فصل اقتصاد – دکتر حسن سبحانی، در تجلیل از مقام شامخ علمی مرحوم دکتر پرویز داودی، نکات مهمی را به رشته تحریر درآورده است.
به گزارش فصل اقتصاد؛ دکتر حسن سبحانی، استاد برجسته اقتصاد دانشگاه تهران و نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی، به مناسبت اولین سالگرد ارتحال دکتر پرویز داودی، در یادداشتی که بصورت اختصاصی در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داد، به ابعاد مهمی از فعالیتهای علمی آن استاد فقید اشاره کرده است. متن یادداشت به این شرح است:
“در نیم قرن اخیر، در کشور ما، علوم اجتماعی و ازجمله اقتصاد، شاهد پدیدهها و تحولاتی بوده است که از ابعاد گوناگون قابل بررسی و موضوع تأمل است. در این میان، روایت برخی از عاملان و پدیدآورندگان این مقولات قابلبررسیتر و عبرتگرفتنیتر بنظر میرسد. برای تبیین این مهم، موارد ذیل اساسی، و در حکم بنمایههای فهم و ادراک موضوع به شمار میروند:
1- علوم اجتماعی محصول تحولات بیش از سه سده اخیر در جغرافیایی است که «غرب» نامیده میشود. علومی که موضوع مطالعه آن رفتار انسانهاست و متناسب با زمانی که بر آن گذشته، در عرصههای متفاوت و از جمله در اقتصاد، کاخهایی رفیع و سرشار از مضامین عالمانه را بوجود آورده و در فهم معضلات و ابهامات و روندهای پیش روی خود، بخصوص در جغرافیای خاستگاه و سر برآوردن خویش، چشماندازهای راهگشایی را ترسیم نموده و به پیش میرود.
2- علوم اجتماعی و رفتاری به مفهومی که به آن اشارت رفت، در خارج از جغرافیایی که مولود آن تلقی میشده است، عمدتاً به عنوان علمی وارداتی، و عامل پیشرفتهای بسیار و مسبب رفاه و جمعیت خاطر مردم دانسته شده، آموزش داده شده و به کار گرفته شده است، و در این مسیر، متناسب با ظرفیتهای کشورهای میزبان، به درجاتی از شدت و ضعف محیط و پیرامون خویش را هم متأثر ساخته است.
فهمکنندگان، مدرسان و مترجمان این علوم، عمدتاً مسحور جاذبههای مثالزدنی دستاوردهای آن، در موارد قریب به اتفاق و از روی خلوص و باور، آنچنان به انتقال و ترویج و تحکیم این دانشها اهتمام ورزیدهاند، که به گواهی شواهد و تجارب، خود نیز بخشی از آنها شدهاند و در پیامد این رویداد، و در پرتو انفعال حاصله، از کف شدن فرصت ارزیابیهای معطوف به تناسب شکلی و مضمونی علوم اجتماعی، و بخصوص علم اقتصادِ پروراندهشده در جغرافیای غرب، با واقعیات حاکم بر اجتماعات انسانی و اقتصادهای منطقهای مورد غفلت واقع شد، تا آنجا که اصولاً عدم انفعال در قبال آموزههای این علوم، نوعی سرکشی ایدئولوژیک دانسته شد و به ایستادگی جسورانه در مقابل قامتِ برافراشته علوم اجتماعی تعبیر گردید. تا جایی که به عنوان نمونه در علم اقتصاد برای اقتصاددان تلقیشدن، مفروض دانسته شد که باید به قرائت نئوکلاسیکی از اقتصاد باور داشت و برای بیگانه دانسته شدن با اقتصاد، کفایت میکرد که نقد یا مجادلاتی در مضامین قرائت مذکور داشت. در چنین فضایی، عمده اقتصاددانان و سایر داشمندان در علوم رفتاریِ اجتماعی، مصلحت را در تمکینِ بیدردسر به آموزههای علوم علوم اجتماعی یافتند و در مواردی با هجمه به هر متفکر منتقدی که دل در گروه «حقیقت» به کنکاش در مبانی و مضامین علوم داشت، در مجامعی که بهرهمندی از سطح، مرجحتر از غوطهوری در عمق بود، حیثیتی افواهی و اعتباری اعتباری برای خویش کسب نمودند.
3- در دهههای گذشته، اقلیتی از اساتید و علما در علوم اجتماعی و رفتاری، در جستجوی ارتقاء و گسترش و تعمیق و متناسبنمودن شاخههایی از علوم، و از جمله و بخصوص در اقتصاد، به غور و بررسی و تأمل و اندیشیدن نشستند و با توجه به دانش وسیعی که در شناخت علوم متعارف اجتماعی داشتند، کوشیدند تا ضمن متناسب نمودن شرایط نظری با موقعیتهای محیطی و جغرافیایی متفاوت از خاستگاه اولیه این علوم مفتخر، از شخصیتهای عالمی باشند که به صرف انتقال دانش از طریق ترجمه و واگویی و استنساخ و استناد بسنده نکنند و از موضع عالمانه مستقلی به ارزیابی علوم اجتماعی پردازند تا قلمرو اجرایی و کارکرد مؤثر آنها را از طریق اصلاح، تغییر یا ترمیم، ارتقاء بدهند و محیط علمی و دانشگاهی خود را نیز در پژوهش و آموزش و ترویج دانشهای حاصله، سهامدار نمایند. در علوم اقتصادی، شخصیتهایی که با ویژگیها و کارکردهای اخیر در جستجوی معارفی همچون اقتصاد اسلامی، مالیه اسلامی و … برآمدند از سنخ اساتیدی بودند که لزوماً به قرائتِ – به غلط – بدونمنازع معرفیشدهی نئوکلاسیک، تمکین نکرده و به توسعه دانش اقتصاد از مجاری گسترانیدن ابعاد موضوع کمک شایانی کردند. آنان راههایی را گشودند که آنقدر صعب و پردستانداز بود که بعضاً میباید حیثیت علمی خود را هزینه عبور از آنها میکردند و عمدتاً هم چنین کردند.
4- استاد دکتر پرویز داودی، تحصیلکرده اقتصاد در دانشگاه آیووا در ایالات متحده آمریکا و فهمکرده کامل اقتصاد خرد و مباحث پول با همان شیوه و نهجی که نئوکلاسیکها بر آن اصرار میکنند، و صاحب کتابهایی در اقتصاد خرد و اقتصاد پول، از جمله آن دانشمندانی بود که با مستظهر بودن به ادراک علمی از قرائت نئوکلاسیک موفق شد عدم تناسب متدولوژیک و معرفتی آن را برای کشورهایی از جنس ایران عزیز بفهمد، و در پیامد آن با عمق جان در صدد متناسبسازی دانش از طریق تبیین نظریه و گویایی آن از واقعیات اقتصاد ایران برآید. او در این مسیر به هنجارهای اسلامی عاملان اقتصادی توجه کرد و لذا از رهروان اقتصاد و بانکداری اسلامی شد. نقد و سخره کممایگان از علم اقتصاد را منزوی نمود و رسالت عالمانه خود را در قامت استادی که یافتههای علمی خود را در خدمت فهم و تبیین واقعیات اقتصادی محیط خویش میدانست، تا پایان عمر پر برکت خویش ادامه داد. استمرار رسالتی در اوج بیمهری مخدومان، و در چکاچک هجمه نادانان. تلاشهای امثال وی در پوششی از جهالت از اولویتها در نظام سیاسی و نظام آموزشی، غریبانه و مفتخرانه، بدون حامی جدی ماند و همچنان میماند، اما از گرمای خورشید «حقیقت» معطوف به کاشفیت دانش نظری از معضلات واقع شده، هیچ طالب حقی را از حرکت در یخبندان محیط بر اقتصاد اسلامی محروم نخواهد نمود. روحش شاد و یادش ماندگار باد.
حسن سبحانی
1404/1/31″
انتهای پیام/

source