به گزارش رکنا،رسیدگی به این پرونده از دوازدهم تیرماه سال گذشته به دنبال انتقال پیکر نیمه جان زن 30 ساله‌ای به بیمارستانی در جنوب تهران آغاز شد. آثار ضرب و جرح و کبودی روی تن زن جوان نمایان بود که به بخش مراقبت‌های ویژه منتقل شد اما ساعتی بعد به خاطر شدت جراحات روی تخت بیمارستان تسلیم مرگ شد.

با مرگ زن جوان ماموران برای رازگشایی به تکاپو افتادند. در این میان مرد میانسالی که به پلیس آگاهی رفته بود از ناپدید شدن دختر30ساله اش به نام ساناز خبر داد. وی گفت: دخترم به مواد مخدر اعتیاد داشت و بعد از اینکه شوهرش به خاطر حمل مواد مخدر به زندان افتاد ،فرزندش را به بهزیستی سپرد و به تنهایی زندگی می کرد.اما حالا چند روز است از او هیچ اطلاعی ندارم.

نشانی هایی که این مرد از دخترش ارائه داده بود با قربانی 30 ساله مطابقت داشت. به این ترتیب مرد میانسال به سردخانه پزشکی قانونی رفت و جسد دخترش را تحویل گرفت.

ماموران  به تحقیق از پدر ساناز پرداختند. این مرد گفت: دخترم کارتن خواب شده بود.تا اینکه مردی جوانی به نام پیمان سراغم آمد و گفت قصد ازدواج با دخترم را دارد. اما من به او گفتم شوهر دخترم در زندان است و فرزند خردسالش در بهزیستی به سر می برد.اما او اصرار داشت با دخترم ازدواج کند.من به او مشکوک هستم و گمان می کنم در مرگ دخترم دست داشته باشد.

ردیابی مرد معتاد

با اطلاعاتی که این مرد به ماموران داده بود پیمان در خانه اش در جنوب تهران ردیابی و بازداشت شد و به کتک کاری با ساناز اعتراف کرد و به بازسازی صحنه جرم پرداخت. وی در شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد و منکر قتل عمدی شد.

در دادگاه چه گذشت؟

در این جلسه پیمان روبه روی قضات ایستاد و گفت: من از چند سال قبل به دام اعتیاد افتادم  و به تنهایی در خانه مجردی‌ام زندگی می‌کردم . بیشتر اوقات دوستان معتادم هم به آنجا می‌آمدند تا اینکه مدتی قبل با ساناز در پاتوق معتادها در جنوب تهران آشنا شدم .او به شدت معتاد و بی سرپناه بود .او از من خواست اجازه دهم به خانه مجردی‌ام بیاید .مدتی او به خانه ام آمد. اما  پس از مدتی چون خودم هم معتاد بود و از پس مخارج زندگی بر نمی‌آمدم و از ساناز خواستم خانه‌ام را ترک کند. اما او می‌گفت جایی برای زندگی ندارد .من به زور او را از خانه بیرون کردم .اما او دست از سرم برنمی‌داشت و هر چند روز یکبار به خانه‌ام می‌آمد .

وی ادامه داد :از سماجت‌های زن معتاد خسته شده بودم. آخرین بار وقتی به خانه ام آمد عصبانی شدم و ما با هم درگیر شدیم.پای ساناز به شدت زخم شده و عفونت کرده بود. به همین خاطر نمی توانست به درستی راه برود.آخرین بار که او به خانه ام آمده بود من می خواستم از خانه بیرون بروم و مواد بخرم.اما او دنبالم آمد. اما من او را هل دادم که روی زمین افتاد وبا لگد چند ضربه به او زدم و خانه را ترک کردم. چند دقیقه بعد وقتی دیدم ساناز بی‌حال روی زمین افتاده به شدت پشیمان شدم و او را به بیمارستان رساندم. اما از ترسم فرار کردم .

وی در حالی که سرش را پایین انداخته بود گفت: باور کنید من قصد کشتن ساناز را نداشتم و اصلاً فکر نمی‌کردم ضربه‌هایی که در دعوا به او زده‌ام موجب مرگش شود .من پشیمان هستم .

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به اینکه متهم قصد قتل نداشته و ضربه های وارد شده به نقاط حساس وارد نشده  وی را از اتهام قتل عمدی تبرئه و به خاطر قتل شبه عمد به پرداخت دیه و 3سال زندان محکوم کردند.

source

توسط ecokhabari.ir