فرامرز پارسی ـ معمار، مرمتگر و پژوهشگر ـ در ادامۀ گفتوگوهای ایسنا با موضوع بررسی و ارزیابی وضعیت نگهداری و مرمت آثار تاریخی در ایران، اظهار کرد: به نظر من مقایسه امسال یا پارسال چندان گویای واقعیت نیست. اصلاً مقایسهی دو یا سه ساله چندان روشنکننده نیست، چون گاهی در یک سال، دو کار بسیار مهم انجام میشود و در سالی دیگر ممکن است دستاورد قابل توجهی نداشته باشیم. پیشنهاد من این است که روند مرمت را در بازههای طولانیتر، مثلاً در طول چند دهه، بررسی کنیم، برای مثال در ۵۰ سال گذشته. ببینیم که آیا به طور کلی پیشرفتی داشتهایم یا خیر. آیا جامعه مرمتی ما کارنامهای قابل دفاع دارد یا خیر، و چه نقاط قوت و چه نقاط ضعفی در کارنامه خود ثبت کرده است تا بر پایه نقاط قوت بتوانیم بر ضعفهای خود غلبه کنیم.
این پژوهشگر مرمت گفت: به نظر من، ما در حوزه مرمت، در مجموع حرکت خوبی داشتهایم. اگر مرمت امروز را با دوره پیش از انقلاب مقایسه کنیم (یعنی از اولین ثبت آثار در دورهی پهلوی اول تا انقلاب) آن زمان تعداد آثار ثبت شده بسیار محدود بود در حالی که امروز آمار بسیار بزرگتری داریم. این آمار البته بدون در نظر گرفتن میراث ناملموس است که در گذشته اصلاً به آن توجهی نمیشد و امروز در سراسر دنیا اهمیت یافته و ما نیز ثبتهایی مانند جشن نوروز را در این زمینه انجام دادهایم اما اگر فقط به آثار ملموس و مرتبط با حوزه مرمت بپردازیم، میبینیم اقدامات خوبی انجام شده است. ثبت آثار تاریخی به تنهایی کافی نیست، اما مقدمه بسیار مهمی است؛ زیرا ثبت ملی، پشتوانه حقوقی برای حفاظت از اثر ایجاد میکند. دیگر نمیتوان به سادگی طرحهای توسعه مانند احداث راه یا بزرگراه را بدون هماهنگی انجام داد. اگر اثری ثبت شده باشد، پیش از هر اقدامی باید از سازمان میراث فرهنگی استعلام شود. در غیر این صورت ممکن است اثری ارزشمند بدون اطلاع و به سادگی از بین برود. پس ثبت ملی گامی مؤثر در مسیر حفاظت است و در این زمینه سال گذشته هم پیشرفتهای خوبی داشتیم.
پارسی اضافه کرد: نکته بسیار مهم دیگر در حوزه مرمت، توجه به بافتهای تاریخی است. مفهوم حفاظت از بافتهای تاریخی، پدیدهای نسبتاً جدید در ایران به شمار میآید و به طور جدی از حدود ۳۵ تا ۴۰ سال پیش مطرح شده است. پیش از انقلاب، تقریباً موضوع بافتهای تاریخی مطرح نبود. ظاهراً تنها یک همایش در دانشگاه علم و صنعت، حدود یک سال پیش از انقلاب، درباره بافتهای تاریخی برگزار شده بود. البته در کل دنیا نیز حفاظت از بافتهای تاریخی نسبت به حفاظت از ابنیهی منفرد، موضوع تازهتری است. پس از جنگ تحمیلی نیز بار دیگر در دانشگاه علم و صنعت، سمینارهایی درباره بافتهای تاریخی برگزار شد. آن زمان من دانشجو بودم و در یکی از دفاتر پژوهشی کار میکردم. کمکم مفهوم حفاظت از بافت به صورت جدی مطرح شد.
این کارشناس مرمت با طرح این پرسش که چرا بافت اهمیت دارد؟ گفت: خطایی بزرگ است که ما آثار تاریخی را فقط در مقیاس تکبنا ببینیم. بناها در بستری که در آن قرار گرفتهاند معنا پیدا میکنند. بخش عمدهای از بناهای مهم ما درون شهرها واقع شدهاند. اگر فقط خودِ بنا را مرمت کنیم ولی برای بافت پیرامون آن برنامهای نداشته باشیم، در واقع حفاظت مؤثری انجام ندادهایم. از نخستین پروژههایی که روی بافتهای تاریخی کار شد، طرحهایی بود که توسط وزارت مسکن و شهرسازی آن زمان پیگیری میشد. سازمان میراث فرهنگی، بعدها به طور جدی وارد ماجرای حفاظت از بافتها شد. در آغاز، پروژههای حفاظت از بافتهای تاریخی تحت نظارت مسکن و شهرسازی انجام میشد، نمونههایی همچون بافت تاریخی نایین و محمدیه. در همان سالها، دکتر مرادی روی این پروژهها کار میکرد و من نیز به عنوان دانشجو در دفتر ایشان همکاری داشتم. به این ترتیب، پروژههای حفاظت از بافت مطرح شدند و مفاهیمی همچون محلههای تاریخی، معابر قدیمی و اصول حفاظت بافتها وارد ادبیات مرمت کشور شد، مفاهیمی که از اهمیت بالایی برخوردار بودند. جالب است بدانید اقدامات ایران در این زمینه مورد تأیید محافل علمی خارج از کشور (نظیر کارشناسان ایتالیایی) نیز قرار گرفته است و آنها اقدامات ما را در این زمینه بسیار ارزشمند میدانند.
این مرمتگر ادامه داد: یکی دیگر از زمینههایی که در دو دهه گذشته گسترش یافته، مرمت بناهای روستایی است. در گذشته، به بناهای روستایی توجه چندانی نمیشد. حتی امروز نیز بنیاد مسکن وامهایی برای نوسازی بناهای روستایی با مصالح سیمانی و بتنی اختصاص میدهد، که متأسفانه در بسیاری موارد منجر به تخریب بناهای ارزشمند میشود. در حالی که اگر همین منابع به مرمت اصولی بناهای تاریخی روستاها اختصاص یابد، ارزش بسیار بیشتری خواهد داشت. در حوزه روستاهای هدف گردشگری نیز اقدامات گستردهای صورت گرفته است. هم پژوهشگاه میراث فرهنگی و هم بنیاد مسکن در این زمینه فعال بودهاند. به ویژه بخش پژوهشی بنیاد مسکن، که ضوابط مربوط به حفاظت از ابنیه روستایی را تهیه کرده است. هرچند در مقابل، بخشی دیگر از بنیاد که در زمینه نوسازی فعالیت میکند، با وامهای تخریبی همچنان تهدیدی برای ابنیه تاریخی به شمار میآید.
او با اعتقاد بر اینکه حوزه مرمت در سالهای اخیر توسعه چشمگیری یافته است، اظهار کرد: ارتقاء سازمان میراث فرهنگی به وزارتخانه، گام بسیار مهمی بود. گرچه برخی مخالف ترکیب میراث فرهنگی با گردشگری و صنایع دستی بودند اما شخصاً موافق این ترکیب هستم؛ زیرا به باور من، گردشگری میتواند پشتوانه اقتصادی مرمت باشد. همین امروز بسیاری از بناهایی که ثبت ملی شدهاند یا بافتهایی که حفاظت شدهاند، به مراکز جذب گردشگر تبدیل شدهاند. بنابراین پیوند میان گردشگری و میراث فرهنگی، پیوندی طبیعی و ارزشمند است. صنایع دستی نیز دقیقاً به همین ترتیب؛ چراکه صنایع دستی بخشی از حیات اجتماعی و اقتصادی مردمی است که در این بافتهای تاریخی زندگی میکنند.
پارسی یکی دیگر از تغییرات مثبت در حوزه حفاظت و مرمت را افزایش حساسیت عمومی نسبت به آثار تاریخی دانست و گفت: امروز اگر در گوشهای از شهر، شهرداری بخواهد پروژهای در محدوده بافت تاریخی اجرا کند، به سرعت واکنشهای گستردهای در شبکههای اجتماعی پدید میآید. هرچند گاه این واکنشها انگیزههای متفاوتی دارد اما در نهایت، این حساسیت اجتماعی به نفع حفاظت از آثار تاریخی تمام میشود.
این مرمتگر اظهار کرد: امروزه هرگونه تخریب یا نوسازی در محدودههای بافت تاریخی باید با استعلام از میراث فرهنگی همراه باشد. این دستاورد بسیار مهمی است. هرچند گاه مسئولان شهرداری یا میراث فرهنگی، به علت بیدقتی یا سهلانگاری موجب آسیب رساندن به آثار میشوند اما در مجموع، نظمی بر این حوزه حاکم شده است که پیش از این وجود نداشت.
پارسی اضافه کرد: از نکات بسیار ارزشمند دیگر، تدوین طرحهای تفصیلی ویژه برای بافتهای تاریخی است. این طرحها که در چهار پنج سال گذشته در شهرهای مختلفی چون تبریز، خوی، بسطام، ملایر و… تهیه شدهاند، به بافتهای تاریخی مقررات خاص خود را اعطا میکند. در آغاز، این طرحها توسط سازمان میراث فرهنگی پیگیری شد و اکنون وزارت راه و شهرسازی این مسئولیت را به عهده دارد.
این کارشناس مرمت افزود: از دیگر اقدامات مثبت، توجه به مفهوم «شهر تاریخی» به جای صرفاً «بافت تاریخی» است. پیش از این، مرسوم بود که محدودهای محدود به عنوان بافت تاریخی تعیین میشد و فقط بناهای داخل آن محدوده مشمول حفاظت بودند اما امروز به درستی درک شده است که شهر تاریخی مفهومی بسیار فراتر از یک محدوده محدود است. به عنوان نمونه، در شهر تبریز موفق شدیم محدوده بافت تاریخی را توسعه دهیم و با عنوان «شهر تاریخی» بخشهای ارزشمندی از دورههای قاجار، پهلوی اول و دوم را نیز زیر پوشش حفاظتی ببریم و به این ترتیب، بناهای ارزشمند بسیاری را از خطر تخریب نجات دهیم. با این حال، همچنان یکی از مشکلات اساسی، رویکرد مقامات شهری نسبت به بافتهای تاریخی است. در نگاه بسیاری از مدیران شهری، بافتهای تاریخی نوعی مزاحم برای توسعه تلقی میشود، در حالی که در واقعیت، این بافتها سرمایههای ارزشمند اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی هر شهر هستند. مدیریت شهری باید به مرحلهای برسد که حفظ بافتهای تاریخی را نه مانع، بلکه فرصتی برای توسعه پایدار بداند.
پارسی گفت: از دیگر پیشرفتهای مهم، تشکیل شرکتهای مشاور ذیصلاح در حوزه مرمت در ۲۵ سال گذشته است. این روند از پروژه «پردیسان» آغاز شد و امروز ما شاهد حضور شرکتهای تخصصی هستیم که صلاحیت علمی و فنی لازم برای ورود به پروژههای مرمتی را دارند. البته هنوز چالشهایی در این حوزه وجود دارد، از جمله دشواریهای کسب رتبههای تخصصی و مشکلات مربوط به مناقصههای دولتی.
این مرمتگر در ادامه رعایت نکردن فرآیند علمی در مرمت آثار تاریخی را از مشکلات جدی در مرمت برشمرد و افزود: مرمت اصولی، نیازمند طی کردن مراحلی چون مطالعات تاریخی، آسیبشناسی، شناخت ارزشهای بنا، تدوین مبانی نظری و طراحی طرح مرمت است. متأسفانه در بسیاری از پروژهها، این مراحل نادیده گرفته میشود و مرمت، صرفاً به معنای اجرای فیزیکی کار تقلیل یافته است. در حالی که بدون مطالعات دقیق، هر اقدامی در زمینه مرمت، در بهترین حالت، شانس و تصادف خواهد بود و نه یک عمل علمی. نمونه مشخص این بیبرنامگی، ماجرای مرمت کاشیهای گنبد شیخ لطفالله در اصفهان بود. در آن ماجرا تأکید کردم که بدون مشاهده طرح مرمت نمیتوان در مورد درستی یا نادرستی کار اظهار نظر کرد؛ زیرا اگر طرحی وجود داشته باشد میتواند اقدامات انجام شده را بر مبنای آن سنجید و اصلاح کرد اما اگر طرحی وجود نداشته باشد، هر اقدامی (حتی اگر از دید ظاهری قابل قبول باشد) اقدامی نادرست است و دقیقا هم پروژه مرمت این مسجد، طرح نداشت.
پارسی یکی دیگر از معضلات ساختاری را برگزاری مناقصه برای پروژههای مرمتی عنوان کرد و گفت: فرآیند مناقصههای دولتی بر مبنای فهرستبهای عمومی ساختمان است، در حالی که مرمت آثار تاریخی ویژگیهای خاص خود را دارد و نمیتوان با معیارهای فهرستبهای معمولی آن را سنجید؛ زیرا ما در مرمت با بناهای هنری و تاریخی طرفیم که ارزش آنها قابل قیاس با سازههای معمولی نیست. فهرستبهای خاصی برای پروژههای مرمتی تدوین شده است اما هنوز این فهرستبها از سوی بسیاری از نهادهای دولتی پذیرفته نشده است و مشکلات اجرایی زیادی وجود دارد. امیدوارم این مسئله با تلاش جامعه حرفهای مرمت کشور به تدریج برطرف شود.
این معمار و پژوهشگر اظهار کرد: درباره واگذاری پروژههای مرمتی، باید بگویم که این نوع واگذاری، که از طریق صندوق احیا انجام میشود، در حقیقت یک اقدام مثبت برای جلب مشارکت بخش خصوصی است. با این حال، این واگذاریها باید با مطالعات دقیق و بررسیهای اولیه انجام شود تا اطمینان حاصل شود که این پروژهها در جهت درست اجرا میشوند. یکی از مشکلاتی که در واگذاریها دیده میشود، این است که گاهی پروژهها بدون توجه به نیازهای واقعی منطقه یا ساختار بنا واگذار میشوند و این باعث ایجاد مشکلات طولانیمدت میشود. در این زمینه، دولت باید نظارت دقیقی داشته باشد و شراکتهای منصفانه و دقتنظر در اجرای پروژهها را تضمین کند.
این مرمتگر ادامه داد: از دیگر چالشهای مهم، جدایی دو عرصه مرمت و باستانشناسی است. در حال حاضر، باستانشناسی و مرمت دو مسیر جداگانه را طی میکنند و این امر گاه موجب بروز تعارضهای عملی میشود. مثلاً در پروژههای مرمتی، زمانی که لازم است لایههای زیرین یک پی بنا مورد بررسی قرار گیرد، برای دریافت مجوز کاوش باید فرآیندی طولانی طی شود که ممکن است ماهها زمان ببرد. این تعللها باعث کندی پروژههای مرمتی میشود. پیشنهاد من این است که همانگونه که برای رتبهبندی شرکتهای مشاور مرمت، حضور تخصصهای گوناگون نظیر معمار، مرمتگر ابنیه، سازه و تاسیسات الزامی است، حضور باستانشناس نیز الزامی شود. به این ترتیب، مرمت و باستانشناسی به جای تعارض، در کنار هم و در یک تیم مشترک فعالیت میکنند و بسیاری از مشکلات موجود برطرف خواهد شد.
پارسی در ادامه به مشارکت مردم در فرآیند مرمت اشاره کرد و افزود: در سالهای اخیر توجه بیشتری به این موضوع شده است. مرمت، مفهومی صرفاً دولتی نیست. دولت باید نقش تسهیلگر و حمایتی ایفا کند، به ویژه در مرمت بناهای بزرگ و شاخص ملی مانند تخت جمشید، سلطانیه و تخت سلیمان. اما در مورد بناهای پراکنده، مانند کاروانسراها، قلعههای روستایی، حوضانبارها و دیگر بناهای مردمی، مشارکت خودِ مردم کلید اصلی موفقیت است. مردم باید خود را مالک و نگهدارنده این میراث بدانند و نهادهای دولتی باید وظیفه تسهیل مشارکت، برداشتن موانع قانونی و فراهم کردن زمینههای همکاری را بر عهده بگیرند. در تجربه شخصی خودم در یک دهه اخیر، تمرکز اصلیام بر ترویج مفهوم «مرمت مشارکتی» بوده است. در پروژههایی همچون مرمت قلعه دختر، تلاش کردیم مشارکت مردم روستا را حتی بدون انگیزه انتفاعی مستقیم جلب کنیم و نشان دهیم که ارزش معنوی و مادی این آثار در بلندمدت به خود مردم باز خواهد گشت. در نهایت، معتقدم در کشوری که شمار آثار تاریخیاش بیشمار است، بدون مشارکت گسترده مردم، امکان حفاظت و مرمت همه این آثار وجود نخواهد داشت. تنها با فرهنگسازی، توانمندسازی و اعتمادسازی میتوان این میراث بینظیر را به نسلهای آینده سپرد.
او تاکید کرد: یکی از مهمترین مسائلی که در مشارکت مردم باید به آن توجه کنیم، احساس مسئولیتی است که نسبت به خودشان پیدا میکنند. در حالی که اگر فرض بر این باشد که مرمت بناها باید کاملاً بر عهده دولت باشد، مردم در این صورت دوباره دست از این مسئولیت خواهند شست.
این مرمتگر اضافه کرد: از یک طرف، باید بگویم که این تصور قابل نقد است. از یک سو، از مردم بسیار استقبال میکنم که حساسیت خود را نسبت به آسیبهای وارد شده به بناهای تاریخی از طریق شبکههای اجتماعی نشان میدهند، مطالب و مقالات مینویسند و این واقعاً ارزشمند است اما از سوی دیگر، وقتی به مرمت بناها نگاه میکنم، متوجه میشوم که بسیاری از مردم، حتی روشنفکران و مرمتگران، تصور میکنند که مرمت باید کاملاً بر عهده دولت باشد. این در حالی است که دولت باید نقش نظارتی و قانونی خود را انجام دهد، ولی مرمت به معنای واقعی کلمه باید بر دوش مردم باشد. مردم باید خودشان در مرمت مشارکت کنند و از این فرایند نفع ببرند، چه از نفعهای کوتاهمدت و چه از نفعهای بلندمدت. این تصور که دولت خود را از مسئولیت مرمت کنار بکشد و انتظار دارد فرد مسئول پیدا شود تا یک بنای تاریخی را مرمت کند، نیز اشتباه است. مسئله اصلی این است که این بناها متعلق به مردم ایران است و حفاظت از آنها باید بهطور مستقیم توسط خود مردم انجام شود. البته این کار به این سادگیها نیست و ما نمیتوانیم تنها با موعظه به مردم اطمینان حاصل کنیم. باید اقدام عملی انجام دهیم، نهادسازی انجام دهیم و از نهادهای مدنی فعال در حوزه مرمت حمایت کنیم، چه در قالب انجمنهای غیر دولتی و چه نهادهای قدیمی مانند نهادهای محله. این نهادها باید تجهیز شوند و این روند باید بهگونهای تسهیل شود که مردم را قانع کند که از این بناها محافظت کنند.
پارسی توضیح داد: دولت باید مشاوران متخصص را استخدام کرده و طرحهای مرمتی را بر اساس مشارکت مردم و تسهیلگری ارائه کند. این طرحها باید با اقناع عمومی همراه باشد و مردم را قانع کند که نگهداری از این بناها به نفع خود آنهاست. دولت باید کمک کند تا نقشههای مرمتی و راهکارهای حقوقی به مردم ارائه شود تا آنها بتوانند در پروژههای مرمتی مشارکت کنند. این امر باید در قالب همکاریهای صحیح با مشاوران و درک از نیازهای مردم انجام شود. در کنار این، باید نهادهای نظارتی بهطور دقیقتر و با دقت بالاتر عمل کنند و اطمینان حاصل کنند که پروژههای مرمتی بهدرستی اجرا میشوند. دولت تنها باید از پیشروی مردم موانع را بردارد و از آنها پشتیبانی کند. در این مسیر، نظارت دقیق و سختگیرانه ضروری است. همچنین، در صورت بروز مشکلات در روند مرمت، نباید از نقد مردم هراس داشت. این نقدها باید بهطور سازنده و در جهت اصلاح امور انجام شود.
این پژوهشگر مرمت در بخش دیگری از صحبتهایش درباره فرو نشستهای زمین و تأثیر آن بر نگهداری بناهای تاریخی گفت: باید بگویم که این مسأله پیچیدهتر از آن چیزی است که به نظر میرسد. اگرچه استفاده از آبهای زیرزمینی یکی از دلایل اصلی فرونشست زمین است، اما شواهد نشان میدهد در برخی از کشورهایی که بارشهای زیاد دارند، این پدیده بهوجود آمده است. بنابراین، باید نگرش درستتری نسبت به این مسئله پیدا کنیم و آن را از جنبههای مختلف علمی و زیستمحیطی مورد بررسی قرار دهیم تا بهطور مؤثرتر با آن مقابله کنیم. گاهی اوقات ما مشکلات بناها را به عواملی نسبت میدهیم که هیچگونه سندیت علمی دقیق ندارند و این تنها به این دلیل است که آنها را به اشتباه عامل اصلی مشکلات میدانیم. یکی از این موارد، مسئله آبهای زیرزمینی ایران است که موضوعی بسیار پیچیده است و باید از ابعاد مختلف به آن نگاه کرد. اما متاسفانه، گاهی اوقات این قضیه بهصورت سادهانگارانهای به همه مشکلات آثار تاریخی نسبت داده میشود. این برخورد، تنها موجب ایجاد یأس و ناامیدی میشود که گویا هیچچیز قابل اصلاح نیست و وضعیت کشور به سمت نابودی پیش میرود. در حالی که واقعیت اینطور نیست. در حقیقت، هر بنای تاریخی باید بهطور دقیق مورد مطالعه قرار گیرد و مشکلات آن بهطور علمی بررسی شوند.
این معمار اظهار کرد: یکی از مهمترین مطالعاتی که در گذشته در مرمت بناها کمتر به آن توجه میشد، مطالعه دقیق وضعیت خاک بناها و تکنیکهای ژئوتیک مربوط به آنها بود. خوشبختانه، در سالهای اخیر توجه بیشتری به این موضوع شده است، اما هنوز این مطالعات در بسیاری از پروژهها بهطور کامل انجام نمیشود. در گذشته، مطالعات خاک و شرایط ژئوتیک در مراحل اولیه مرمتها انجام نمیشد و حتی اگر انجام میشد، خیلی وقتها بهطور سطحی و ناکافی بود. در بسیاری از موارد، به دلیل هزینههای زیاد این مطالعات، کارفرما علاقهای به پرداخت هزینههای اضافی نداشت یا مشاور بهدلیل محدودیتهای قراردادی، نمیتوانست آنها را انجام دهد. درحالیکه بررسی وضعیت خاک و انجام گمانهزنیهای دقیق در مورد آن، از الزامات یک پروژه مرمتی است.
پارسی اضافه کرد: از سوی دیگر، مسئله فرونشست زمین، که امروز تبدیل به یک موضوع بسیار مورد توجه در کشور شده، بهطور غلط بهطور مستقیم به آبهای زیرزمینی نسبت داده میشود. فرونشست زمین در حقیقت، یک پدیده طبیعی است که عوامل مختلفی میتواند باعث آن شود و به آبهای زیرزمینی محدود نمیشود. در برخی مناطق، فرونشستها از گذشتههای دور وجود داشتهاند و ربطی به استفاده فعلی از آبهای زیرزمینی ندارند. بهعنوان مثال، در تهران، ما در طول هشتاد نود سال گذشته چندین رودخانه را بهطور کامل زیر زمین جذب کردهایم و سطح آبهای زیرزمینی نیز افزایش یافته است، اما با این حال، فرونشستهای مختلفی در برخی نقاط از شهر رخ داده است. این موضوع نشان میدهد که فرونشست زمین تنها به سطح آبهای زیرزمینی مربوط نیست و عوامل دیگری نیز در آن دخیل هستند.
این مرمتگر گفت: مسئله دیگر، مشکلاتی است که در زیرزمین بناهای تاریخی بهویژه در ارتباط با رطوبت ناشی از بالا آمدن سطح آبهای زیرزمینی وجود دارد. در بسیاری از بناهای تاریخی، این رطوبت موجب آسیب به سازهها و دیوارها میشود و نیاز به توجه ویژهای دارد. به همین دلیل، در پروژههای مرمتی، باید حتماً مطالعات دقیق در مورد وضعیت خاک و ژئوتیک بناها انجام شود. بیتوجه به این مسائل میتواند به آسیبهای غیرقابل جبران منجر شود. در نهایت، باید تأکید کرد که برای موفقیت در پروژههای مرمتی، ضروری است که مطالعات فنی و تکنیکی با دقت و توجه کامل انجام شود. هر پروژه مرمتی باید با توجه به شرایط خاص آن بنا و با در نظر گرفتن تمای عوامل تاثیرگذار، از جمله خاک، آبهای زیرزمینی، وضعیت رطوبت و دیگر مسائل ژئوتیکی، برنامهریزی و اجرا شود. این تنها راهی است که میتواند از آسیب بیشتر به آثار تاریخی جلوگیری کرده است و شرایط بهتری برای حفاظت از آنها فراهم کند.
انتهای پیام