اقتصاد ۲۴- نزدیک به دو دهه است که محمدباقر قالیباف سودای ریاست جمهوری خود را علنی کرده است و از ۴۴ سالگی تا امروز که ۶۳ سال از عمر او میگذرد در اکثر رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری، پای ثابت ماجرا بوده است و هیچگاه نیز توفیقی به دست نیاورده است.
با وجود اینکه در هر دوره نیز روش مبارزاتی خود را دستخوش تغییر کرده است و به طور نمونه، گاهی به عنوان حامی توسعه اقتصادی با بهره مندی از ظرفیت ثروت سرمایهداران ایفای نقش کرده و گاهی با دسته بندی جامعه به دو گروه ۹۶ درصدی و چهار درصدی، خود را حامی چهار درصد مستضعف جامعه نشان داده است، گاهی خود را افشاگر و آماده مبارزه با مفاسد نشان داده و گاهی با حفظ ظاهر عافیت طلبانه، کوشیده تا مباحث و حواشی مربوط به فساد، دامنگیر او در مناظرات نشود، با همه موارد فوق الذکر و بسیاری موارد دیگر، باز هم او به ناچار عنوان ناکام بزرگ انتخابات ریاست جمهوری را یدک میکشد؛ اما به راستی چرا ریاست جمهوری در تقدیر قالیباف ثبت نشده است؟
۱. به نظر میرسد حب ریاست و قدرت طلبی نامحدود، اولین موضوعی است که باید در خصوص عدم موفقیت محمدباقر قالیباف مورد بررسی قرار گیرد. در نظر جامعه، توجیه هدف و بهره گیری از هر وسیلهای برای دستیابی به آن و در نتیجه، دست و پا زدنهای فراوان برای پوشیدن لباس ریاست، امری مذموم است. به همین دلیل است که اتخاذ مواضع متفاوت در خصوص موضوعات واحد در برهههای زمانی گوناگون، از قالیباف این چهره را در اذهان ساخته است که او بر حسب شرایط، مواضع خود را تغییر میدهد و صرفا کسب قدرت است که هدف او قرار گرفته است. نمونهای از این مواضع او را میتوان در خصوص برجام از زمان امضای آن تاکنون مشاهده کرد.
این قدرت طلبی و در ادامه، محدود نبودن بازه اعمال قدرت توسط قالیباف، این نگرانی را به جامعه منتقل کرده است که در صورت دستیابی قالیباف به صندلی ریاست جمهوری، آیا میتوان او را در چارچوب اختیارات کنترل کرد یا در هنگام قدرت نیز مواضع متفاوتی نسبت به گذشته از او شنیده خواهد شد.
بیشتر بخوانید: تصمیم غلطی که قالیباف را زمین زد
۲. عدم صداقت و تفاوت در ظاهر و باطن زندگی شخصی قالیباف، یکی دیگر از مباحث مطرح در گفت و شنودهای مردم در دورههای اخیر کاندیداتوری وی برای ریاست جمهوری بوده است. اینکه از سویی لیست اموال و دارایی قالیباف و خانواده وی به عنوان مظهری از ساده زیستی در اختیار رسانهها قرار گیرد و از سوی دیگر مطالب مربوط به تابعیت کانادا و سفر به ترکیه و عروسی مجلل و … در رسانهها منتشر شود خود عاملی برای عدم اقبال به قالیباف بوده است. تکذیب کردن و شکایت قضایی نمودن، به تنهایی منجر به اقناع جامعه نمیشود بلکه شفاف سازی است که میزان صداقت را نمایان میکند که این موضوع، آنگونه که انتظار میرود مورد توجه آقای قالیباف نیست.
چالش عدم شفاف سازی در خصوص اطرافیان، مدیران و همکاران نزدیک قالیباف
۳. عدم شفاف سازی در خصوص اطرافیان و مدیران و همکاران نزدیک قالیباف که یا درگیر پرونده فساد هستند و یا محکوم شده اند نیز عامل مهم دیگری است که مردم را از وی رویگردان کرده است. اینکه نقش قالیباف در چنین پروندههایی چیست، زمینه سازی برای فساد اطرافیان چگونه رقم میخورد، املاک نجومی چگونه در اختیار نورچشمیها قرار میگیرد، خیریههای شخصی متصل چگونه دارای نفع میشوند و … از موضوعات مهمی است که در خصوص آنها سکوت شده است و حتی یک بار هم منجر به برگزاری کنفرانس مطبوعاتی با حضور رسانههای آزاد و مستقل نشده است تا پاسخ صریحی از قالیباف دریافت شود و هرگاه خبرنگاری در این موضوعات، وارد شده است سر از شکایت و بازداشت و زندان درآورده است. این موضوع، یک تنه میتواند عامل کاهش روزافزون اقبال هواداران قالیباف در انتخاباتهای اخیر به او باشد.
۴. تجربه ۱۴ دوره برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، این تجربه را نمایان میکند که مردم ایران به حضور نظامیان در مناصب سیاسی خوشبین نیستند. تجربه تاریخی حضور نظامیان در ارکان قدرت؛ چه در ایران و چه در دیگر کشورها، این حس را ایجاد کرده است که شاید نظامیان در برخورد با مردم، بیش از گفتگو و اقناع، به زور اعتنا کنند و در نتیجه، دموکراسی به خطر بیفتد. حال اگر در خصوص کاندیدایی، این موضوع را شنیده باشند که در برخورد با دانشجویان، از اقدامات گاز انبری استفاده کرده و تلاش کرده همه را لوله کند، حتما این بدبینی افزایش مییابد و از او رویگردان میشوند.
با توجه به مطالب فوق الذکر و نتایج انتخابات ریاست جمهوری، به نظر میرسد حاج باقر باید حد خویش را شناخته باشد و سعی کند در مدت جلوس بر صندلی ریاست مجلس، نگاه و فکر و ذهن خود را از صندلی ریاست جمهوری خارج کند و معیار را خدمت به مردم قرار دهد نه حب ریاست، و بپذیرد که عرصه انتخابات ریاست جمهوری، سالها قبل برای او تمام شده بود.
source