به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، ۲۵ اردیبهشت در تقویم رسمی ایران به عنوان روز بزرگداشت فردوسی نامگذاری شده است؛ شاعری که با سرودن شاهنامه ، نقش بیبدیلی در حفظ زبان فارسی و هویت فرهنگی ایرانیان ایفا کرد. فردوسی با زبانی استوار و اندیشهای ژرف، اسطورهها، تاریخ و فرهنگ ایرانزمین را در قالب شعری حماسی بازآفرینی کرد و میراثی گرانسنگ از خود بهجا گذاشت که نهتنها در ایران بلکه در جهان شناختهشده و مورد ستایش است. این روز فرصتیست برای بازنگری در ارزشهای فرهنگی، زبان مادری و اهمیت پاسداری از آنچه فردوسی در طول 30 سال تلاش بیوقفه به یادگار گذاشت.
هوشنگ طالع، تاریخدان و شاهنامه شناس در گفت و گو با رکنا به مناسبت روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی گفت: شاهنامه برگردان تاریخ ایران است؛ یعنی این نیست که فردوسی به تنهایی آن را خلق کرده باشد. ماجرا از این قرار است که پس از آنکه یعقوب لیث، توانست یک حکومت ایرانی برای اولین بار بعد از فروپاشی ساسانیان تشکیل دهد، این جمله بزرگ را گفت وقتی براش عربی شعر خواندن، گفت آنچه من در نیابم، چرا باید گفتن؟ و سپس فکر کرد که برای اینکه یک ملتی ملت شود، افزون بر اینکه باید زبان ملی خودش را داشته باشد، باید تاریخ ملی خودش را هم داشته باشد. سپس فرمان داد که تاریخ ایران را دوباره جمع آوری کنند. عدهای که به هند مهاجرت کرده بودند بخشهایی از این تاریخ را با خودشان برده بودند و بعد از خسروپرویز، کشور هرج و مرج شده بود و خداینامه ها را ننوشته بودند؛ لذا او دستور می دهد آنها را هم تا پایان دوره ساسانیان بنویسند و همه این ها را در یک کتاب جمع کنند.
وی در ادامه افزود: ما در مقدمه شاهنامه بایسنقری به تاریخ ۲۶۰ هجری به روشنی میبینیم، ایرانیان برای اینکه این ماندگار شود این دست نوشتهها را اول در اختیار دقیقی میگذارند منتها دقیقی به دلایلی کشته (به احتمال زیاد برای اینکه دست از این کار بکشد) می شود. بعد اینها به دست فردوسی می رسد و او در عرض ۳۰ سال همه اینها را به صورت شعر در می آورد. دلیل مهمی که اینها را به صورت شعر در آورده این است که نثرها ممکن است پراکنده شوند ولی سینه به سینه میتوانست منتقل شود.
هوشنگ طالع تاکید کرد: همچنین ساسانیان وقتی به دولت رسیدند میخواستند بگویند که بعد از زرتشت، همیشه ایران دارای دین زرتشتی بوده است؛ بنابراین از فروپاشی اولین دین-دولت زرتشتی که در سال ۱۴۲۸ پیش از میلاد اتفاق افتاده بود، تاریخ ایران را تا تاریخ ۲۲۰ میلادی که برآمدن خودشان بود پاک میکنند! برای این است که وقتی فردوسی در مورد اشکانیان سخن می گوید، اظهار می کند که از آنان به جز نام نشنیده اند و می بینیم که 1602 سال از تاریخ ایران را پاک کردند و ما نیازمند بیگانگان شده بودیم برای اینکه استاد پیرنیا زحمت بکشد و تاریخ ایران باستان را بنویسد. این در حالی است که همین ساسانیان، بزرگترین سنگ نوشتههایشان در پارسه ایجاد کرده اند یعنی آنها هخامنشیان را میشناختند و میدانستند آنها چه کسانی بودند ولی با این وجود دست به پاک کردن تاریخ ایران زدند ولی شاهنامه در حقیقت تاریخ ایران است؛ چه تاریخ ایران کهن چه تاریخ ایران باستان.
این تاریخدان بزرگ کشور تاکید کرد: با این وجود، حدود ۵۰۰۰ سال از تاریخ ایران در وندیداد باقی مانده بود که خوشبختانه از دسترس دیگران خارج و از بین نرفته بود و در فرگرد یکم و دوم وندیداد از حضور ایرانیان در ایران ویچ در ۱۰ هزار و ۷۳۵ سال پیش از میلاد سخن گفته می شود و ۲۰۰۰ سال مهاجرت ایرانیان و بعد آنجاست که وقتی که در فلات ایران مستقر می شوند، شاهنامه با کیومرث آغاز می شود در حالی که تاریخ ما با حضور ایرانیان در ایرانویچ که در عصرهای خیلی شمالی نزدیک سیبری امروز قرار داشتند، حضور داشتند که آثار آن نیز هنوز در آنجا باقی مانده است.
وی در پاسخ به اینکه چرا آموزش و پرورش ایران، توجهی به کتاب ارزشمندی چون شاهنامه ندارد و همچنین شخصیت فردوسی را به آینده سازان این کشور معرفی نمی کند، گفت: چون آنها فکر می کنند این کتاب مربوط به «شاه» است؛ در صورتی که این کتاب، شاهِ نامه ها است. شاهنامه اثر اعجاب انگیزی است که به آن این عنوان را داده اند؛ ولی نسبت به آن بی مهری شده است؛ در حقیقت از کتابهای تاریخ، کتب درسی مدارس و حتی کتاب های دانشگاهی شاهنامه زدایی شده است.
او با تاکید بر اینکه باید فرزندان ما از کودکی با تاریخ کشورشان آشنا شوند گفت: اگر ما تاریخ نداشته باشیم، مجبور می شویم به تاریخی که بیگانگان در اختیار دارند متوسل شویم و معلوم است آنها هم به نفع خودشان تاریخ را می نویسند. مثلا بیشتر امپراطورهایی که به جنگ با ایران آمدند، توسط سپاه ایران یا دستگیر شده یا کشته شده اند؛ ولی آنها در تاریخ می نویسند که با رعد و برق و هزاران اتفاق دیگر از دنیا رفته اند! بنابراین ما باید برگردیم به منابع خودمان و آنها را پررنگ تر کنیم. من کوشش کردم و تاریخ ایران کهن را نوشتم از ۱۰۷۳۸ میلادی تا ۱۷۳۸ پیش از میلاد. همچنین کتاب جهان نمای تاریخ ایران را نوشتم. از سویی دیگر، کتاب تاریخ قراردادهای مرزی ایران را در دو جلد نوشته ام که تمام قراردادهای مرزی ایران مطرح شده اند. منتها اینها فقط در محافل و پژوهشکدهها مانده اند.
source