در تقویم روزگار، برخی ایام نه به شماره روز، که به بزرگی مصیبت و ژرفای فقدان، در حافظه‌ تاریخ ماندگار می‌شوند. سالی گذشته است از آن شام سیاه که کاروانی از خدمت‌گزاران صادق این سرزمین، در آسمان پرمهر شمال، بال‌ در بال ملائک شدند و در راه مردمان خود، جان بر کف نهادند.

سالگرد عروج ملکوتی آیت‌الله سید ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهوری مردمی ایران اسلامی، فرصتی است برای تأملی دوباره در میراث گرانسنگ آنان که زندگی‌شان را به «میدان» سپردند، نه به «میز».شهید رئیسی، تجسمی از پیوند علم و عمل، اخلاص و اراده، و عدالت و عطوفت بود. او نه با شعار، که با رفتار و پیگیری خستگی‌ناپذیر، خادم مردم بود. سفرهای بی‌وقفه‌اش به دورترین نقاط ایران، حضور مستمرش در میان محرومان، و تصمیماتش در سخت‌ترین لحظات، روایتی زنده از مسئولیت‌پذیری و فداکاری بود؛ تا آن‌جا که پاداشش را نه در رفاه دنیوی، که در عروجی پرشکوه و شهادتی عزتمندانه دریافت کرد.

اما این فقدان، تنها یک نفر را از ما نگرفت. نام‌هایی چون شهید حجت‌الاسلام‌والمسلمین آل هاشم، شهید امیرعبداللهیان، شهید رحمتی، شهید موسوی و دیگر همراهان، هر کدام بخشی از پیکره‌ای بودند که تمام‌قد برای امنیت، آبادانی، سلامت و عزت ایران ایستاده بودند.

یاد همه‌شان گرامی است.شهادت این مردان الهی، هم درسی برای ماست و هم مسئولیتی بر دوشمان. درس آن‌که، هیچ راهی برای پیشرفت نیست جز جهاد و صداقت. مسئولیت آن‌که، ما نیز در هر جایگاه، ادامه‌دهنده راهی باشیم که به خون آغشته شد تا سرافرازی بماند.سید ابراهیم رئیسی از میان ما رفت، اما نگاه نافذش، صدای آرام و قاطعش، و گام‌های مصممش در میدان، هنوز در جان ایران جاری است. او رفت تا بماند، و ما مانده‌ایم تا راهش را ادامه دهیم.

source

توسط ecokhabari.ir