به گزارش آوای اقتصاد تفاهم جدید، پایان فترت کوتاهی است که به سبب سایه انداختن اختلافات سیاسی در زمینه توافق هستهای بر روابط ایران و آژانس پدید آمده است. این پایان، درست در شرایطی که تنها سه هفته از تصویب قطعنامه جدید شورای حکام علیه ایران میگذرد و کشورهای اروپایی نگاه خود را به ماشه برجام دوختهاند، نشانهای از این واقعیت است که رابطه ایران و آژانس نه از تلاشهای آشکار و پنهان برای تخریب تأثر میپذیرد و نه قربانی بازی سیاسی غرب خواهد شد.
نزدیکی و درهمتنیدگی روابطی که در دوران چند ساله همراهی فنی ایران با آژانس چه در مسیر اجرای تام و تمام قواعد پادمان هستهای و چه در تبعیت داوطلبانه از مقررات پروتکل الحاقی شکل گرفت، همراه با حسن نیت پایدار در قبال «رافائل گروسی» مدیر کل آژانس برای رفت و آمدهای نتیجهبخش او به ایران که روابط ارگانیکی را میان دو طرف ایجاد کرده، از جمله دلایلی است که سبب میشود رابطه ایران و آژانس از ایمنی قابلتوجهی در قبال مخاطرات خارجی برخوردار باشد. با این حال در ماههای گذشته تلاشهای پایانناپذیری برای تحتتأثیر قرار دادن این رابطه در سطوح مختلفی رخ داد؛ از انتشار اخبار تحریکآمیز درباره پیشرفت فعالیتهای هستهای صلحآمیز ایران تا ترتیب دادن نشستهای پیدا و پنهان و هدایت نشستهای شورای حکام به سمت اتخاذ تصمیمهای تشدیدکننده تنش همچون تصویب قطعنامه، حکایت از آن دارد که کشورهای غربی و محافل اسرائیلی برنامههای متعددی را برای تخریب مناسبات مبتنی بر همکاری تهران و آژانس در دستور کار قرار دادهاند، اما برآیند تفاهم جدید تهران و آژانس که در بیاعتنایی به فشارهای وارد بر مدیر کل این نهاد برای قطع مسیر همکاری با ایران بازتاب یافت، تصویری است که در مطایبه مقامهای بلندپایه ایران و آژانس در سفر اخیر «گروسی» به تهران مورد توجه قرار گرفت؛ آنجا که مسعود پزشکیان، رئیسجمهوری در گفتوگوی صمیمانه خود با مدیر کل آژانس برای همکاری با نهاد متبوع او برای ابهامزدایی از شبهات از طریق گفتوگو و مذاکره و نه فشار، اعلام آمادگی کرد و با بازگشت متفاوت «گروسی» به وین و دفاع قابل ملاحظه او از ایران در آغاز نشست اخیر شورای حکام پاسخ گرفت.
هرچند با وجود این تدارک، تصویب قطعنامه شورای حکام علیه ایران در سوم آذرماه، واقعیت برنامهریزی دقیق اروپاییها برای تشدید وضعیت پرونده فعالیتهای هستهای ایران در آژانس و ارجاع احتمالی آن به شورای امنیت سازمان ملل با استناد به ماده ۱۹ توافقنامه پادمان با ایران را روی دایره ریخت؛ چه بر اساس آنچه در آخرین نشست شورای حکام گذشت، «گروسی» مأمور تهیه گزارشی جامع پیرامون آخرین وضعیت فعالیتهای هستهای ایران و ارائه آن به نشست بعدی شورای حکام شد تا در صورت مغایرت ماهیت روند فعالیتهای جاری با تعهدات ادعایی طرفهای مقابل بر اساس برجام، امکانی برای متصل کردن مسیر پرونده ایران از وین به نیویورک فراهم شود.
پرده جدید نمایش
جدیدترین پرده نمایش غرب علیه ایران در نامهای بازتاب یافت که سه کشور بریتانیا، فرانسه و آلمان دو روز پیش به شورای امنیت داده و در آن ادعا کردند برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای در صورت لزوم آمادگی دارند «مکانیسم ماشه» را فعال کنند. این کارت بازیای است که تروئیکای اروپایی با گذاشتن آن روی میز متصور به برد توأمان در زمین برجام و مناسبات ایران و آژانس است. گروگان گرفتن توافق هستهای و تلاش برای مجبور کردن ایران به کند کردن شیب پیشرفت هستهای صلحآمیزش از طریق تفسیر به مطلوب چهارچوبهای همکاری ایران با آژانس با تهدید چکاندن ماشه برجام، همه آن چیزی است که این روزها در تحولات متلاطم تهران و پایتختهای غربی جریان دارد. با این همه به نظر میرسد برای ایران در روند مواجهه با اروپایی که به رغم فقدان موقعیت قدرتمند گذشته خود سعی در دست گرفتن فرمان آژانس در مسیر تحقق خواستههای سیاسی خود در زمین برجام دارد، قابلیت بازیهای دیگری وجود دارد.
بنابراین درست در ماههای پایانی برجام که ایران ناظر به پیشرفت پرشتاب صنعت هستهایاش است و در آن دست برتر را دارد، مقامهای کشور، پیشدستانه با طراحی مکانیسمی جدید، واکنشی متفاوت و البته در امتداد سیاست خارجی تعاملجویانه پزشکیان از خود بروز دادهاند. طراحی ابتکار عمل در مسیر همکاری با آژانس که به آن امکانی برای وقوف به ابعاد صلحآمیز اقدامات ایران در سایت هستهای «فردو» میدهد و در عین گرفتن بهانهجویی طرف مقابل برای رجوع به «مکانیسم ماشه»، مانعی هم برای تلافیجویی به بدعهدی برجامی غرب ایجاد نمیکند، میتواند همچون مانعی محکم با پوششی نرم که جسم سخت پرتاب شده را میگیرد و آن را از آسیب رساندن بازمیدارد، عمل کند؛ بویژه آنکه از زمان آغاز به کار دولت جدید در امریکا در ژانویه ۲۰۲۵ تا انقضای قطعنامه ۲۲۳۱ و منضم به برجام در اکتبر ۲۰۲۵ تنها ۱۰ ماه برای تعیینتکلیف منازعه برجام زمان باقی است و دستیابی به تفاهم جدیدی که در آن، همچنان بندهای غروب توافق هستهای به نفع ایران پایان یابد، اهمیتی مضاعف یافته است؛ امری که در صورت تفوق عقلانیت در طرفهای غربی، میتواند مبنایی برای بازگشت به ترتیبات جدید از مسیر همکاری باشد و در عین حال بستر مناسبی برای کدبندی اقدامات تدریجی، جامعتر و چراغ خاموش میان ایران و آژانس فراهم کند.
واضح است که ورود تمامعیار و قدرتمند به فصل پایان نزاع برجام میتواند زیرپوست تعهدات رسمی به صورت متمرکز، منافع ملی کشور در حوزه هستهای را دنبال کرده و بخشی از زنجیره تأمین اهداف راهبردی آن باشد و در جایی با در پیش گرفتن مسیر «انعطاف راهبردی»، مسیرهای همکاری را باز نگه دارد و در جای دیگر در حکم مهر نامرئی و ضمانتنامهای غیررسمی اما معتبر باشد که نگذارد کاغذها به راحتی پاره شود.
source