علت وضعیت تورم در ایران 

بازگشت نرخ تورم سه رقمی قابل پیش‌بینی بود. سیاست‌های بانک مرکزی در کنترل تورم، سیاست‌های موقتی هستند. توصیه‌هایی در علم اقتصاد برای کنترل تورم وجود دارد که بانک مرکزی در ۵۰ سال گذشته به این توصیه‌ها عمل نکرده و همچنان نیز عمل نمی‌کند. سیاست بانک مرکزی ارزپاشی است. آنها از طریق ارزپاشی سعی می‌کنند قیمت کالاهای وارداتی خارجی را سرکوب کنند. اما این مثل یک داروی مسکن است. وقتی بیماری دچار سرطان است، با مسکن مداوا نمی‌شود.

عجیب است که هر بار این سیاست ارزپاشی اجرا می‌شود، تعداد زیادی از اقتصاددانان به شدت از آن حمایت می‌کنند و بعد از اینکه شکست می‌خورد، منفعل می‌شوند. از ابتدای سال ۱۳۹۷ تا الان، سه بار این موج تکرار شده است. یعنی نرخ تورم افزایش پیدا کرده، به قله‌ای رسیده، بعد کاهش پیدا کرده، افراد و مردم امیدوار شده‌اند، اما دوباره نرخ تورم شروع به افزایش کرده و قله جدیدی زده که از قله قبلی بالاتر بوده است. این خیلی خطرناک است، چون در یکی از این موارد که قله زده می‌شود، احتمال اینکه به سمت ابرتورم برویم بسیار زیاد است و ممکن است این اتفاق بیفتد. این هشدارها بارها به بانک مرکزی داده شده، اما همان‌طور که در مورد بندر شهید رجایی کوچک‌ترین توجهی نمی‌شود، در مورد مسئله ابرتورم هم تا وقتی اتفاق نیفتد، ظاهراً بانک مرکزی و دولت محترم بنا ندارند چاره‌ای بیاندیشند. بنابراین، این راهکارها موقتی هستند و به نظر من موج جدید تورمی در راه است.

دلایل نوسانات شدید قیمت‌ها در کالاهای تولید داخل

وقتی کالای خارجی وارد می‌کنید، تولیدکننده داخلی را شکست می‌دهید. همین واردات خارجی موجب تورم طرف عرضه هم خواهد شد. عرضه با مشکل مواجه می‌شود آن هم به خاطر واردات سوبسیدی، به خاطر ارزپاشی و پرداخت سوبسید روی واردات کالای خارجی که تحت عنوان بیماری هلندی شناخته می‌شود. بیماری هلندی فقط این نیست که به تولید داخلی آسیب بزند، بلکه از مسیر طرف عرضه هم روی تورم تأثیر دارد و تورم را افزایش می‌دهد.
بخش عمده تورم ما به دلیل کسری بودجه دولت و کسری‌های نظام بانکی است که کوچک‌ترین اصلاحی در سال‌های گذشته در این زمینه صورت نگرفته است. تا وقتی به طور جدی به فکر اصلاح نظام بانکی نباشیم، این وضعیت ادامه پیدا می‌کند.
بانک مرکزی خیلی کارها می‌تواند انجام دهد، اما بنا ندارد. باید اصل سیاست را بر تحکیم سیاست‌گذاری پولی قرار دهد. بانک مرکزی ما یکی از معدود بانک‌های مرکزی دنیاست که اصلاً سیاست‌گذاری پولی ندارد. در سیاست‌گذاری پولی باید به اثر اعلانی توجه شود، باید با مردم صادق باشد، باید هدف‌گذاری نرخ بهره و نرخ تورم داشته باشد و ارتباط بسیار مستحکمی با مردم شکل بگیرد.
توصیه من این است که رئیس بانک مرکزی دیگر مصاحبه نکند و در شبکه‌های تلویزیونی و رادیویی حضور پیدا نکند، چون ایشان متأسفانه به شدت بی‌اعتبار شده‌اند. از روز اول که وارد این عرصه شدند، نتوانستند از عهده کار بربیایند. وقتی اعلام می‌کنند که نرخ بازار آزاد را قبول ندارم یا نرخ بازار آزاد، نرخ تلگرامی است، این باعث می‌شود اعتبار رئیس بانک مرکزی خدشه‌دار شود. توصیه من این است که سخنگوی مناسبی پیدا کنند که بتواند افکار عمومی را جلب کند. این در ادبیات کنترل تورم خیلی مهم است و تحت عنوان ارتباطات یا «کامیونیکیشن» شناخته می‌شود.
تا وقتی بانک مرکزی بنا نداشته باشد بر نظام بانکی نظارت جدی اعمال کند و با مدیران متخلف برخورد کند، این مشکل هر روز شدیدتر خواهد شد. بودجه دولت هم باید اصلاح شود، اما نه مجلس، نه سازمان برنامه و بودجه، نه وزارت اقتصاد و نه دولت بنای کنترل کسری بودجه، کنترل هزینه‌ها و افزایش درآمدها را ندارند. همه مصمم هستند که این مسیر به سمت ناکجاآباد حرکت کند.

source

توسط ecokhabari.ir