سریال تانک خورها که جایگزین سریال غریبه شده، از روز یکشنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۳ از شبکه سوم سیما پخش خود را آغاز کرده است. تانک‌خورها درباره افراد گمنام جنگ است.


صفحه اقتصاد –

سریال تانک خورها که جایگزین سریال غریبه شده، از روز یکشنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۳ از شبکه سوم سیما  پخش خود را آغاز کرده است. تانک‌خورها درباره افراد گمنام جنگ است و به اتفاقات کمتر شنیده شده از جنگ می‌پردازد. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ آرش مجیدی، سروش جمشیدی، بهراد خرازی، علیرضا استادی، احمد نجفی، ثریا قاسمی، هادی دیباجی، میلاد میرزایی، مهدی صباغی، شیرین اسماعیلی، مهرداد بخشی، احمد کاوری، مسعود شریف، پونه عاشورپور، شیوا خسرومهر، سارا باقری، سارا توکلی و فاطمه حاجوی.

قسمت ۲ سریال تانک خورها

هاشم یه اتاق از گاراژ را که خالیه میخواد کرایه بده که دو نفر پیدا میشن و میان تا با هاشم حرف بزنن. اولی رد میشه و دومی وقتی میاد خودشو سعید معرفی میکنه و میگه با برادرم هستم هاشم میگه برادرت کو؟ برادر سعید سلام میکنه که هاشم میبینه قدش کوتاهه که ندیدتش هاشم بهشون میگه چیکار میخواین بکنین؟ سعید میگه برادرم گوشه هرچی بشنوه میاد میگه او برادرشو پشت یه پیکان میزاره و محسن میره یه دور میزنه. سعید با هاشم حرف میزنه که میخوام ازدواج کنم واسه همین دنبال یه کار بودم که وقتی اومدن تحقیق هیچ مشکلی نداشته باشم ببینن که من کار دارم. وقتی محسن برمیگرده برادر سعید میگه که هر صدایی متعلق به کدوم خرابی ماشینه که هاشم خوشش میاد و میگه ایول مبارک باشه کرایه ماه اولتم هدیه عروسیه من بهت.

آنها سریعا مشغول به کار میشن اونجاو شیرینی پخش میکنن. شب خبر میدن که مریم حالش بد شده و بردنش به بیمارستان هاشم هانیه و مادرش میرن سمت بیمارستان اونجا دکتر بعد از معاینه کردن به حاج خانوم و هانیه میگه که جای نگرانی نیست حالش خوبه بهتون تبریک میگم عروستون بارداره آنها حسابی خوشحال میشن و هانیه میره بیرون و این خبرو به همشون میده پدر مریم به پسرش میگه برو شیرینی بگیر کل این بیمارستان باید امشب شیرین کام بشن. حاج خانوم میره پیش مریم و بهش تبریک میگه که داره مادر میشه سپس با عزیز آقا حرف میزنه تا اگه مشکلی نداره پیش اونا باشه تا واسش مادری کنه و تو خونه تنها نمونه. فردای آن روز هاشم به گاراج میره که میبینه همه جلوی در وایسادن و همهمه ست وقتی میره جلو از محسن میپرسه چخبره اینجا؟

او میگه نمیدونم یکسری آدم ریختن داخل یکسری وسایل بردن بعد اینجا پلمپ شد! سعید میره پیش هاشم و میگه من بدبخت شدم که! خانواده نامزدم بیان اینجا واسه تحقیق ببینن که اینجا پلمپه و من کار ندارم دخترشونو نمیدن به من! هاشم همان موقع مهران را از راه دور میبینه و میفهمه که زیر سر اونه هرچی که هست و میگه میرم درستش میکنم سپس میره سمت کمیته. اونجا آدرس میگیره که باید پیش کی بره، وقتی پیش مأموری میره که گاراژشو پلمپ کرده ازش دلیلشو میپرسه که او با دیدن پرونده بهش میگه قطعات غیرقانونی و بی کیفیت تولید میکنی هاشم میگه طبق چه  سندی این حرفو میزنی؟ او کیسه ای پر از قطعات بی کیفیت و غیرقانونی میزاره روی میز که هاشم با دیدن اون قطعات میگه ولی اینا که مال من نیست! مأمور میگه از تو گاراژ تو اومده بیرون پس مال کیه؟ هاشم قطعه ای برمیداره و میگه اصلا میدونی این واسه چه ماشینیه؟ این مال تراکتوره!

من اصلا تراکتور نه تعمیر میکنم نه قطعاتشو میسازم و با مأمور میخواد دعواش بشه که یه نفر دیگه میاد اونجا و میپرسه چخبره؟ هاشم توضیح میده که باهم میرن سمت گاراژ تا اونجارو بازرسی کنن. اونجا تمام قطعاتو میبینن و هاشم میگه من فقط قطعاتی که بلد باشم از ماشین سنگین اونم فقط دیزل انجام میدم نه تراکتور! سپس تمام کارگاه را بهشون نشون میده اونجا عکسی از حامد میبینن و بهش میگن اینو میشناسی؟ او میگه بله برادرمه تو جبهه ست شما میشناسینش؟ آنها میگن آره باهم اعزام شدیم به خط مقدم ولی ایشون کار بلد بودن نگهش داشتن مارو فرستادن اینجا چون کار بلد نبودیم هاشم میگه شما خبری ازش دارین؟

آدرسی شماره ای؟! ما خودمون یه شماره داریم ولی باهاش نمیتونیم ارتباط برقرار کنیم اگه خبری ازش دارین یا میدونین کجاست بگین مادرم خیلی نگرانشه انها میگن نه ولی به محض اینکه خبری گرفتیم بهتون خبر میدیم. یکی از اون مأمورها به هاشم میگه موتور ماشینم تقویت میکنین؟ او میگه آره بخوان انجام میدیم مأمورها باهم یواشکی حرف میزنن و بهش میگن که ما یه ماشین برو میخوایم هاشم میگه ما ماشینو به کسی نمیتونیم بدیم او بهش میگه خودت بشین پشتش فقط بهت میگیم که چیکار باید بکنی کجا بری هاشم قبول میکنه و ماشینارو بهشون نشون میده….





آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ارسال به دیگران :

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

source

توسط ecokhabari.ir