فیلم Pain Hustlers از روی کتابی به همین نام (نوشته ایوان هیوز) و براساس داستان واقعی توسط نتفلیکس ساخته شده است. کارگردانی این اثر برعهده دیوید ییتس است و امیلی بلانت، کریس اونز و اندی گارسیا در این فیلم ایفای نقش می‌کنند.

زنی به نام لایزا که در تلاش برای بزرگ کردن دخترش است بعدِ از دست دادن شغلش، با خوش شانسی به شغلی جدید دست پیدا می‌کند. او کار خود را در یک استارت آپ دارویی شکست خورده آغاز می‌کند؛ اما چیزی که او پیش بینی نمی‌کند، طرح مخاطره آمیزی است که ناگهان وارد آن شده است.

کارگردانی این اثر برعهده دیوید ییتس است. فردی که سکان ساخت فیلم‌های هری پاتر را از فیلم چهارم تا فیلم آخر (هشتم) برعهده گرفت و توانست نامی برای خود دست‌و‌پا کند. همچنین پس از ساخت فیلم‌های هری پاتر او از این فرنچایز جدا نشد و سه‎‌گانه Fantastic Beasts را در همین فرنچایز ساخت. البته فیلم ضعیف Legends of Tarzan با نقش آفرینی مارگو رابی هم در کارنامه این کارگردان ۶۰ ساله انگلیسی به چشم می‌خورد.

فیلم «سوداگران درد» براساس داستانی واقعی ساخته شده است. یکی از مشکلات بزرگی که جامعه آمریکا درگیرش است ماده‌ای به نام فنتانیل است که در ۲۰ سال اخیر جان‌های بسیاری را گرفته است. در حقیقت فنتانیل یک ماده مسکن به شدت قوی است که در شرایط بسیار خاص برای بیماران سرطانی تجویز می‌شود. اما این دارو که در این‌جا با نام ساختگی «لونافن» شناخته می‌شود؛ افراد زیادی را معتاد می‌کند و در نهایت باعث مرگ آن‌ها می‌شود. این داستان علاوه بر اینکه به چنین معضل بزرگی در جامعه آمریکا (که همین الان هم درگیرش هستند) اشاره می‌کند سعی دارد به فساد شرکت‌های دارویی و تاثیر آن بر جامعه پزشکی اشاره کند. در حقیقت شغل یک پزشک به گونه‌ای است که دستش برای انجام هر کاری باز است. همچنین جان مردم در دستان قشر پزشکان است و همین دو موضوع است که این شغل را به یکی از دشوارترین مشاغل تبدیل می‌کند. در این فیلم ما می‌بینیم که عده‌ای از پزشکان با پیشنهاد شرکت داروی زانا و در ازای کسب کمیسیون، شرکت در پارتی و … خودشان و جایگاه والایشان را می‌فروشند. این موضوع یک موضوع کاملا واقعی است که در کشور خودمان هم دیده می‌شود. بنابراین ساخت فیلمی که بتواند چنین هشداری را بدهد خوب است و فقط مختص به جامعه آمریکا نیست و در حقیقت یک مشکل همگانی است. اما در اینجا باید انتقادی را نسبت به سینمای هالیوود مطرح کنم. در گذشته ما در هالیوود، شاهد آثار تماشایی و بسیار خوبی مثل Awakenings با بازی درخشان ۲ اسطوره سینما -رابرت دنیرو و رابین ویلیامز فقید- در دهه ۹۰ میلادی یا فیلم The Elephant Man به کارگردانی دیوید لینچ و بازی درخشان آنتونی هاپکینز در دهه ۸۰ میلادی و … در ستایش کادر درمان و علی‌الخصوص پزشکان بودیم. اما شاید سال‌های سال باشد که ما فیلم خوب دیگری در این زمینه از هالیوود نمی‌بینیم و هر گاه هم که دست روی یک پرونده پزشکی می‌گذارند مانند این فیلم، حرف از پرونده‌های فساد در میان است! امیدوارم در سال‌های آینده همان طور که آثار انتقادی می‌سازند؛ آثار ستایش برانگیزی را هم درباره قشر زحمتکشی که در همین ماجرای پاندمی کرونا جان‌هایشان را از دست دادند ساخته شود.

اما به خود فیلم بپردازیم. سوژه فیلم بسیار خوب و قابل تامل است. اما چیزی که «سوداگران درد» ارائه می‌کند بیشتر یک فیلم کمدی سرگرم کننده است تا یک فیلم تاثیرگذار! شاید بتوان این فیلم را در دسته‌بندی کمدی-سیاه جای داد به طوری که در بخش کمدی فیلم بسیار خوب عمل کرده است ولی در بخش سیاه آن حرف خاصی برای گفتن ندارد.

در حقیقت کمدی فیلم کاملا خوب است و باعث می‌شود بیننده با یک فیلم مفرّح روبرو شود که ریتم خوب و سرگرم کننده‎‌ای هم دارد.

اما باید به کست فیلم اشاره کنیم. شاید بسیاری از افراد به‌دلیل حضور امیلی بلانت و کریس اونز در این فیلم مشتاق تماشای آن بودند. باید بگویم که بازی امیلی بلانت در این فیلم عالی است و کریس اونز علیرغم نقش نه چندان پررنگش بازی خوبی ارائه داده است.

در واقع بار اصلی فیلم روی دوش امیلی بلانت قرار دارد که در نقش اصلی ظاهر می‌شود. او این نقش را به خوبی هر چه تمام‌تر ایفا می‌کند و به نظرم حتی توانسته است از فیلمنامه فراتر برود و ویژگی‌هایی از خودش را به این کاراکتر تزریق کند. همین مورد باعث می‌شود تا بیننده با وجوه مختلف کاراکتر لایزا آشنا بشود و در طول فیلم با او همراه شود. ما در ابتدای فیلم با ریتمی سریع متوجه می‌شویم که او زنی خودساخته است که از شوهرش جدا شده و یک دختر نوجوان دارد که در حال اخراج از مدرسه است. لایزا رقاصی در یک کلوپ شبانه است که شبی با پیت برنر (کریس اونز) آشنا می‌شود و آشنایی او با شرکت دارویی «زانا» این گونه اتفاق می‌افتد. سپس او این مسئولیت را برعهده می‌گیرد تا با استفاده از زرنگی و هوش خودش دکتری را راضی کند که داروی «لونافن» را تجویز کند. از قضا دختر لایزا هم بیماری صرع دارد و گاهی اوقات تشنج می‌کند و هر زمان ممکن است که نیاز به جراحی مغز داشته باشد.

کاراکتر لایزا با نقش آفرینی عالی امیلی بلانت برای ما ساخته می‌شود و این بزرگترین نقطه قوت فیلم است. تمام تلاش‌هایی که او برای راضی کردن دکتر می‌کند در فیلم به شکل جذابی نمایش داده می‌شود. سپس ما می‌بینیم که او و شرکت زانا روز به روز پولدارتر می‌شوند و این را از همان لباس‌های لایزا هم می‌توان فهمید. سپس ما سقوط او را می‌بینیم به طوری که همه چیزش را می‌بازد.

به نظر من داستان فیلم جذاب است و در فیلم هم به خوبی نمایش داده می‌شود. همچنین ریتم فیلم و کاراکتر اصلی هم به جذابیت بیشتر فیلم کمک می‌کنند. اما فیلم در اکثر زمینه‌ها در سطح باقی می‌ماند و عمیق نمی‌شود. در حقیقت همه چیز فیلمنامه سطحی نوشته شده است. حتی شخصیت پردازی لایزا هم چندان قوی و لایه‌ای نیست و این خود امیلی بلانت است که یک کاراکتر می‌سازد. عمق نداشتن فیلمنامه خصوصا از میانه فیلم به بعد مشخص می‌شود. جایی که فیلم نه می‌تواند از عرش به فرش رسیدن کاراکترش را به خوبی نمایش دهد و نه می‌تواند پیام فیلم را به شکل تاثیرگذاری ارائه کند. البته بخشی از این مشکل هم به این دلیل است که سازندگان فیلم را کمدی و مفرّح ساخته‌اند و این عامل با مضمون فیلم تا حدی متناقض است و از تاثیرگذاری آن می‌کاهد. ما در این فیلم در حال تماشای جان دادن انسان‌های بسیاری به خاطر کسب درآمد چند انسان پست هستیم. اما فیلم عملا نمی‌تواند این موضوع را خوب نمایش دهد. برای تاثیرگذاری بهتر خوب بود که حداقل ما کمی به هم ریختگی زندگی‌های این مصرف کنندگان و مرگ آنها در اثر مصرف این دارو را می‌دیدیم.

در حقیقت این فیلم سعی داشت تا شبیه Wolf of the Wall Street ساخته مارتین اسکورسیزی در سال ۲۰۱۳ باشد! برای این حرف هم یک استدلال قوی دیگر دارم و آن هم سکانس‌های کثیف فیلم است. واقعا آیا نیاز بود چنین فیلمی با درجه سنی R (بالای ۱۸ سال) ساخته شود و ما چندین سکانس‌ جنسی ببینیم؟! به جز یک مورد، این سکانس‌ها کمکی به فیلم نمی‌کنند. آن مورد هم به سکانس پارتی مربوط می‌شود که امیلی بلانت خودش را بین این انسان‌های نازل، غریب می‌بیند.

فیلمنامه در ارائه داستان هم تصمیمات درست و هم تصمیمات غلط دارد. نحوه‌ای که دست مدیر عامل شرکت (با نقش آفرینی خوب اندی گارسیا) برای پلیس رو می‌شود رضایت بخش نیست و به گونه‌ای به نظر می‌رسد که سازندگان آن را از سر خود باز کرده‌اند. بر عکس آن سکانسی که پلیس مچ دکتر لایدل را می‌گیرد بسیار غافلگیر کننده و قابل درک است.

در مجموع باید گفت فیلم «سوداگران درد» فیلمی مفرّح و سرگرم کننده است که سوژه و داستان جذابی دارد. شما با شخصیت اصلی داستان با نقش آفرینی عالی امیلی بلانت همراه می‌شوید. اما مجموعا سازندگان نتوانسته‌اند عمق لازم را به اثرشان بدهند و همین عامل سبب می‌شود که اکثر جنبه‌های فیلم سطحی باشند و در برخی جنبه‌ها شاهد اثری کلیشه‌ای باشیم.

source

توسط