند. اما این نیاز به حمایت مالی و فنی دارد.
اصلاح قیمت انرژی: واقعی شدن قیمتها، اگرچه برای صنایع گران تمام میشود، اما در بلندمدت باعث صرفهجویی و کاهش ناترازی خواهد شد.
تعامل دولت و صنعت: برنامهریزی شفاف و قابل پیشبینی برای محدودیتهای احتمالی، میتواند از شوک تولید بکاهد.
بحران انرژی تنها یک مشکل فنی نیست؛ تبعات اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی دارد. سرمایهگذار داخلی یا خارجی، در جایی سرمایهگذاری میکند که زیرساخت پایدار وجود داشته باشد. ناترازی انرژی به زبان ساده یعنی ناپایداری؛ یعنی فرار سرمایه.
در حالیکه غروب آفتاب در کارخانهها، این روزها زودتر از موعد فرامیرسد، مدیران صنعتی در انتظار یک صبح روشناند؛ صبحی که چرخ صنعت، بدون ترس از خاموشی، بچرخد. اما تا آن زمان، چرخ تولید با نیرویی غیر از برق میچرخد: با امید، با مقاومت، و با چشمانتظاری برای تصمیمهای سخت اما ضروری.
source