۹ ماه سرنوشت‌ساز برای تهران، ایران و اروپا

اقتصاد۲۴-در شرایط پیچیده کنونی، تصویب قطعنامه اخیر شورای حکام علیه برنامه هسته‌ای ایران به ویژه باتوجه به فشار‌های فزاینده اروپا و اقدامات تحریک‌آمیز اخیر و نیز اعمال تحریم‌هایی جدید علیه تهران، به نقطه عطفی در روابط ایران و غرب تبدیل شده است. این اقدام، که در پی نگرانی‌های ادعایی کشور‌های اروپایی نسبت به فعالیت‌های هسته‌ای ایران صورت گرفته، تنش‌ها میان تهران و بروکسل را به سطح بی‌سابقه‌ای افزایش داده است، به گونه‌ای که به باور برخی ناظران با نزدیک شدن به اکتبر ۲۰۲۵ و پایان یافتن موعد برجام طی نه ماه پیش رو، فعال سازی مکانیسم ماشه به تهدید جدی و به ادعای گروهی اهرم فشار علیه تهران تبدیل شده است. سناریویی که به گمان برخی تحلیلگران در صورت وقوع، ممکن است به تشدید تحریم‌ها و فشار‌های بین‌المللی فزاینده‌ای علیه کشورمان منجر شود. فعلا ایران به کنش شورای حکام و تروییکای اروپایی واکنش نشان داده و از فعالیت سانتریفیوژ‌های جدید گفته است. در چنین شرایطی سناریو‌های متعددی در باب آینده توافق ایران و غرب مطرح است.

 برخی ناظران با درنظر گرفتن شرایط پرتنش کنونی با استناد به شعار‌های انتخاباتی دونالد ترامپ در کمپین‌های خود مدعی‌اند که واشنگتن نیز خواهان رایزنی با ایران است. اما گروهی دیگر ضمن تایید گزاره بر این باورند که ترامپ ممکن است کمپین فشار حداکثری ۲ را برای دستیابی به نتایج و امتیازات حداکثری بازتعریف کند؛ اهرمی که اجرایش پیامد‌هایی خواهد داشت. با این حال، به نظر می‌رسد در صورت فعال‌سازی مکانیسم ماشه و افزایش فشار‌ها از سوی امریکا و اروپا، مسیر گفت‌و‌گو‌ها و همکاری‌های آینده با ایران پیچیده و پرچالش شود. این شرایط ممکن است ایران را در موقعیت بحرانی قرار دهد که به باور ناظران تنها می‌توان از طریق تصمیم‌گیری‌های استراتژیک و هوشمندانه از شدت تنش‌ها کاست و به دنبال راه‌حلی برای حل بحران‌های موجود بود.

به این بهانه روزنامه اعتماد با هدف ارزیابی سناریو‌های احتمالی در رابطه با تحولات نه ماه پیش روی ایران یعنی بازه زمانی تا انقضای برجام در شرایطی که تنش‌ها میان تهران و بروکسل به حد بی‌سابقه‌ای افزایش یافته و ترامپ در یک قدمی بازگشت به کاخ سفید است، با امیرعلی ابوالفتح کارشناس مسائل امریکا و مرتضی مکی کارشناس مسائل اروپا گفت‌و‌گو کرده است. ابوالفتح با اشاره به آمادگی ایران برای مذاکره با امریکا بر این باور است که نمی‌توان به نتیجه مذاکرات احتمالی خوش‌بین بود، چراکه مساله واشنگتن و مشخصا ترامپ با تهران فراتر از مساله هسته‌ای است. مکی، اما از نگاهی دیگر به ضرورت مذاکرات مستقیم میان ایران و امریکا باور دارد و معتقد است تا زمانی گفت‌و‌گو‌ها میان تهران و ترامپ به نتیجه نرسد تنش‌ها میان ایران و کشور‌های اروپایی به قوت خود باقی است

مشروح گفت‌و‌گو در ادامه می‌آید:

امیرعلی ابوالفتح: ماتریکس ایران و امریکا؛ بی‌اعتمادی می‌تواند فضای مذاکرات را تحت تاثیر قرار دهد

امیرعلی ابوالفتح در پاسخ به سوال «اعتماد» در باب مواضع اخیر مقامات رسمی ایران درخصوص تمایل به مذاکره با ترامپ و اینکه آیا می‌توان اظهارات رسمی در این باره را سیگنال جدید ایران به امریکا قلمداد کرد، گفت: جمهوری اسلامی ایران همواره بر گفت‌و‌گو و تعامل تاکید داشته است. خروج ایالات‌متحده از برجام، تصمیمی بود که امریکا اتخاذ کرد، اما ایران در تمامی این سال‌ها همچنان به تعهدات خود در چارچوب برجام پایبند مانده است. اکنون نیز ایران آمادگی خود را برای گفت‌و‌گو و رایزنی اعلام کرده که البته نتیجه آن می‌بایست توافقی جامع باشد؛ توافقی که هم منافع و مطالبات ایران را تامین کند و هم به دغدغه‌ها و خواسته‌های طرف مقابل، یعنی امریکا، پاسخ دهد؛ لذا ایران بار‌ها تمایل خود را نشان داده است؛ حتی در دوران ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ که امریکا از برجام خارج شد. ایران اعلام کرد که اگر ایالات‌متحده به برجام بازگردد، در‌های مذاکره همچنان باز خواهند بود. ابوالفتح در ادامه تاکید کرد، در آن بازه زمانی کمیسیون مشترکی نیز وجود داشت که امکان ادامه مذاکرات را در چارچوب برجام فراهم می‌کرد. در همین راستا و در چارچوب مذاکرات برجامی محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه وقت ایران، با رکس تیلرسون، نخستین وزیر خارجه دولت ترامپ، دیدار کرد تا شرایط را برای ادامه گفت‌و‌گو‌ها بررسی کند. ایران نیز بار‌ها تاکید داشت که در صورت باقی ماندن امریکا در برجام، زمینه گفت‌و‌گو فراهم خواهد بود.


بیشتر بخوانید:واکنش وزارت خارجه آمریکا به سخنان اخیر رهبری


به باور این کارشناس مسائل امریکا با این حال، آنچه امروز با آن مواجه هستیم، مسائل گذشته نیست؛ بلکه واقعیت این است که کمتر از ۹ ماه تا پایان اعتبار برجام باقی مانده است. حتی اگر ترامپ از این توافق خارج نمی‌شد، با نزدیک شدن به اکتبر ۲۰۲۵، ضرورت گفت‌و‌گو درباره توافقات جدید احساس می‌شد. در چنین شرایطی، ایران و سایر اعضای برجام ناگزیر بودند وارد دوران جدیدی به نام عصر پسا‌برجام یا دوران بدون برجام شوند. این بازه زمانی حساس، نیازمند تصمیم‌گیری‌های جدی است و همچنان مشخص نیست که آیا امکان احیای برجام وجود دارد یا باید به دنبال چارچوب‌های تازه‌ای بود.

ابوالفتح، اما ضمن اشاره به تجارب موجود در روابط میان ایران و امریکا معتقد است که در شرایط کنونی، ضرورت آغاز مذاکرات بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود. اینکه چه کسی رییس‌جمهور امریکا باشد، اهمیتی ندارد؛ گرچه تجربه روابط ایران و امریکا در دوران ترامپ تجربه تلخی است. ترامپ، پس از خروج از برجام، سیاست موسوم به فشار حداکثری را علیه ایران به کار گرفت، تحریم‌های شدید نفتی را اعمال کرد و حتی دستور ترور شهید سردار قاسم سلیمانی را صادر کرد. با وجود این پیشینه، واقعیت این است که با نزدیک شدن به پایان عمر برجام، مذاکراتی لازم است که به یک توافق جدید منجر شود.

این کارشناس مسائل امریکا، اما در عین حال معتقد است با وجود اینکه ایران بار دیگر آمادگی خود را برای ورود به مذاکرات اعلام کرده است، اما اکنون باید دید طرف مقابل چه واکنشی نشان خواهد داد. دونالد ترامپ، که تاکنون وعده‌ها و شعار‌های متعددی در این زمینه مطرح کرده است، باید نشان دهد که چگونه قصد دارد عمل کند. او مدعی است که هدف اصلی‌اش این است که ایران به بمب اتم دست نیابد. اما اگر واقعا این هدف مدنظر بود، خروج از برجام منطقی به نظر نمی‌رسید؛ چرا که برجام اساسا برای جلوگیری از دستیابی ایران به بمب اتم شکل گرفته بود.

ابوالفتح در پاسخ به دیگر سوال «اعتماد» در این باب که در صورت ابراز تمایل ترامپ به ورود تعامل با تهران آیا می‌توان به ایجاد توافقی در میان‌مدت امیدوار بود، گفت: اکنون باید تا ۲۰ ژانویه (اول بهمن) منتظر ماند و دید که پس از آغاز رسمی دوره ریاست‌جمهوری ترامپ چه تصمیماتی اتخاذ خواهد شد. اگر او بخواهد باب گفت‌و‌گو را باز کند، زمینه‌های آن وجود دارد و مقامات ایرانی نیز برای مذاکره اعلام آمادگی کرده‌اند. اما اگر ترامپ بخواهد سیاست فشار حداکثری را ادامه دهد، ایران نیز اعلام کرده است که در برابر این فشارها، سیاست مقاومت حداکثری را در پیش خواهد گرفت. تحولات پیش رو نشان خواهد داد که آیا مسیر تعامل و دیپلماسی باز خواهد شد یا تنش‌ها ادامه خواهد یافت.

به باور این کارشناس مسائل امریکا چالش دیگری که در مسیر مذاکرات هسته‌ای ایران وجود دارد و آن را به مراحل حساس و پیچیده‌ای کشانده و می‌تواند بر روند مذاکرات و توافقات تاثیرگذار باشد بحران ایجاد شده میان مسکو و واشنگتن است. اکنون باید دید آیا دونالد ترامپ خواهد توانست به صورت همزمان دو چالش بزرگ، یعنی مساله هسته‌ای ایران و جنگ اوکراین را مدیریت کند و به نتایجی دست یابد که زمینه ساز توافق و تفاهم باشد یا خیر.

ابوالفتح در رابطه با تاثیرگذاری افراد کابینه احتمالی ترامپ بر مذاکرات احتمالی میان ایران و امریکا گفت: بسیاری از افرادی که به عنوان گزینه‌های احتمالی کابینه او مطرح هستند، پیش‌تر در جایگاه‌های متفاوت درباره ایران اظهارنظر کرده‌اند. برای مثال، مارکو روبیو که سناتور بوده است یا استفانیک که سابقه نمایندگی در مجلس را دارد، هر کدام دیدگاه‌ها و مواضع تندی در جایگاه نمایندگی را درباره ایران بیان کرده‌اند. این کارشناس مسائل امریکا در ادامه آورده است:، اما نکته مهم این است که جنس ادعا‌ها و اظهاراتی که از سوی نمایندگان پارلمان‌ها مطرح می‌شود، با مواضعی که اعضای کابینه اتخاذ می‌کنند، تفاوت دارد. معمولا افرادی که در جایگاه نمایندگی، نظیر کنگره یا مجلس، فعالیت می‌کنند، سخنان تند و انتقادی‌تری به زبان می‌آورند. اما به محض اینکه به سمت‌های دولتی منصوب می‌شوند، رویکردشان تغییر می‌کند و مواضع‌شان محتاطانه‌تر و دیپلماتیک‌تر می‌شود. این تغییر لحن و موضع گیری، بخشی از الزامات مدیریت سیاسی و دیپلماتیک است و به همین دلیل، باید دید افراد منتخب کابینه ترامپ چه تاثیری بر سیاست‌های امریکا نسبت به ایران خواهند داشت و آیا می‌توانند نقشی سازنده در پیشبرد مذاکرات ایفا کنند یا خیر.

به باور ابوالفتح این احتمال وجود دارد که افرادی مانند مارکو روبیو در کابینه جدید ترامپ به عنوان وزیر امور خارجه می‌تواند نقشی متفاوت از گذشته ایفا کند یا خیر. با این حال، باید در‌نظر داشت که ترامپ نیز به دنبال مذاکره و توافق با ایران است و نمی‌توان گفت که هیچ تمایلی به تعامل ندارد. اصولا تمامی دولت‌های امریکا، صرف نظر از گرایش سیاسی شان، رویکرد مذاکره و توافق را در دستور کار خود داشته‌اند.

ابوالفتح در پاسخ به دیگر سوال «اعتماد» در این رابطه که توافق موردنظر تهران و ترامپ در چه فاصله‌ای از یکدیگر قرار دارند، گفت: مساله اصلی این است که انتظارات ایران و امریکا از یکدیگر کاملا متفاوت است. ترامپ مخالف مذاکره یا توافق نیست؛ چراکه حتی خروج او از برجام نیز با هدف ادعایی دستیابی به یک توافق بهتر و جامع‌تر انجام شد. بنابراین، آمادگی‌هایی برای مذاکره وجود دارد، اما آنچه مهم است، خواسته‌های دو طرف از یکدیگر است. به اعتقاد این کارشناس مسائل امریکا، اما سوال اصلی این است که آیا امریکا حاضر است نگرانی‌های ایران را برطرف کند و حتی امتیازاتی به ایران بدهد، یا اینکه صرفا به دنبال تحمیل خواسته‌های خود است؟ توافق، ماهیتی مبتنی بر بده‌بستان دارد، اما گاه در سیاست‌های امریکا این تصور شکل می‌گیرد که طرف مقابل باید به طور کامل تابع باشد. ابوالفتح در ادامه این تحلیل خود آورده است که این نگرش به ویژه در مقایسه با رویکرد امریکا نسبت به برخی کشور‌های آسیایی، آفریقایی و حتی امریکای لاتین مشهود است؛ کشور‌هایی که در بسیاری موارد، سیاست‌های‌شان به‌طور کامل تحت‌تاثیر امریکا قرار دارد. اما ایران هرگز در چنین چارچوبی قرار نگرفته و رویکرد مستقل خود را حفظ کرده است. این تفاوت اساسی در رویکرد‌ها و انتظارات، چالش اصلی در مسیر دستیابی به یک توافق پایدار و قابل قبول برای هر دو طرف است.

به باور ابوالفتح ترامپ اخیرا ادعا کرده است که مشکل میان ایران و امریکا تنها بر سر مساله هسته‌ای است، اما این ادعا به نظر من قابل باور نیست. نه تنها ترامپ، چرا‌که به‌طور کلی هیات حاکمه ایالات‌متحده نیز چنین دیدگاهی ندارد. این موضوع در گذشته نیز مشخص شده است، زمانی که مایک پمپئو، وزیر امور خارجه دولت اول ترامپ، ۱۲ شرط را برای ایران مطرح کرد، مدعی شد که اگر ایران این شروط را بپذیرد، می‌تواند به وضعیتی به ادعای او نرمال بازگردد و اجازه خواهد یافت که به اقتصاد جهانی دسترسی پیدا کند.

این کارشناس مسائل امریکا در رابطه با دایره شمول شروط احتمالی ترامپ برای مذاکره گفت: این شروط شامل مسائلی فراتر از پرونده هسته‌ای ایران بود، ازجمله برنامه موشکی و فعالیت‌های منطقه‌ای ایران. به وضوح مشخص است که اگر مشکل امریکا با ایران صرفا در موضوع هسته‌ای خلاصه می‌شد، خروج از برجام معنایی نداشت. اما امریکا از برجام خارج شد تا به توافق‌های دیگری تحت عنوان برجام‌های دو، سه و چهار دست یابد. اکنون نیز این ادعا‌ها تکرار می‌شود، اما بعید است جمهوری اسلامی ایران در مقطع کنونی یا آینده چنین شروطی را بپذیرد

ابوالفتح در پاسخ به سوال «اعتماد» در باب اینکه اساسا ایران حاضر است به خواسته‌های نامعقول ترامپ تن دهد، گفت: خواسته‌های مطرح شده در گذشته، نظیر تحویل سلاح‌ها و محدودیت‌های گسترده، موضوعی است که کمتر حاکمیتی در جهان می‌پذیرد، مگر اینکه در شرایط شکست کامل قرار گیرد. در منطقه‌ای مانند غرب آسیا که با ناامنی گسترده‌ای مواجه است، هیچ کشوری حاضر به واگذاری سلاح‌ها و پهپاد‌های خود نخواهد شد؛ زیرا این امر می‌تواند منجر به تضعیف امنیت آن کشور و حتی حمله‌های احتمالی شود.

ابوالفتح بر این باور است که اگر امریکا واقعا تنها در مورد مسائل هسته‌ای نگرانی داشت، باید صادقانه به پای میز مذاکره می‌آمد. حتی آقای لاریجانی مشاور رهبر انقلاب نیز اخیرا تاکید کرده است که اگر نگرانی اصلی امریکا مسائل هسته‌ای است، این موضوع قابلیت مذاکره دارد. اما شواهد نشان می‌دهد که مسائل بسیار فراتر از این است.


بیشتر بخوانید: فیلم/ اظهارات جدید علی باقری درباره مذاکرات ایران و آمریکا


ابوالفتح در پاسخ به سوال پایانی «اعتماد» در باب اینکه می‌توان به منتج شدن توافق احتمالی میان تهران و واشنگتن خوش‌بین بود یا خیر، گفت: در حال حاضر، فضای بی اعتمادی میان ایران و امریکا عمیق‌تر از سال ۲۰۱۷ شده است. از یک‌سو، ایران تهدیدات مکرر اسراییل علیه تاسیسات هسته‌ای خود را با حمایت مستقیم امریکا مشاهده می‌کند. ازسوی دیگر، امریکا نیز ایران را به عنوان تهدیدی جدی‌تر از گذشته می‌بیند. به باور ابوالفتح این عوامل باعث شده‌اند که احتمال دستیابی به یک توافق حتی کمتر از گذشته شود. اگر در گذشته احتمال دستیابی به توافق یک دهم درصد بود، امروز این احتمال به مراتب کاهش یافته است. بی اعتمادی شدید میان دو طرف و افزایش تهدیدات متقابل، فضای مذاکره را پیچیده‌تر کرده است. به همین دلیل، من شخصا خوش‌بین نیستم که از این مذاکرات، با وجود تمام ادعا‌هایی که مطرح می‌شود، نتیجه‌ای ملموس حاصل شود.

مرتضی مکی: اروپا برای فعال‌سازی ماشه آماده است

مرتضی مکی، کارشناس مسائل اروپا در پاسخ به سوال «اعتماد» در باب تاثیر واکنش ایران به تروییکای اروپایی و تاثیر آن بر تعاملات میان تهران و نهاد پادمانی گفت: لازم به ذکر است که پیش از تصویب قطعنامه اخیر شورای حکام، جمهوری اسلامی ایران اعلام کرده بود که در صورت صدور چنین قطعنامه‌ای، واکنش نشان خواهد داد. این واکنش در چارچوب تهدیداتی که ایران قبلا مطرح کرده بود، قابل تبیین است. از‌جمله اقدامات اعلام شده، راه‌اندازی سانتریفیوژ‌های جدید است. به باور این کارشناس مسائل اروپا واکنش ایران به تصویب قطعنامه شورای حکام بیشتر به منظور زمینه‌سازی برای افزایش تولید اورانیوم غنی شده در سطوح مختلف، از جمله غنای ۶۰درصدی یا حتی بالاتر، صورت گرفته است و در حال حاضر به معنای افزایش فوری سطح اورانیوم غنی شده نیست. با این حال، چنین اقداماتی می‌تواند پیامد‌های مهمی برای تعاملات ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به همراه داشته باشد.

مکی در ادامه آورده است که البته همواره همکاری‌های فنی و نظارتی میان ایران و آژانس با مسائل سیاسی همراه بوده است. زمانی که ایران و کشور‌های غربی، به ویژه کشور‌های اروپایی، در مسیر گفت‌و‌گو و تعامل قرار داشتند، این همکاری‌ها معمولا بدون تنش و در فرآیندی نرمال پیش می‌رفت. حتی در مواردی که اختلافاتی وجود داشت، این مسائل تا حد زیادی مدیریت می‌شد.

به باور این کارشناس مسائل اروپا هرگاه مسائل سیاسی بر جنبه‌های فنی غلبه پیدا کرده است، اختلافات در مسیر پیچیده‌تر و حساس‌تری قرار گرفته است. قطعنامه اخیر شورای حکام، که نشان‌دهنده تشدید فشار‌های سیاسی علیه ایران است، می‌تواند همکاری‌های ایران با آژانس را تحت‌تاثیر قرار دهد و باعث افزایش بی اعتمادی میان طرفین شود. این تحولات ممکن است روند گفت‌و‌گو‌ها و تعاملات آتی ایران با کشور‌های غربی و همچنین آژانس را دشوارتر کند. در چنین شرایطی، مدیریت این اختلافات و بازگشت به مسیر گفت‌و‌گو و تعامل می‌تواند چالشی بزرگ برای همه طرف‌ها باشد.

مکی در ادامه گفت‌وگوی خود آورده است که مشکلات سیاسی میان ایران و اروپا همواره بر روند همکاری ایران با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی سایه افکنده است. در شرایط کنونی نیز این چالش‌ها ادامه دارد، هرچند که در جریان سفر اخیر آقای رافائل گروسی، مدیرکل آژانس، به ایران سیگنال‌های مثبتی از سوی تهران در زمینه همکاری با این نهاد بین‌المللی ارسال شد.

این کارشناس مسائل اروپا ضمن اشاره به بازدید بی‌سابقه گروسی از تاسیسات هسته‌ای نطنز و فردو گفت: مدیرکل آژانس گزارش‌های مثبتی از همکاری ایران به شورای حکام ارایه داده است، اما همچنان مدیر این نهاد پادمانی نگرانی‌هایی درباره افزایش سطح غنی‌سازی اورانیوم ۶۰درصدی در ایران را مطرح کرد، اما لحن او در این سفر، به‌ویژه در کنفرانس خبری در وین و خطاب به اعضای شورای حکام، نسبت به گذشته کمتر تقابلی بود. این تغییر لحن نشان‌دهنده یک ارزیابی مثبت از همکاری‌های فنی و گفت‌و‌گو‌های انجام شده میان ایران و آژانس بود.

مکی، اما با لحاظ کردن گزارشات مثبت گروسی گفت: انتظار می‌رفت که این مواضع مدیرکل آژانس بتواند بر نگاه و رای اعضای شورای حکام، به‌ویژه کشور‌های اروپایی، تاثیرگذار باشد. ایران با فراهم کردن امکان بازدید‌های گروسی و انجام گفت‌و‌گو‌های شفاف، نشان داد که مایل به حفظ همکاری‌ها با آژانس است. با این حال، واکنش کشور‌های اروپایی همچنان در حد انتظار نبود، و گامی که از سوی ایران برداشته شد، با پاسخی مثبت از سوی این کشور‌ها همراه نشد.

به باور این کارشناس مسائل اروپا این عدم تناسب در واکنش‌ها می‌تواند نشان‌دهنده آن باشد که مسائل سیاسی همچنان در روابط ایران و اروپا و تعاملات با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نقشی پررنگ دارند. تداوم این وضعیت ممکن است بر روند همکاری‌های آتی تاثیر منفی بگذارد، مگر آنکه طرفین بتوانند راهی برای کاهش تنش‌ها و تمرکز بیشتر بر جنبه‌های فنی پیدا کنند.

مکی در ادامه گفت‌وگوی خود با «اعتماد» آورده است؛ در حال حاضر، مسائل هسته‌ای ایران به‌شدت تحت تاثیر موضوعات دیگری قرار گرفته است که کشور‌های اروپایی و امریکا از آنها به عنوان ابزاری برای اعمال فشار بر جمهوری اسلامی ایران استفاده می‌کنند. به نظر می‌رسد که برای کشور‌های اروپایی، موضوع برنامه هسته‌ای ایران در اولویت نیست و بهانه‌ای برای پیگیری اهداف سیاسی گسترده‌تر محسوب می‌شود.

مکی در پاسخ به دیگر سوال «اعتماد» در باب چرایی تکیه اروپا به فشار‌های حداکثری خاطرنشان کرد: در شرایط فعلی، مسائل مربوط به ادعای همکاری نظامی ایران با روسیه در جنگ اوکراین، حمایت ایران از محور مقاومت و برنامه موشکی ایران برجسته‌تر از مذاکرات هسته‌ای است. این موضوعات بر روابط تهران و بروکسل سایه انداخته و باعث شده است که تعاملات ایران و اروپا در یک وضعیت پیچیده و خاص قرار گیرد.

این کارشناس مسائل اروپا ضمن اشاره به جایگاه مسائل هسته‌ای برای کشور‌های اروپایی معتقد است که قبلا برنامه هسته‌ای ایران نقطه کانونی روابط ایران و غرب بود، اکنون تحت الشعاع سایر اختلافات قرار گرفته است. کشور‌های اروپایی از برنامه هسته‌ای ایران به عنوان اهرمی برای فشار سیاسی استفاده می‌کنند، اما نگرانی اصلی آنها به نظر می‌رسد به موضوعاتی همچون فعالیت‌های منطقه‌ای ایران و نقش این کشور در جنگ اوکراین مربوط باشد.

مکی همچنین بر این باور است که در چنین شرایطی، هرگونه گفت‌و‌گو یا تعامل میان ایران و اروپا، و در سطح کلان‌تر میان ایران و امریکا، نیازمند پرداختن به این مجموعه موضوعات است. به عبارتی همچنان این گمانه‌زنی مطرح است و به نظر می‌رسد که مدیریت تنش‌ها میان ایران و غرب تنها در صورتی ممکن خواهد بود که در کنار مسائل هسته‌ای، سایر مسائل مطرح شده نیز مورد بررسی قرار گیرند.

مرتضی مکی در پاسخ به دیگر سوال «اعتماد» در رابطه با اثرگذاری بحران‌های موجود در شرق اروپا بر روابط تنش‌آلود ایران و اروپا گفت: شرایط سیاسی در ایران، منطقه و سطح جهانی به‌طور چشمگیری تغییر کرده است و این تحولات تاثیر زیادی بر روابط ایران با اروپا و سایر کشور‌ها گذاشته است. شرایط امروز با سال ۲۰۱۸ که ترامپ از برجام خارج شد، بسیار متفاوت است. یکی از مهم‌ترین تغییرات، تغییر مواضع کشور‌های اروپایی در قبال ایران است که عمدتا ناشی از فعالیت‌های ایران در تحولات اخیر منطقه است. مورد دوم حمله روسیه به اوکراین است که این چالش را به مراتب شدیدتر کرده است. حمله روسیه به اوکراین به طور کامل معادلات سیاسی و امنیتی در روابط روسیه و غرب را تحت تاثیر قرار داده و موجب تغییراتی جدی در روابط بین‌المللی شده است. هر کشوری که در کنار روسیه قرار گیرد، طبیعتا در مقابل اروپا و غرب خواهد ایستاد. این حمله به ویژه تهدیدی امنیتی و جدی برای اروپا به حساب می‌آید و براساس همین تهدیدات، چارچوب‌های امنیتی در اروپا در حال تغییر و دگرگونی است. این نکته بسیار مهمی است که باید به آن توجه شود.

به باور مکی، اما از سوی دیگر، حمله اسراییل به نوار غزه و کشتاری که بیش از یک سال است در این منطقه به راه انداخته شده، در کنار دیگر مسائل چالش برانگیز میان ایران و اروپا، باعث افزایش تنش‌ها میان دو طرف شده است. کشور‌های اروپایی به‌طور جدی خود را متعهد به همکاری با اسراییل و حمایت همه‌جانبه از آن می‌دانند و در این زمینه هیچ خط قرمزی را قائل نیستند. با وجود اینکه اسراییل در بیش از یک سال گذشته جنایات بسیاری را در غزه مرتکب شده است، هیچ صدای بشردوستانه‌ای از دولت‌های اروپایی در این زمینه شنیده نشده است. این مسائل تاثیر زیادی بر روند همکاری‌های ایران و اروپا گذاشته است و موجب شده که طی چند دهه گذشته روابط ایران با اروپا و امریکا به این اندازه پرتنش و پیچیده نباشد.

این کارشناس مسائل اروپا در ادامه گفت‌وگوی خود با «اعتماد»، اما بر این باور است که در مذاکرات منتهی به برجام، آنچه باعث شد که برجام شکل بگیرد و امضا شود، مذاکرات مستقیم ایران و امریکا بود. اگر این گفت‌و‌گو‌ها و مذاکرات بین ایران و امریکا نبود، قطعا برجام امضا نمی‌شد. اروپایی‌ها نیز در این زمینه با امریکا هم صدا و هم‌راستا بودند، به گونه‌ای که حتی زمانی که وزیر امور خارجه فرانسه، محل مذاکرات را به مدت ۲۴ ساعت ترک کرد، این اقدام به دلیل فشار‌های لابی صهیونیستی و اسراییلی در فرانسه بود. اما درنهایت، تمامی طرف‌ها برجام را امضا کردند.

به باور مکی اکنون نیز اگر به دنبال کاستن از شدت تنش‌ها و چالش‌های موجود میان ایران و اروپا هستیم باید به دنبال مذاکرات مستقیم با امریکا باشیم. اگر توافقی میان تهران و واشنگتن حاصل شود، قطعا اروپایی‌ها چاره‌ای جز پیروی از امریکا نخواهند داشت و این برای آنها رضایت‌بخش خواهد بود. این درحالی است که ایران اکنون گزینه‌های محدودی دراختیار دارد و فرصت‌های کمی پیش رو است. به همین دلیل، باید یک راهبرد کلان و جامع در این زمینه اتخاذ کنیم و بازنگری‌هایی در سیاست‌های خود انجام دهیم تا زمینه و فضا برای گشایش‌هایی در جهت خروج از این شرایط دشوار سیاسی فراهم شود.


بیشتر بخوانید: محرمانه‌های ایران و آمریکا؛ پشت پرده رایزنی‌ها در عمان چیست؟


این کارشناس مسائل اروپا در رابطه با نحوه تعامل میان تهران و واشنگتن و اثرگذاری آن بر نوع مناسبات بر ایران و اروپا گفت: نکته‌ای که باید به آن توجه شود این است که اکنون امریکا و اروپا با توجه به چالش‌هایی که با بازگشت مجدد ترامپ به کاخ سفید مواجه هستند، اختلافات جدی‌تری دارند. با این حال، تلاش‌هایی برای رسیدن به تفاهم و دیدگاه مشترک بین دو طرف در دولت ترامپ ادامه دارد تا بتوانند در حوزه‌های مختلف به توافق برسند. به باور مکی، اما نکته خطرناک برای ایران این است که در حال حاضر، موضوع ایران به نقطه اشتراک امریکا و اروپا تبدیل شده است. در سال ۲۰۱۸، ایران، امریکا و اروپا اختلافاتی بر سر برجام داشتند و اروپایی‌ها تمام تلاش خود را برای حفظ برجام انجام دادند، حتی پیش نویس قطعنامه امریکا در مورد برجام در شورای امنیت را رد کردند. اما اکنون وضعیت تغییر کرده است و اروپا و امریکا هر دو در باب ایران دغدغه‌های مشترکی دارند.

این کارشناس مسائل اروپا در ادامه گفت‌وگوی خود با «اعتماد» معتقد است؛ فرصتی که در دولت اول ترامپ برای ایران وجود داشت، دیگر در دولت دوم او تکرار نخواهد شد. اگر بخواهیم فرصتی ایجاد کنیم، قطعا این مسیر از کانال امریکا خواهد گذشت. به نظر نمی‌رسد که اروپا با مواضع سختی که اکنون نسبت به ایران اتخاذ کرده، در فرصت کوتاهی پس از عمر قطعنامه ۲۳۱ شورای امنیت، آماده مذاکرات جدی برای حل مسائل باشند. بنابراین، باید از فرصت باقی‌مانده استفاده کرده و سیاست‌های کلان و سخت‌گیرانه‌ای را اتخاذ کنیم. هرچند این مسیر دشوار است، اما به نظر می‌رسد که مصلحت و آینده کشور به این تصمیمات وابسته است.

مکی در پاسخ به سوال «اعتماد» در باب سناریوی احتمالی فعالسازی مکانیسم ماشه تا پیش از اکتبر ۲۰۲۵ گفت: این احتمال وجود دارد که مکانیسم ماشه قبل از این تاریخ فعال شود و این موضوع می‌تواند تهدیدی جدی برای ایران باشد. در این راستا، باید به سرعت تصمیم‌گیری کرده و سیاست‌های راهبردی و کلانی را اتخاذ کنیم. اقدام اخیر اروپایی‌ها در صدور قطعنامه در نشست فصلی شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، گامی در جهت فعال سازی مکانیسم ماشه بوده است تا پرونده هسته‌ای ایران را پیچیده‌تر کنند و زمینه‌ای برای فعال‌سازی مکانیسم ماشه فراهم آورند. این سناریو به‌شدت برای ایران خطرناک است و باید به‌طور جدی در این زمینه تأمل کرد و جلوی وقوع آن را گرفت.

مکی در پاسخ به سوال پایانی «اعتماد» در باب این سناریو که آیا اروپا به دلیل نگرانی از توافق احتمالی ایران و امریکا متوسل به اعمال فشار‌های حداکثری علیه ایران شده است، گفت: ترامپ بار‌ها نشان داده است که در چارچوب منافع امریکا عمل می‌کند و در صورت نیاز، هیچ‌گونه تعهدی نسبت به منافع کشور‌های دیگر نخواهد داشت. در دولت اول ترامپ، او با خروج از برجام نشان داد که منافع امریکا را در اولویت قرار می‌دهد. به باور مکی اگر ترامپ به این نتیجه برسد که باید با ایران وارد تعامل شود، قطعا اروپا نیز از همین رویکرد پیروی کرده و از آن استقبال خواهد کرد. اما اگر امریکا تصمیم به مخالفت با ایران بگیرد، اروپا قادر به مقابله با واشنگتن نخواهد بود، زیرا تحریم‌هایی که علیه جمهوری اسلامی ایران اعمال می‌شود عمدتا ازسوی امریکاست، در صورتی که امریکا این تحریم‌ها را لغو کند، اروپایی‌ها هیچ اهرم فشاری برای مقابله با ایران نخواهند داشت و بنابراین قادر به اتخاذ تصمیمات ضدایرانی نخواهند بود. این سناریو نیز به عنوان یک سناریوی محتمل‌تر قابل توجه است.

منبع: روزنامه اعتماد

source

توسط ecokhabari.ir