به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از ورایتی، دیوید لینچ کارگردان سرشناسی که سینمای آمریکا را با دید هنری تاریک و سوررئالیستی خود در فیلم هایی مانند «مخمل آبی» و «جاده مالهالند» و در تلویزیون با سریال «تویین پیکز» جلا داد، در ۷۸ سالگی از دنیا رفت.
لینچ سال ۲۰۲۴ فاش کرد که پس از یک عمر سیگار کشیدن به آمفیزم مبتلا شده و احتمالاً دیگر نمیتواند برای کارگردانی از خانه بیرون بیاید. خانواده او با انتشار خبر درگذشتش نوشتند: حالا که او دیگر بین ما نیست، حفره بزرگی در دنیا وجود دارد؛ اما او میگفت: چشمت به دونات باشد نه به سوراخ.
این کارگردان در «تویین پیکز» و فیلم هایی چون «مخمل آبی»، «بزرگراه گمشده» و «جاده مالهالند» عناصری از سینمای ترسناک، نوآر و سوررئالیسم کلاسیک اروپایی را در هم آمیخت و داستانهایی خلق کرد که بی شباهت به داستانهای لوئیس بونوئل نبود.
لینچ که ۴ بار نامزد اسکار شده بود، یک اسکار افتخاری برای یک عمر دستاورد هم در سال ۲۰۲۰ دریافت کرد.
وی سالها به عنوان نقاش و سازنده فیلمهای انیمیشن کوتاه و اکشن زنده کار کرد و اولین فیلم بلندش را سال ۱۹۷۷ به نام «کله پاک کن»، اثری وحشتناک با طنز سیاه ساخت و با سبک سازشناپذیرش به سرعت توجه هالیوود و جهان را به خود جلب کرد.
سپس از سوی شرکت تولید فیلم مل بروکس استخدام شد تا فیلم «مرد فیلنما» را بنویسد و کارگردانی کند. این درام تأثیرگذار درباره یک فرد عجیب و تغییر شکل یافته در انگلستان ویکتوریایی است که به یک شهرت ملی تبدیل شده بود. این فیلم ۸ نامزدی اسکار به دست آورد که یکی از آنها اولین نامزدی لینچ در بخش بهترین کارگردانی بود. «مرد فیلنما» یک فیلم موفق در گیشه و نزد منتقدان شد و لینچ جایزه اسکار بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه اقتباسی را دریافت کرد و فیلم نامزدی بهترین فیلم را هم کسب کرد.
«مخمل آبی» با حضور بازیگران قدرتمندی چون ایزابلا روسلینی، لورا درن، دین استاکول و مهمتر از همه دنیس هاپر در نقش یک شرور دیوانه و خارج از کنترل، شهرت لینچ را به عنوان یک نویسنده نترس و جسور تقویت کرد و ۴ سال بعد برای فصل اول سریال «تویین پیکز» ۱۴ نامزدی امی دریافت کرد.
سال ۱۹۹۰، او انقلابی با سریال «تویین پیکز» انقلابی در تلویزیون ایجاد کرد و تحقیق درباره قتل مرموز یک دختر دبیرستانی را به یک برنامه داستانی مدرن تلویزیونی بدل کرد.
لینچ بعدها در فیلمهایی مانند «بزرگراه گمشده» (۱۹۹۷)، «جاده مالهالند» که جایزه بهترین کارگردانی را از جشنواره کن ۲۰۰۱ گرفت و «امپراتوری داخلی» (۲۰۰۶)، سبک فوقالعادهای را به نمایش گذاشت که با تمرکز بر توطئههای شخصیتها، دگرگونیها و خشونت شکل می گرفت.
اولین فیلم لینچ پس از «تویین پیکز»، فیلم «وحشی از ته دل» در سال ۱۹۹۰ بود که با اقتباس از رمانی از بری گیفورد با بازی نیکلاس کیج در نقش یک تبهکار سابق و دوست دختر هوسبازش با بازی لورا درن ساخته شد و هیئت داوران کن را شگفتزده کرد و نخل طلای کن را برایش به ارمغان آورد.
لینچ با «داستان استریت» به عنوان اولین فیلمی که در آن در نوشتن فیلمنامه نقشی نداشت، بار دیگر نظر منتقدان را جلب کرد و با «جاده مالهالند» با طنز تیرهای به شیوه هالیوود در برخورد با چهره ها پرداخت و نامزدی اسکار ۲۰۰۲ را برای بهترین کارگردانی کسب کرد.
سال ۲۰۲۲، او در نقش جان فورد در فیلم «فابلمنها» ساخته استیون اسپیلبرگ ظاهر شد و صداپیشگی دانشمند دیوانه را در «مرغ رباتی» انجام داد.
علاوه بر اسکار افتخاری، وی با یک جایزه ویژه از جوایز ایندیپندنت اسپرایت در سال ۲۰۰۷ و شیر طلایی جشنواره فیلم ونیز در سال ۲۰۰۶ از وی تجلیل به عمل آمد.