به گزارش اقتصادنیوز عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت:

وی [علیرضا پناهیان]گفته است آنهایی که تفکر غرب‌گرایانه علیه دین و انقلاب دارند، نمی‌دانند حقیقت دین چیست؟ در میان برخی جوانان که از دین فاصله دارند، سوءتفاهم‌هایی ایجاد شده و کار به جایی رسیده که بعضا از دین نفرت دارند.

این نکات را در حالی اظهار داشته که لحظه‌ای به خود نمی‌آید که بداند مگر نه آنکه این غربگراها پیش از انقلاب بیشتر بودند و تمامی رسانه‌ها را هم در دست داشتند و در مقابل اکنون تمامی این رسانه‌ها در دستان شماست تا حقیقت دین را معرفی کنید، پس چرا پیش از انقلاب فوج‌فوج جوانان به سوی دینداری می‌رفتند و اکنون کار به جایی رسیده که تنفر هم پیدا کرده‌اند؟ تفاوت در عملکرد شماست.

وی در جای دیگری ساده‌انگارانه مدعی می‌شود که مطابق نظرسنجی‌ها ۷۰درصد مردم آرزو دارند که اگر مقدمات فراهم شود به کربلا بروند. وی این را نشانه‌ای از گرایش مردم به دین با تعبیر خودشان می‌داند! سپس به انتخابات پرداخته و آن را مستمسک نقدی قرار می‌دهد و می‌گوید که امام‌حسین(ع) را چگونه معرفی کردید که این جوانان و مردم در انتخابات شرکت نمی‌کنند!

او سپس با طلبکاری می‌گوید که دین در مشارکت انتخاباتی چقدر تعیین‌کننده بود؟ اگر دین تو در انتخابات موثر نیست مرده‌شور این دین را ببرند که در حساس‌ترین حادثه ساکت است، لال است.

وی ادامه می‌دهد که وقتی تبیین دین درست صورت نگیرد در انتخابات نقش اول را بازی نمی‌کند، متحجرانه معرفی شده است.

اینها را کسی گفته که هنوز مواضع و تبلیغات عجیب او در انتخابات موجب تعجب شده و برخی از کاربران طرفدار آنان، احساس فریب‌خوردگی خود را از این رفتارها اعلام کرده‌اند. ولی اینها اهمیت اصلی را ندارند. مساله اینجاست که اگر تنفر از دین ایجاد شده دقیقا محصول عملکرد همین افراد است که منابر رسمی را به تصرف خود در آورده‌اند و هر لحظه در یکی از کانال‌های تلویزیونی حضور دارند و اظهارنظر می‌کنند و به خیال خود در حال هدایت مردمی هستند که در حال گمراه شدن هستند.  

واقعیت این است که انتخابات ۸ و ۱۵ تیر ۱۴۰۳، دستاورد مهم‌تری از پیروزی پزشکیان داشت. این دستاورد که جناح طرفدار وضع موجود متوجه شود جامعه آن چیزی نیست که گمان می‌کردند. خوشبختانه پیش از انتخابات این صدا در سطوح بالای حکومتی شنیده شد و به همین علت انتخاباتی رقابتی شکل داده شد تا وضع از اینکه هست، بدتر نشود که نشد و تاحدودی در مسیر جبران قرار گرفتیم. ولی اغلب اصولگرایان تندرو متوجه عمق این تحول نشده بودند و همچنان در خیال خام خود بودند که گمان می‌کردند مردم با آنان هستند.

انتخابات اخیر دو ضربه کاری به تفکر آنان زد؛ اول اینکه متوجه شدند بخش بزرگ و اکثریت جامعه از آنان عبور کرده‌اند، به‌ طوری که حتی با مشارکت اصلاح‌طلبان هم نمی‌توان مخالفان را کمتر از نصف کرد. دوم اینکه همان باقیمانده در عرصه سیاست نیز به این جماعت پشت کرده‌اند و حاضر نیستند که وارد بازی‌های سیاسی آنان شوند. بازی‌هایی که آلوده به منافع مالی و اتهامات ریز و درشت است یا آلوده به ریاکاری و دروغ است.

سیاستی که مطلقا پاسخگوی نیاز امروز جامعه ما نیست و حاضر هم نیستند، کوچک‌ترین توضیحی درباره اتهامات و سوالات مطرح درباره خودشان دهند ولی همچنان خود را انقلابی و جبهه انقلاب معرفی می‌کنند و اغلب رسانه‌های بخش عمومی را در تیول خود دارند و کماکان مدعی مشکلات و انحرافات غرب‌زدگان اسلامی هستند!!

روشن است که کفگیر آقایان به ته دیگ خورده ولی حاضر نیستند که آن را بپذیرند و همچنان دنبال بهانه هستند ولی دو ضربه کاری انتخابات اخیر آنان را گیج کرده، امیدواریم زودتر به هوش آیند.

source

توسط ecokhabari.ir