استفاده بی رویه از شبکه های اجتماعی تهدیدی برای سلامت روان است؛
همه ما همواره هشدارهایی از این جنس را شنیدهایم، اینکه با ورود شبکههای اجتماعی به زندگی، تغییرات شگرفی در جامعه رخ داده است و بهدنبال آن هنجارهای جدیدی پدید آمده که همه اینها باعث افزایش میزان اضطراب و نگرانی میشود، صاحبنظران تخمین میزنند که «پس از ورود شبکههای اجتماعی به زندگی، هر فرد به طور میانگین روزانه ۱۵۰ بار گوشی همراه خود را چک میکند که یکبار در هر ۶/۵ دقیقه میشود.» اعضای هیئت علمی گروه علوم اعصاب دانشگاه علوم پزشکی معتقدند، «این موضوع علاوه بر اینکه تمرکز فرد را از بین میبرد، باعث میشود که وی حتی زمانی که مشغول کار است و نمیتواند گوشی خود را چک کند، دچار دلهره و اضطراب باشد چون ذهن وی دائم بر این گمان است که شخصی کار مهمی با وی دارد و حال آنکه او امکان پاسخگویی به او را ندارد! شبکههای اجتماعی این احساس را در ما پدید آوردهاند که می توانیم کنترل تمام و کمال بر همه چیز داشته باشیم، و هر تغییری خارج از حوزه کنترل ما باعث نگرانی و اضطراب شدید میشود. به عنوان مثال اگر فردی پیامی را در شبکههای اجتماعی برای دوستی ارسال کند اما دیر پاسخ بگیرد، نگرانی در او ایجاد میشود و افکار منفی به ذهنش هجوم میآورد.»(۱)
حمیدرضا شهبازپور، کارشناس دپارتمان سلامت روان جهاد دانشگاهی علوم پزشکی شهید بهشتی ضمن تایید موارد پیش گفته، از منظر دیگری به تحلیل این موضوع میپردازد. او میگوید: «افراد در شبکههای مجازی یکدیگر را تایید و بهاصطلاح لایک میکنند. همین رویه میتواند در زندگی واقعی و اجتماعی افراد اثرگذار باشد. بهویژه وقتی گروه های سنی نوجوان یا جوان، همیشه در فضای مجازی مورد تایید قرار بگیرند، در فضای واقعی نیز از جامعه همین انتظار را دارند و این موضوع، افراد را به بحران هویت دچار میکند. در حالی که لایکها ممکن است احساس مثبت و شادی ایجاد کنند، وابستگی به آنها و مقایسه خود با دیگران میتواند باعث افسردگی، اضطراب و کاهش اعتماد به نفس شود. علاوه بر آن، سرگرم شدن با فضای مجازی، موجب کاهش علاقه به مشارکتهای اجتماعی و فعالیتهای مدنی شده و ممکن است بر مهارتهای اجتماعی و سلامت روان افراد تاثیر منفی بگذارد.»
خطر ابتلا به اختلالات روانی، با استفاده بیش از ۲ ساعت در روز از رسانههای اجتماعی
این کارشناس همچنین یادآوری میکند که «حضور طولانی در فضای مجازی میتواند به فرهنگپذیری اشتباه، جامعهپذیری ناقص و تاثیرپذیری افراطی از هنجارها و ارزشهای حاشیهای در عرصههای مختلف ارتباطی و اجتماعی منجر شود. از طرفی با کاهش حضور جوان و نوجوان در بستر خانواده، میزان اعتماد آنها به این نهاد مهم اجتماعی کم می شود. این اتفاق میتواند درنهایت منجر به ازبینرفتن یکی از مهمترین کارکردهای خانواده یعنی تعامل سازنده میان والدین و فرزندان شود که این موضوع زنگ خطری جدی برای ارتباطات انسانی است. تحقیقات نشان میدهد که جوانان و نوجوانانی که بیش از ۲ ساعت در روز را صرف استفاده از رسانههای اجتماعی کرده و با خانواده کمتر ارتباط میگیرند، بیشتر احتمال دارد که در معرض خطر ابتلا به اختلالات روانی مانند افسردگی و اضطراب قرار گیرند.»
شهبازپور خاطرنشان میکند: «افراد در فضای مجازی بهجای نشان دادن خود واقعی، چهره و شخصیتی آرمانی از خود نشان میدهند که نقایصاش دیده نمیشود، بنابراین احساس خوشایندی پیدا کرده و خیال میکنند که محبوبیت زیادی دارند، در نتیجه حس تعلق و محبت در آنها اقناع میشود اما در طولانی مدت عوارض جبرانناپذیری دارد، ازجمله به کاهش عزتنفس و دور شدن از دنیای واقعی منجر میشود. از این رو باید خود را از بند فناوری اطلاعات رها کرد، یعنی بهجای آنکه مسخّر و گرفتار این فناوری باشیم، باید آن را به کنترل و تسخیر خود درآوریم.»
شبکههای اجتماعی، تنهایی را از افراد نمیگیرد
شهرزاد عبداللهی نیز در قامت رواندرمانگر برای تحلیل دستاوردها و آسیب شبکههای اجتماعی بر سلامت روان، ابتدا به وجوه مثبت آن اشاره کرده و عنوان میکند: «این ابزار به همه ما این امکان را داده است، که در هرکجای جهان با گروهی از انسانها با کمترین هزینه ارتباط برقرار کنیم. شبکههای اجتماعی در برخی زمینهها زندگی ما را آسان کرده است تا گروهی از افراد از انزوا خارج شوند و اتفاقا خلاقیت را در انسانها بالا برده است. بنابراین شبکههای اجتماعی زندگی انسانها را تغییر داده. ولی شکل تغییرات به نوع استفاده از آن بستگی دارد. به عنوان مثال مصرف سیگار به صورت تفننی مشکلی ندارد؛ اما مشکل از آنجایی آغاز میشود که افراد نتوانند بدون سیگار زندگی کنند. حتی در مورد غذا خوردن هم این مسئله صدق میکند؛ کسانی که نمیتوانند رابطه خود را با غذا خوردن تنظیم کنند، دچار مشکل میشوند. مثلا اگر فرد وقتی اضطراب دارد، با غذا خود را آرام میکند یعنی رابطه او با غذا ناسالم است. وقتی از غذا نه برای رفع گرسنگی بلکه برای آرامش خود استفاده میکنیم؛ مسئله ایجاد میشود. شبکههای اجتماعی نیز چنین وضعیتی دارند؛ بعضی اوقات افراد برای تحمل تنهایی خود به آن روی میآورند و از آن به مثابه مخدر یا آرام بخش استفاده میکنند تا اضطرابِ تنهایی را رفع کنند.»
این رواندرمانگر میگوید: «در حال حاضر جهان به سمتی میرود که انسانها به نوعی تنهاتر میشوند، اگر شما برای رفع تنهایی به شبکههای اجتماعی روی بیاورید، مشکل تنهاییتان حل نشده و باعث میشود که در دنیای واقعی به دنبال رابطهای واقعی باشید. وقتی جراحی کردهاید و پس از مرخص شدن از بیمارستان دوران نقاهت را پشتسر میگذارید، شبکههای اجتماعی نمیتوانند به شما کمک کنند. یک نفر فیزیکی باید به کمک شما بیاید، لذا ارتباطات را در دنیای واقعی میسازید. به عنوان مثال در اینستاگرام ۵۰۰ دنبال کننده دارید؛ ولی وقتی مشکلی دارید یک نفر از آنها نمیتواند در منزل شما حاضر شود. فکر میکنم با شبکههای اجتماعی حس تنهایی از افراد گرفته میشود؛ اما تنهایی از آنها گرفته نمیشود.»
نوجوانان و جوانان بیشتر در معرض آسیب شبکههای اجتماعی هستند
میگویند نوجوانان از منظر اعتیاد به شبکههای اجتماعی و آسیبهای روانی استفاده مفرط از این شبکهها، بیش از سایر گروه های سنی در معرض خطر قرار دارند. عبداللهی در این زمینه بیان میکند: «شاید بتوانیم بگوییم نوجوانان و جوانانی که در نیمه اول بیست سالگی قرار دارند، بیشتر در معرض آسیب هستند. در دوران نوجوانی، یعنی دورانی که شخصیت انسان شکل میگیرد، بیش از هر موقع، تصویری که فرد از خود دارد تحت تاثیر بازخوردهایی است که از بیرون به او وارد میشود؛ مهربانی، نامهربانی، جذابیت، زیبایی و … در شکلگیری و آسیبهای آن برای نوجوانان تاثیر دارد. وقتی به آمار رجوع کنیم، آسیبپذیرترین قشر، نوجوانان و بهخصوص دخترها هستند. اکثر دخترها پس از مدتی حضور در شبکههای اجتماعی، اغلب به سندروم خودزشتانگاری مبتلا شده، دچار اختلال تغذیه میشوند، کمبود وزن پیدا میکنند؛ چون میخواهند شبیه مدلهایی باشند که تصاویر آنها دستکاری شده است. میزان مردمی بودن آنها برایشان مهم میشود و خودشان را با دیگران مقایسه میکنند که چقدر لایک و فالوور دارند. بیشتر آنها بعد از انتشار پستی در اینستاگرام، تا مدت ها این موضوع را دنبال میکنند که چند نفر آن پست را لایک کردهاند. بزرگسالان هم درگیر این نوع مسائل هستند؛ تصور کنید نوجوانان چطور هستند. نگرانیها و استفاده افراطی و غیرقابل کنترل از شبکههای اجتماعی آسیب زننده است. ما با خانوادههایی مواجهیم که فرزندان آنها خوابشان مختل شده است. وقتی خواب مختل میشود، روی مغز تاثیر میگذارد و هورمونها را هم درگیر میکند و دچار اضطراب میشوند و همین اضطراب، عملکرد آنها را مختل میکند و ممکن است افسرده شوند و بعد از مدتی میل به خودکشی هم در آنها افزایش پیدا میکند. این موضوع همانند زنجیری است که هر حلقه آن به دیگری متصل است. به عنوان مثال به دلیل استفاده افراطی از شبکههای اجتماعی، تمامی گروه های سنی، مشکل تمرکز دارند و یا به لحاظ روحی آشفته هستند.»
سال گذشته بود که دختر نوجوانی به خاطر کامنتهای منفی که از ظاهر خود در شبکههای اجتماعی دریافت میکرد، دست به خودکشی زد. حتی میتوان به قتل نوجوانی در فرانسه اشاره کرد که بر اثر حملات مجازی مردی به او، به وقوع پیوست. عبداللهی میگوید: «این مسئله در تمامی تحقیقات و آمارها ذکر شده است. مورد دیگر، سرک کشیدن در زندگی دیگران است. یعنی افراد برای آنکه بتوانند لایک بیشتری داشته باشند، حاضرند هر کاری بکنند و کوچکترین جزئیات زندگی خودشان را در معرض دید دیگران قرار بدهند. از آرایش مو تا هدیهای که دریافت کردهاند. برای همین یکسری افراد مرتب خود را با دیگری مقایسه میکنند. حتی آدم بزرگها هم یادشان میرود که افراد در شبکههای اجتماعی تصویری ادیت شده از زندگی خود ارائه میدهند، بنابراین طبیعی است که یک نوجوان نمیتواند این موضوع را تحلیل کند. تحقیقات سالهای اخیر نشان داده است که مغز انسان تا ۲۵ سالگی در حال تکامل است. برای همین آنها بیشتر مورد آسیب قرار دارند؛ چون هنوز به بلوغ نرسیدهاند و تحلیل آنها ضعیف است. بسیاری از نوجوانان به همین خاطر احساس میکنند، درس خواندن فایدهای ندارد. چراکه در همین شبکههای اجتماعی با سلبریتیهایی برخورد دارند که یکشبه راه صد ساله را طی کردهاند و همین مقایسه باعث میشود افراد انگیزه خود را از دست بدهند؛ اما بعد باعث ناکامی، اضطراب و افسردگی میشود. همه ما بارها شنیدهام که نوجوانی بعد از اخذ دیپلم، درس را کنار گذاشته تا سلبریتی شود. حتی تصاویر نیمهبرهنه خود را منتشر میکنند یا بهتر بگویم از هر راهی برای لایک و فالوور گرفتن استفاده میکنند. وقتی شما خود را چنین عریان میکنید؛ خودتان را در معرض هرگونه قضاوتی قرار میدهید که ممکن است مطلوب شما نباشد. یک نفر برای آنکه بتواند سالم باشد، باید تصویری معقول از خود در شبکه های اجتماعی ارائه کند. این موضوع در عزت نفس و اعتماد به نفس فرد اثر میگذارد.»
مواجهه با بمباران خبری در شبکههای اجتماعی و تاثیر آن بر سلامت روان
یکی دیگر از مسائلی که بسیاری از افراد در خصوص شبکههای اجتماعی و تاثیر آن بر سلامت روان مطرح میکنند، مواجهه با بمباران خبری است و از آنجاییکه بیشتر این اخبار منفی هستند، در کوتاهمدت ممکن است به ناراحتیهای روزانه و در درازمدت به افسردگی یا ناامیدی منجر شود. این رواندرمانگر در این باره بیان میکند: «در معرض اخبار مداوم بودن، برای سلامت روح و روان ضرر دارد. قبلا اتفاقی که در دنیا میافتاد، تلویزیون نشان میداد و فردا روزنامه میخریدید و میخواندید. اینطور نبود که زنجیروار از مدیا تا شبکههای اجتماعی مشغول خبررسانی باشند. یکی از مراجعان من میگفت اینستاگرام اقیانوسی است به عمق کمتر از یک متر. شما مدام خبرها را میبینید و همه فکر میکنند همهچیز خطر دارد و به هیچ موردی عمیقا پرداخته نشده است. شبکههای اجتماعی چقدر میتوانند اخبار نادرست پخش کنند و سرنوشت افراد را تغییر دهند؟ همیشه میگویم شما باید مطلع باشید؛ اما فکر میکنم شبکههای اجتماعی به مغز انسان فرصت ریسِت کردن نمیدهند. وقتی مدام در این شبکهها میچرخیم، این امکان را از مغز میگیریم و استراحت به آن نمیدهیم. صد در صد این مسئله روی مغز تاثیر منفی میگذارد. ما احساس میکنیم دنیا در حرکت است و ما بیخبر هستیم. این ترس از دست دادن وقایع نیز باعث میشود که افراد مدام با دیوایسهای خود مشغول باشند. ترس از دست دادن یکی از مسائلی است که باعث آسیبهای بعدی میشود.»
پی نوشت:
۱- فرزانه وفایی- عضو هیئت علمی گروه علوم اعصاب دانشگاه علوم پزشکی مشهد
source